توضيحي بر يك عكس (2)
روایت درست در مورد فانتوم بدون چرخ آسیب دیده روی چمن، همانی است كه توسط سرتیپ خلبان علي بختياري نوشته شده است.
بمباران پایگاه دریایی ام القصر
نوشته: سرتیپ خلبان علی بختیاری
روزهای اول جنگ بود. لازم بود که تاسیسات دریایی دشمن و ناوهای موشکانداز آن مورد تهاجم قرار گیرند. ما ماموریت داشتیم مانع از حرکت شناورهای دشمن در شمال غرب خلیج فارس بشویم و بدین گونه برتری دریایی ایران را بر منطقه حکمفرما کنیم. باید شناورهای دشمن گوشهنشین میشدند و در هر نقطه از صحنهء پهناور شمال خلیج فارس مورد هدف قرار میگرفتند و از جولان آنان در منطقه جلوگیری میشد. وقتی به ما ماموریت بمباران این تاسیسات عظیم با سیستم دفاع هوایی پیچیده را دادند، لازم بود که نهایت دقت را در طرحریزی ماموریت به عمل آوریم. به همراه سایر خلبانان دستهء پروازی، توجیهات لازم را انجام دادیم. عکسهای گویایی از منطقه هدف در اختیار داشتیم. سایر اطلاعات نیز بسیار مفید بود و نحوهء آرایش دشمن، به ویژه در بخش دفاع هوایی را در منطقه به خوبی نشان میداد. مدتی برای طراحی مسیر حرکت به سوی هدف، وقت صرف کردیم و با خلبان هواپیمای دوم بحث زیادی برای هر چه بهتر پیش رفتن به سمت هدف نمودیم. مسیر پرواز را طوری انتخاب کردیم تا احتمال آگاهی دشمن از پروازمان به حداقل برسد.
به سوی هدف
موتورها را روشن کردیم و به سر باند پروازی رفتیم و یکی پس از دیگری به پرواز در آمدیم. مسیر را در ارتفاع کم و سرعت زیاد پیمودیم و غافلگیرانه بر سر دشمن هجوم بردیم و حالا شاهد اجرای موفقیتآمیز ماموریت هواپیمایمان بودیم. پایگاه عظیم دریایی ام القصر عراق در آماج حملات ما قرار داشت. لیدر یک دسته پروازی دو فروندی بودم. هر یک از هواپیماهای ما با 6 بمب 750 پوندی و مقدار قابل توجهی فشنگ مجهز شده بود و به سرعت و در ارتفاع پایین برای بمباران هدف پیش میرفتیم. محل تعیین شده را همانگونه یافتم که در عکسها و توجیهات قبل از پرواز دیده بودم.
پهنهای وسیع از تاسیسات و امکانات مختلف در کنار ساحل به همراه لنگرگاههای متعدد برای استقرار انواع شناورهای جنگی دشمن کنار اسکلهها قرار داشتند. برای بمباران آماده شدیم و به دستور من، از هم جدا شده و به سمت هدفهای خود یورش بردیم. باید حداکثر ضربه ممکن را به توان رزمی نیروی دریایی عراق وارد میکردیم. برابر طرح از پیش تعیین شده، برای حمله به هدف اوج گرفته و به سمت آن شیرجه رفتم. هدفهای مورد نظر خود را یافتم. هدفگیری به دقت انجام گرفت و بمبها را به سمت آنها رها کردم. همراه با رها سازی بمبها با مسلسل نیز شلیک میکردم. یک شاخه از اسکله نظامی بندر ام القصر هدف اصلی من بود و باید علاوه بر اسکله، ناوچههای موشک انداز اوزای (OSA) مستقر در کنار اسکله را نیز هدف قرار میدادم. فرود بمبها را بر روی هدفها به خوبی مشاهده کردم. هواپیمای دوم نیز بمبارانش را انجام داده بود. به نظر میرسید که توانستهایم با غافلگیری کامل به منطقه هدف برسیم و بمباران هدف را به دقت انجام دهیم. بخشهای وسیعی از اسکله و تاسیسات بندری دچار آتشسوزی شد. به چشم، انفجار شناورهای دشمن را میدیدم. برای آخرین بار به صحنه بمباران نگاه کردم. هجومی موفقیتآمیز را انجام داده بودیم و باید راهی پایگاه خود میشدیم. هواپیمای شناسایی RF-4E ما باید طبق برنامه بیست دقیقه پس از بمباران، از هدف عکس میگرفت تا بتوانیم نتیجهء بمباران را ببینیم و خسارتهای وارد شده بر دشمن را تشخیص دهیم.
عكس گرفته شده توسط هواپيماي RF-4E به تاريخ 20 مهر 1359 از فراز دو فروند MiG-23MS در پايگاه هوايي التقدم در غرب بغداد (خلبان: بهرام ایلخانی)
آتش
حدود 20 مایل با مرز فاصله داشتیم و در حال بازگشت به پایگاه خودی بودیم که ناگهان صدای انفجار شدیدی را در زیر بال راست هواپیما شنیدم. هواپیمایم مورد اصابت موشک ضدهوایی دشمن قرار گرفته بود. هواپیما با فشار زیادی به سمت بالا پرتاب شد. به سرعت هواپیما را کنترل کردم. به بررسی و بازدید از بخشهای مختلف هواپیما پرداختم. بال راست هواپیما آسیب دیده بود و آتش از آن زبانه میکشید. فانتوم هواپيماي بسيار قدرتمندي است و هواپيماي ما نيز در مقابل این آسیب از خود واکنش خوبی نشان میداد. سیستمهای مختلف هواپیما آسیب ديده و به سطوح كنترلي و فرامین خسارت وارد شده بود. کنترل فرامین مشکل شده و تعداد زیادی از نشاندهندههای داخل کابین به ویژه نشاندهندههای سوخت از کار افتاده بودند. با وجود خسارات و ضایعات فراوان، هواپیما هنوز قابل پرواز بود. این هواپیما قدرتمندتر از آن بود که با آسیبهای این چنین از پا درآید. به طور مستقیم به سمت مرز ايران پرواز کردم. تهدید دیگری در منطقه مشاهده نمیشد. پس از طی مسافتی به تدریج آتش بال سمت راست فروکش کرد و به خاموشی گرایید. اشکال در سیستم کنترل فرامین برای من مشکل بزرگی بود. از آن بیم داشتم که نتوانم راه دور پایگاه بوشهر را طی کنم در نتیجه تصمیم گرفتم که به محض عبور از مرز و ورود به ایران به جاي بوشهر، به سمت نزدیکترین پایگاه هوایی در منطقه تغییر مسیر دهم.
عبور از مرز
با گذشت زمان به سلامت مرز را پشت سر گذاشتم. کلیه پیشبینیها را برای رفتن به نزدیکترین پایگاه يعني اميديه کرده بودم و به سمت این پایگاه تغییر مسیر دادم. هر لحظه در انتظار وقوع حادثه جدیدی ناشی از برخورد موشک دشمن بودم. این امکان وجود داشت که انفجار مجددی در داخل هواپیما به وقوع بپیوندد و هر لحظه ممکن بود که هواپیما از کنترل خارج شود. نشاندهندههای سوخت هواپیما کار نمیکردند. با توجه به آتشسوزی وسیعی که در بال راست اتفاق افتاده بود، این احتمال وجود داشت که با تمام شدن سوخت، موتورهای هواپیما از کار بیفتند. راهی جز رفتن به پایگاه اميديه نداشتم. هواپیما هنوز با وجود مشکلات در کنترل کامل من بود. فاصله مرز تا پایگاه را به خوبی طی کردم. سرانجام از فاصله دور باندهای پروازی را مشاهده کردم. بر فراز پایگاه چرخی زدم تا وضعیت آن را بررسی کنم. باندهای پروازی بر اثر یورش اولیه هواپیماهای دشمن آسیب کلی دیده بودند. هنوز آثار بمباران آنها بر سطح باندها دیده میشد. بخش مناسبی از باند را برای فرود انتخاب کردم. چرخها را پایین زدم و هواپیما را با نهایت دقت در این منطقه از باند فرود آوردم.
هواپیما در هنگام فرود غیرقابل کنترل شد. در نتیجه مجبور شدم عمل فرود را با سرعتی بیشتر از سرعت معمول انجام دهم. با توجه به شرایط باند، این اضافه سرعت مانع بزرگی برای کنترل هواپیما بود. به محض فرود احساس کردم که تاير چرخ سمت راست بر اثر آتشسوزی و انفجار موشک از بین رفته است. پس از فرود، تاير چرخ اصلی سمت چپ نیز بر اثر برخورد با آسفالت و چالههای ایجاد شده بر روی باند به دلیل بمباران دشمن ترکید. با ترکیدن تاير سمت چپ، کنترل هواپیما روي زمين در چنین شرایطی مقدور نبود. برای توقف هرچه سریعتر هواپیما از سیستم ترمزهای اضطراری استفاده کردم. سرعت به مقدار زیادی کاهش یافته بود ولی هنوز حدود پنجاه مایل در ساعت سرعت داشتم. وجود پستی و بلندیها و حرکت روی رینگ باعث انحراف هواپیما از وسط باند پروازی شد.
به تدریج هواپیما به سمت راست باند کشیده میشد. با وجود کلیه حرکاتی که برای جلوگیری از انحراف آن نمودم ولی هواپیما نهایتن از سمت راست باند فرود خارج شد و چرخ اصلی سمت راست به دلیل فرو رفتن در شانه خاکی باند شکست و بال راست به زمین بخورد کرد و پس از کشیده شدن مسافتی بر روی زمین، هواپیما متوقف شد. بیدرنگ موتورها را خاموش کردم و از كمك خلبان کابین عقب خواستم تا هرچه سریعتر اجكت كرده و هواپیما را ترک کند. خود نیز بلافاصله اجكت كرده و هواپیما را ترک کردم و از آن فاصله گرفتم.
تیم رسكيو و کنترل آتش بلافاصله در محل حاضر شدند ولی هواپیما دچار آتشسوزی مجدد نشد. پس از پانزده دقیقه به وارسی مجدد هواپیما پرداختم. سطوح فرامین بال راست به کلی از بین رفته بود. قسمت زیادی از زیر بال به دلیل برخورد و کشیده شدن بر روی زمین اسیب دیده بود. هواپیما را در همین شرایط باقی گذاشتیم و به سمت پست فرماندهی پایگاه حرکت کردیم. پس از آگاهی پایگاه خودمان از فرود سالم ما، بلافاصله هواپیمایی برای بازگرداندن ما به پایگاه بوشهر فرستاده شد.
عكس هوايي از فراز یک پایگاه لجستیکی عراق
سایه فانتوم شناسايي در گوشه سمت راست عكس مشخص است. در این پرواز بر اثر شلیک پدافند عراق بال چپ فانتوم آسیب دید و مخزن سوخت موجود در آن سوراخ شد و دچار نشتی گرديد. خلبان این هواپیما (بهرام ایکانی) و کمک او در هواپیما باقی ماندند و موفق شدند به سلامت به ایران بازگردند.
به تاریخ 12 اکتبر 1980، اسکادران یکم شناسایی واقع در پایگاه یکم مهرآباد ماموریت یافت تا برای منظور عکسبرداری و شناسایی قرارگاه، استحکامات، محل تجمع نیروها و ادوات، کاخ ریاست جمهوری صدام، مجلس و برخی پلهای مهم بغداد وارد عمل گردد. این ماموریت به دلیل عمقی بودن، بسیار حساس و خطرناک بود. بدین جهت خلبان بهرام ایلخانی که یکی از خلبانان بسیار ورزیده RF-4E و شخصی که ماموریتهای شناسایی زیادی را نیز پیش از این بر فراز عراق به انجام رسانده بود برگزیده گردید. وی میبایست در ارتفاع بسیار پایین از مرز عبور میکرد و پس از آن با نظر خود، بهترین راه را برای عبور از مناطق نظامی عراق انتخاب مینمود. همچنین نمیبایست تا پایان ماموریت یا حداقل رسیدن به بغداد و عکسبرداری از اهداف تعیین شده، توسط رادارهای عراقی شناسایی میشد و در نتیجه امکان ارتباط رادیویی با مرکز را نیز نداشت. هواپیمای RF-4E ایلخانی با درنظر گرفتن سرعت 625 مایل بر ساعت، برای پوشش دادن تمامی اهداف تنها یک دقیقه و 40 ثانیه زمان در اختیار داشت. در این مدت تمامی پدافندهای هوایی با برد مناسب همچون توپهای ضد هوایی ZPU-14 تا ZSU-57 و موشهای پدافند هوایی SA-2 تا SA-6 اقدام به آتش به سمت هواپیمای وی مینمودند. پس از پایان عملیات شناسایی، ایلخانی اقدام به تغییر مسیر از بغداد نمود ولی در این زمان رادار به او هشدار داد که دو فروند رهگیر MiG-23BN از سمت جلو، مسیر خود را به سمت او تغییر دادهاند. ایلخانی در این زمان انتخابی نداشت بنابراین اقدام به افزایش سرعت خود نمود تا میگها را جا بگذارد، ولی میگهای23 همچنان در تعقیب او بودند.در نتیجه او مجبور شد با کاهش ارتفاع خود مانور سنگینی انجام دهد تا او را گم کنند چند ثانیه بعد، به سمت هواپیمای ایلخانی، یک موشک سام3 شلیک شد. موشک همچنان در پی RF-4E در پرواز بود اما به دلیل پرواز بسیار پست، موشک زیر هواپیمای او به زمین اصابت کرد. هواپیما به دلیل انفجار موشک سام3 به لرزش افتاد. موج و ترکشهای حاصل از انفجار موشک، باعث قطع ارتباط هواپیما با یکی از مخازن سوخت خارجی گردید. ایلخانی ضمن رهاسازی مخزن سوخت، به راه خود با بیشترین سرعت ممکن ادامه داد. اما خیلی زود میگها به او رسیدند. اکنون او در برد مسلسلهای جنگندههای میگ-23 قرار داشت و آنها از هم اکنون اقدام به گشودن آتش نموده بودند. جنگندههای عراقی به خاطر ارتفاع بسیار کم فانتوم شناسایی، قادر به قفل موشک روی آن نبودند. ایلخانی با مانورهای سنگین و پی در پی، به مسیر خود ادامه میداد. زمانی که تنها 20 مایل تا مرز ایران باقی مانده بود، او تلاش کرد با پایگاه تماس بگیرد. هوایپمای وی از لحاظ سوخت با مشکل جدی مواجه بود چرا که یکی از مخازن سوخت خارجی خود را از دست داده بود؛ در حالیکه برای فرار از دست میگها باید با تمام سرعت خود با پسسوز ادامه میداد که این امر مصرف سوخت او را به شدت افزایش میداد. با این وجود او برای حفظ محموله گرانبهای خود، تصمیم داشت تمام تلاش خود را بکند. پس اقدام به گردشی سریع نمود تا از مسیر آتش میگها خارج گردد. حدود 18 مایل مانده به مرز، هشدار کمبود سوخت روشن میشود. به طور معمول در اینگونه عملیاتها یک هواپیمای تانکر بوئینگ 707 در روی مرز در نقطهء ایستایی منتظر میماند تا در صورت نیاز اقدام به سوخترسانی نماید. تنها 600 پوند سوخت برای فانتوم باقی بود و با مقدار کمتر از 300 پوند، موتورها خاموش میشدند. تانکر به همراه جنگنده اسکورت خود در افق نمایان شد. ایلخانی به آرامی خود را به بوم رساند سوختگیری نمود و سپس در پایگاه خود فرود آمد. پس از فرود بیش از 17 ترکش در بدنه هواپیمای او یافت شد که یکی از آنها تنها چهار اینچ با محل لوله سوختگیری هوایی فاصله داشت.
پس از ورود به پایگاه خودی اطلاع یافتیم که هواپیمای شناسايي RF-4E، ماموریت خود را با موفقیت انجام داده و عکسهای گرفته شده از منطقه هدف پس از بمباران ما در حال آماده شدن است. به محض دریافت عکسها به بررسی و تجزیه و تحلیل آنها پرداختیم. منطقهء هدف به خوبی در عکس دیده میشد و نشان میداد که یک شاخه از اسکلهء ناوچههای موشک انداز اوزا به کلی منهدم شده است. به علاوه یک فروند از این ناوچهها نیز منهدم و غرق شده بود. یک فروند دیگر از ناوهای نیروی دریایی دشمن نیز به دقت مورد اصابت قرار گرفته و در حال سوختن بود. قسمتهای زیادی از تاسیسات بندری نیز تخریب شده بودند. ماموریت بسيار موفقی را انجام داده بودیم؛ گرچه در برگشت مورد اصابت موشک دشمن قرار گرفتیم، ولی به ياري خدا توانستیم به سلامت در پایگاه خودی فرود بیاییم.
بيشتر ناوچههاي موشك انداز اوزا (OSA) ي نيروي دريايي عراق كه مجهز به موشكهاي ضدكشتي Styx بودند، در جريان عمليات روز هفتم آذر 1359 كه توسط ناوچه قهرمان پيكان و با كمك فانتومهاي پايگاه ششم بوشهر انجام گرفت نابود گشته و در خليج هميشه فارس غرق شدند.
نگران وضعیت هواپیمای آسیب دیده بودم. اطلاع یافتم تلاش وسیعی برای انتقال و تعمیر هواپیما در حال انجام است. بعدها آگاه شدم که هواپیما پس از وارسی اولیه و جدا کردن بخشهای مختلف، با استفاده از تریلر برای تعمیر به فاصلهای بسیار دور انتقال یافته است. با مراجعه به بررسیهای تیم فنی مشاهده کردم که بال هواپیما به دلیل اصابت موشک و خسارات ناشی از فرود دیگر قابل استفاده نیست و کاملن از بین رفته محسوب ميشود. بخشهای اصلی بدنه و قسمت دماغه هواپیما نیز تا حدودی آسیب دیده است.
دوماه بعد، تیمی از تكنيسينهاي نیروی هوایی، مامور تعمیر این هواپیما شدند. این تیم بازسازی و تعمیر اساسی هواپیما را آغاز کرد. بال صدمه دیده هواپیما با بال جدید تعویض شد. هر دو کاناپی هواپیما که به دليل اجكت نابود شده بودند، تعویض شدند. شاسیهای صدمه دیده از هواپیما جدا و با شاسیهای نو تعویض شد.
تمامی دریچههای صدمه دیده پیاده و تعویض و نصب و جاسازی شدند. مقدار قابل توجهی از کابلها برای کنترل فرامین و سیمکشی هواپیما در سیستم الکتریکی و تجهیزات الکترونیکی در آتشسوزی و آسیبهای کلی از بین رفته بودند که کلیهء آنها به وسیلهء تیم فني مجددن ساخته شدند. بسیاری از قطعات که بر اثر انفجار موشک دچار آسیب شده بودند ساخته و یا تعویض شدند و نهایتن موتورهای هواپیما با موتورهای آماده و مناسب تعویض شد. کلیه تدابیر مربوط به وارسیهای عملیاتی هواپیما در روی زمین به دقت و حوصله فراوان صورت گرفت. با توجه به طی زمان طولانی برای انجام تعمیرات لازم بود که علاوه بر انجام این گونه امور، کلیهء بازرسیهای دورهای هواپیما نیز صورت پذیرد. این بازرسیها زمانی طولانی را دربرگرفت ولی برای آماده شدن کامل هواپیما لازم به نظر میرسید. تیم تعمیراتی توانسته بود برای اولین بار در کشور بال این هواپیما را تعویض کند. پیش از این هیچگونه سابقهای از انجام این کار در نیروی هوایی وجود نداشت.
کلیهء تعمیرات دقیقن مبتنی بر روشها، دستورالعملها و کتابهای فنی مربوطه صورت میگرفت. پس از خاتمهء هر مرحلهای از تعمیرات، تیمهای بازرسی فنی و ایمنی پرواز با وسواس، نتایج تعمیرات را مورد بازرسی و بازدید دقیق قرار میدادند. پس از انجام کلیهء امور که خود موفقیت بزرگی به شمار میرفت، هواپیما از هر نظر برای انجام مراحل پرواز آزمایشی آماده شد و بدین ترتیب قدمی بلند و آیندهساز توسط متخصصان نیروی هوایی برداشته شد و به همت پرسنل فني نیروی هوایی کار بازسازی این فانتوم با موفقیت به پایان رسید. هواپیما پس از 16 ماه کار مداوم و انجام حدود 15000 ساعت کار مفید از هر نظر برای انجام پرواز ازمایشی آماده شد و نهایتن در اواخر سال 1360 پرواز آزمایشی خود را با موفقیت به انجام رسانید.
منبع: بربلندی سپهر – برداشت از سايت ساجد
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر