۱۳۸۹ دی ۱, چهارشنبه

كنكاشي پيرامون قتلهاي زنجيره اي (1)

قتلهای زنجیره ای:
چهره ی واقعی حکومت فتنه (1)

آن چه در پیامد کشتار بی‌رحمانه پیروز دوانی، مجید شریف، داریوش و پروانه فروهر، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در پاییز 77 به قتل‌های زنجیره‌ای دگراندیشان از پرده برون افتاد، تنها بخش کوچکی از فاجعه‌ای بزرگ برای حذف مخالفان، دگرانديشان، منتقدان و ... در داخل و خارج از کشور بود که پیشتر کلید خورده بود و در پاییز 77 اندکی آشکار گردید. اينك شما خوانندگان گرامي با انديشه و روش اصلي فتنه و سران فتنه كه با حيله‌گري و دروغپراكني، جنبش آزاديخواهي مردم ايران را فتنه مي‌خوانند آشنا مي‌شويد.


سيدمحمود طالقاني
dqpq132dw5fzo7a26m0.jpg
پس از مصرف داروي مربوط به بيماري قلبي اش، ظرف 3 دقيقه از دنيا مي رود و ماجراي مرگ مشكوك وي مسكوت گذاشته می شود.


سید احمد خمینی
48yuisv3usog35tb7vl7.gif
سید احمد خمینی در 25 اسفند 1373 با تعویض داروهایی که برای بیماری قلبی خویش مصرف می‌کرد به قتل رسانده شد. «وقتی باخبر شديم كه حاج احمد آقا در جلسات خصوصی به مسئولان نظام و حتا به ولايت امر اهانت می‏كند، آن را ارجاع داديم و بلافاصله دستور آمد كه همه رفت و آمدهای ايشان را زير نظر بگيريد و از مكالمات و ملاقاتهای ايشان نوار تهيه كنيد. ما هم به مدت يكسال همين كار را كرديم. متاسفانه حاج احمد آقا به راه يك طرفه بدی وارد شده بود كه برگشت نداشت. وقتی دستور حذف حاج احمد آقا را آقای فلاحيان به من ابلاغ كرد مضطرب شدم و حتا به ترديد فرو رفتم. دو روز بعد، همراه با آقای فلاحيان به ديدار آيت‌‏الله مصباح يزدي رفتيم، آقايان محسنی اژه‏ای و بادامچيان هم آنجا بودند البته بعدن حاج آقا خوشوقت هم از بيت [رهبری] آمدند آنجا و نظر جمع بر اين بود كه نبايد به كسانی كه با ولی امر مسلمين جهان خصومت می‏كنند، رحم كرد.» (اعترافات سعید امامی، ج16، ص 384. این اعترافات در 18 جلد و 970 صفحه توسط گروه تحقیق و بررسی سید محمد خاتمی، متشکل از علی ربیعی، علی یونسی و سرمدی، تهیه شده است.)



دکتر جمشید پرتوی
avdbl8n290d7o3j6fp4h.jpg
متخصص قلب و پزشک ویژه سید احمد خمینی در 24 دیماه سال 77 در منزل مسکونی‌اش کشته شد. بعدها سعید امامی (معاون وزیر اطلاعات در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی) در اعترافات خویش پیرامون قتل سید احمد خمینی به نکات تازه‌ای اشاره کرد كه شوربختانه با كشته شدن وي در زندان، جزئيات و آمران اين قتل هيچگاه فاش نگشتند.


تقي محمدي
how to make a gif
یک ماه پس از نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، رسانه های غربی تصویری را در خصوص اشغال سفارت ايالات متحده منتشر کرده و مدعی شدند محمود احمدی نژاد یکی از گروگانگیران سفارت بوده است. پس از انتشار این عكسها، سعید حجاریان در مصاحبه با آسوشیتدپرس گفت: گروگانگیر حاضر در عکس گرفته شده در سال ۱۹۷۹ محمود احمدی نژاد رئیس جمهور منتخب مردم ایران نیست، بلکه یکی از مبارزانی است که در زندان خودکشی کرد. تقی محمدی متولد 1336 و ساکن نازی آباد، از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود. او که پیش از انقلاب قرون وسطايي، به شغل آزاد اشتغال داشت، در 13 آبان 1358 به میان دانشجویان اشغالگر سفارت ايالات متحده رفت و از دانشجویانی بود که در یکی از روزهای نخستين اشغال سفارت، باری روزن، وابسته مطبوعاتی سفارت آمریکا که به زبان فارسی نیز تسلط داشت را به میان خبرنگاران آورد؛ همان فردی که در اشغال سفارت کنار گروگانها دیده می‌شود و در اوایل به اشتباه عکس او به خاطر شباهت با احمدی نژاد معروف شد. محمدی که در کمیته انقلاب منطقه نازی‌آباد فعال بود، به کمیته اداره دوم ارتش رفت و در بخش ضد جاسوسی، پیگیری جریانات ضد انقلاب راست و ستاد ضد کودتای نوژه فعال شد. سپس به جمع حاضر در اطلاعات نخست وزیری پیوست. پس از انفجار هشت شهریور 1360 در فاصله کوتاهی ابتدا به عنوان مأمور دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری به کویت اعزام شد و سپس به عنوان کاردار ایران در افغانستان منصوب گردید. دادستانی انقلاب به دلیل نزدیکی او با مسعود کشمیری عامل انفجار نخست‌وزیری، با هماهنگی وزارت خارجه و بدون آشکار نمودن موضوع، او را از کابل فراخواند و بازداشت کرد. اما تقی محمدی که پس از شنیدن برخی اعترافات هم پرونده‌ای هایش علیه او، در بازداشتگاه برای اعتراف اعلام آمادگی کرده بود، پس از بیان برخی نکات با نظر کارشناس مربوطه ساعاتی فرصت استراحت دریافت می‌کند اما در این فاصله در تاريخ 19 / 1 / 1365 به طرز ماهرانه اي خودكشانده مي‌شود. کارشناسان امنیتی دادستانی انقلاب معتقد بودند که این‌گونه خودکشی با توجه به اینکه بر روی رگهای گردن تقی محمدی چوب کبریت گذاشته بودند، به هيچ وجه امکان ندارد و اشخاص دیگری او را کشته‌اند و بعد حلق‌آویزش کرده‌اند. این امر حتا مورد تصریح علنی روح الله حسینیان در سخنرانی 10 / 6 / 1379 نیز قرار گرفت.


فخر السادات برقعی
0x1b4il278u19aq8dy.jpg
روز 16 اسفند 1374 محله سالاريه قم شاهد يک جنايت هولناک بود. خانم برقعی به دلیل روابط خانوادگی شوهرش با مقامات بالای رژيم اسلامی در معرض اطلاعاتی قرار می‌گيرد که می‌بايست به گونه‌ای سر به نيست گردد. پورمحمدي، از جلادان معروف كشتار سال 67 ، پسرعموي شوهر خانم برقي بود. خانم برقعی اطلاعات دقيق و مستندی درباره قتل سيد احمد خمينی داشت و اين را به خانواده آيت الله خمينی نيز منتقل كرده بود. برادر شوهر او از معاونان وزارت اطلاعات و امنيت فلاحيان بود كه در قتل‌های زنجيره‌ای نيز دست داشت و به احتمال زياد سر نخ قتل احمد خمينی از اين طريق و به طور اتفاقي بدست او رسيده بود. خانم برقعی را در يك نيمروز در خانه اش به قتل رساندند و رويش اسيد و پودری مخصوص ريختند تا بدنش خورده شود و نحوه قتل او مشخص نشود. فرزند او از مدرسه می‌آيد و با ديدن مادر خود در اتاق همجوار آشپزخانه، همسايه‌ها و پدربزرگش را خبر می‌كند. جسد قبل از آنكه با اسيد و پودر مخصوص خورده شود به پزشكی قانونی منتقل می‌شود و در آنجا علت قتل ضربه مخصوص به گردن و خفكی با ريسمان اما به صورت ضربه‌ای تشخيص داده می‌شود؛ يعنی همان شيوه‌ای كه با استفاده از آن پوينده و مختاری خفه شدند.

دكتر فلاح يزدي
دکتر فلاح یزدی در برابر چشمان فرزندانش به طرز فجيعي به قتل رسید. او پزشک آيت الله حسینعلی منتظری بود.


دكتر کاظم سامی
5w6rti9j4sfs3hz646tw.jpg
پروژه قتلهای زنجیره‌ای با هدف حذف دگراندیشان، درواقع از دوم آذر 1367، با قتل فجيع دكتر کاظم سامی، وزیر بهداشت دولت موقت در مطبش آغاز شد و در سالهای بعد، به بیرون مرزهای کشور گسترش یافت و از پاییز سال 69 بار دیگر در داخل کشور ادامه پیدا کرد. دکتر کاظم سامی در دوم آذر ماه 1367 در مطبش به قتل رسید. او که عهده‌دار سمت وزارت بهداشت در دولت مهدی بازرگان بود، در هنگام مرگ بیشتر به فعالیت‌های پزشکی انسان‌دوستانه مشغول بود. هیچ شخص یا گروهی مسولیت قتل سامی را بر عهده نگرفت و پرونده قضایی قتل او مدتی بعد با اعلام مرگ قاتلش در گرمابه‌ای در اهواز برای همیشه به بایگانی سپرده شد. قاتل، فردي به نام محمود جليليان بود كه به دليل تخلفات مكرر اداري، دوراني كه مرحوم دكتر سامي رياست سازمان هلال احمر را عهده‌دار بوده است از اين سازمان اخراج و پس از استعفاي مرحوم سامي از رياست سازمان و انتخاب دكتر فيروز آبادي، مجددن دعوت به كار مي‌شود. ده روز پس از حادثه، در ساعت 14:15 جنازه مردي كه در حمام برليان اهواز به قتل رسیده بود، پيدا مي‌شود كه حدود بيست روز بعد مشخص مي‌گردد وي همان محمود جليليان (با نام مستعار غلام همتی) قاتل دكتر است. بنابر اخبار جرايد در آن زمان، قاتل، تعدادي شناسنامه جعلي، چند پاسپورت، مقداري فشنگ و ... با خود به همراه داشته است.


سید خسرو بشارتی
سید خسرو بشارتی از متفکرین مذهبی که در زمینه بعضی از اعتقادات شیعه نظرات انتقادی داشت، در پاییز 69 برای ادای توضیح به وزارت اطلاعات احضار، و مدتی بعد پیکر بی‌جانش در جاده کن، با گلوله‌ای در جمجمه، کشف مي‌شود.


دكتر سعیدی سیرجانی
oy9d6z181qlt7y3gmlfo.jpg
استاد سعیدی سیرجانی، نویسنده و منتقد برجسته، در 23 اسفند 72 توسط وزارت اطلاعات دستگیر شد. بر اساس اظهارات يكي از همكاران سعيد امامي نزد يكي از روحانيون شناخته شده¬ و نمايندة تهران در مجلس شوراي اسلامي، مرحوم سعيدي سيرجاني در ششم آذرماه 73 در زندان با استعمال شیاف پتاسیم به قتل رساند مي شود.


شمس الدین امیر علایی
0cs59sd367tt3elqomkt.jpg
شمس الدین امیر علایی (نفر سمت چپ)، همکار مصدق و اولین سفیر ایران پس از انقلاب اسلامی در فرانسه، در مرداد 73 بر اثر تصادف ساختگی کشته شد.


دكتر حسين برازنده
jubvzkpet556a57676.jpg
حسین برازنده، در 14 دی سال 73 از منزل در مشهد به قصد شرکت در یک جلسه تفسير قرآن هفتگی خارج می‌شود و در ساعت 11 شب پس از پایان جلسه محل را به قصد منزل خود‌ ترک می‌کند و صبح روز بعد پیکر بی‌جانش در کنار اتومبیلش در حوالی خیابان فلسطین در نزدیکی زندان وکیل آباد در حالی پیدا می‌شود که در دستش آثار دستبند و در پشت و پهلوی او آثار ضربه مشهود بود. پزشکی قانونی علت فوت را فشار شديد بر ناحیه گردن و انسداد مجاری تنفسی اعلام کرد. مرحوم برازنده فردی به شدت مذهبی بود که تملق گویی سران رژیم اسلامی را شرک آلود می‌دانست.


دکتر احمد صیاد
zy04swwknqp9kinnwc49.jpg
دكتر احمد ميرين صياد از روحانیون برجسته اهل سنت چاه بهار بود. در اسفند 67 دستگیر می‌شود و مدت بیش از یک سال را در زندان انفرادی سپری می‌کند. سپس به 15 سال زندان محکوم می‌شود که با گذشت 5 سال مشول عفو قرار گرفته آزاد می‌شود. پس از آزادی به طور مداوم به اداره اطلاعات احضار می‌شود. یک سال و نیم پس از آزادی، با اجازه اداره اطلاعات برای دیدم اقوامش به امارات می‌رود. در بازگشت در فرودگاه بندرعباس توسط دو مامور اطلاعاتی دستگیر می‌شود و آنها به خانواده ایشان می‌گویند که شما بروید ما بعد از چند ساعت آزادش می‌کنیم. جسد دکتر احمد صیاد چهار روز پس از دستگیری در فلکه میناب کشف شد. آثار تزریق آمپول هوا در دست ایشان و علائم خفگی ناشی از ایست قلبی کاملن مشهود بود.


ملامحمد ربیعی
ملامحمد ربیعی (ماموستا ربیعی) امام جمعه اهل سنت کرمانشاه، 9 آذر سال 75 با تزریق آمپول هوا و ایست قلبی به قتل رسید و جسدش در خیابان پیدا شد.


ماموستا فاروق فرساد
ماموستا فاروق فرساد اهل سقز از شاگردان احمد مفتی زاده در سال 74 با تزریق آمپول هوا و ایست قلبی به قتل رسید و جسدش در خیابان پیدا شد.


مولوی عبدالملک ملازاده - مولوی جمشید زهی
مولوی عبدالملک ملازاده و مولوی جمشید زهی از روحانیون اهل تسنن بلوچستان درسال 74 و در جریان انتخابات مجلس پنجم در کراچی پاکستان ‌ترور شدند. مولوی عبدالملک، قبل از رفتن به پاکستان، مدتی را در ایران زندانی بود.


دکتر عبدالعزیز بجد
در سال 74 دکتر عبدالعزیز بجد، استاد دانشگاه زاهدان پس از یک سخنرانی انتقادی درباره «سریال امام علی» ربوده شد و سپس جسد او در بیابانهای زاهدان و اتومبیلش در کنار یکی از ادارات دولتی در استان پیدا شد.

احمد میرعلایی
xnpf2qwpcnn420g7dav1.jpg
احمد میر علایی، نویسنده و مترجم صاحب‌نام، در 2 آبان 74 در اصفهان به قتل رسید. او ساعت 7:45 صبح از خانه بیرون ‌می‌آید. ساعت 8 صبح در کتابفروشی‌اش با کسی قرار داشته است که هرگز به این قرار نمی‌رسد. همان روز در ساعت 2 بعد از ظهر در دانشکده پزشکی اصفهان سخنرانی داشته که کسانی خبر می‌دهند این سخنرانی لغو شده است و هرگز معلوم نشد چه کسانی این اطلاع را داده‌اند. ساعت 11 شب از طرف نیروی انتظامی به خانواده او خبر می‌دهند که جسدش کشف شده است. علت مرگ ایست قلبی در نتیجه تزریق الکل بود. الکل را از ناحیه دست به او تزریق کرده بودند و در کنار جسدش یک بطری مشروب گذاشته بودند.


کشیش مهدی دیباج
yofzkt5xnkqdo9j2x8ax.jpg
مهدی دیباج روز ۱۴ مرداد ۱۳۱۳ برابر ۵ ماه اوت ۱۹۳۴ میلادی در اصفهان به دنیا آمد. در ۱۴ سالگی به مسیحیت گروید و بلافاصله از خانه پدری اخراج گردید و مجبور شد به تهران برود. چندین سال بعد برای ادامه تحصیلات به هندوستان و سوئیس مسافرت کرد و پس از برگشت به ایران مدتی در دانشکده فنی بابل به تدریس زبان انگلیسی پرداخت. مدتی بعد از این کار استعفا داد تا بتواند بیشتر و بهتر به امور ترجمه و تالیف متون مذهبی بپردازد. اوایل سال ۱۹۸۵ میلادی دستگیر و به جرم ارتداد روانه زندان گردید. پس از گذراندن ۹ سال و ۲۷ روز در زندان به سبب فشارهای جهانی و بدون کوچکترین توضیحی از زندان آزاد شد. پس از پنج ماه آزادی در ۲۴ ژوئن ۱۹۹۴ میلادی برابر با ۱۳ تیر ۱۳۷۳ توسط آدمكشان گمنام ربوده شد و چند روز پس از آن مامورین وزارت اطلاعات خبر پیدا شدن جسد بیجان وی را منتشر کردند. چهار سال بعد و پس از افشاي قتلهاي زنجيره اي سال 77، یک منبع آگاه اعلام کرد که مهدی دیباج توسط مامورین وزارت اطلاعات کشته شد.


كشيش هایک هوسپیان مهر
a9rtfmr61zah6btjfeie.jpg
هایک هوسپیان مِهر روحانی مسیحی برجسته ایرانی بود که تا زمان مرگش، اسقف کلیسای جماعت ربّانی بود. او همچنين سروده هايي عرفاني براي پرستش در كليسا سروده است. سالها برای دفاع از حقوق اقلیتهای دینی و نجات زندانیان سیاسی و عقیدتی تلاش کرد. سه روز پس از به نتیجه رسیدن تلاشهایش برای آزادی کشیش مهدی دیباج و در حالی که به فرودگاه مهرآباد می‌رفت در بین راه توسط آدمكشان گمنام ربوده شد (۱۹ ژانویه ۱۹۹۴). چند روز پس از آن، جسد قطعه قطعه شده وی در فريزر يخچالي در کرج کشف شد.


کشیش میکائیلیان
73fa3rj3cy8payrclqog.jpg
کشیش طاطه‌وس میکائلیان در سال 74 و در اصفهان ربوده و همانند كشيش هوسپيان مهر، جسد قطعه قطعه شده‌اش در یک فریزر در كرج کشف شد. ایشان در طول زندگی پربرکت خود بیش از ۶۰ جلد کتاب در زمینه‌های روحانی و اخلاقی ترجمه نمودند. همچنین علاوه بر شبانی کلیساهای انجیلی، پس از شهادت اسقف هایک، ریاست شورای شبانان کلیساهای پروتستان ایران را نیز بر عهده داشتند. کشیش میکائلیان در تاریخ ۲۹ ژوئن سال ۱۹۹۴ ظاهرن جهت ملاقات با کسانی که خود را «حق‌جو» معرفی کرده بودند از منزل خارج شد، اما هیچگاه به خانه بازنگشت. مدتی بعد معلوم شد که آدمكشان گمنام، ایشان را در آپارتمانی در تهران به ضرب گلوله به قتل رسانده‌اند. قتل ایشان تنها چند روز پس از قتل کشیش مهدی دیباج اتفاق افتاد.


كشيش محمد روانبخش
ah67rwft7kq196w4fb.jpg
كشيش محمد روانبخش، (محمد باقر یوسفی) ملقب به روانبخش در سال ۱۹۶۴ میلادی در شهرستان امیرکلا واقع در استان مازندران چشم به جهان گشود. او خدمت را فارغ از تشریفات مذهبی، عین زندگی می‌دانست. در زمانی که کشیش دیباج در حبس به سر می‌برد، سرپرستی دو پسر نوجوان او را برعهده گرفت. سرانجام در صبح شنبه 7 مهر 1375 برای دعا از منزل خارج شد ولی هیچگاه دیگر به خانه بازنگشت. او را در جنگلهای مازندران به دار زده بودند. (رژیم اسلامی با کمک صدا و سیما و روزنامه کیهان تلاش بسیاری کرد تا قتل کشیش ها را به گردن اعضای گروهک مجاهدین خلق بیندازد)


دکتر عبدالعزیز کاظمی
استاد دانشگاه و از روشنفکران اهل سنت بود. وی روز سه شنبه 14 آبان 1375 ساعت 6 بعد از ظهر به قصد منزل مادرش از خانه اش خارج شد و دیگر هیچگاه بازنگشت. روز پنجشنبه 16 آبان، جسد وی که آثار شکنجه‌های فراوان بر آن مشهود بود پيدا شد. وی با 17 گلوله به طرز بسيار فجيعي به قتل رسیده بود.

ادامه دارد...

۱۳۸۹ آذر ۲۲, دوشنبه

يادبود عمليات مرواريد

يادبود عمليات مرواريد
قسمت دوم و پاياني




مرحلة نخست: طرحريزي عمليات:
- تهية برآوردهاي عملياتي، اطلاعاتي، لجستيكي و پرسنلي
- تهية دستور عملياتي مرواريد در چارچوب طرح عملياتي ذوالفقار
- انتخاب افراد عمل كننده و سازماندهي تيم عمليات ويژه
- انتخاب يگانهاي شناور و پروازي و آماده نموده آنها
- انجام هماهنگي بين تيم عمليات ويژه و يگانهاي شناور و پروازي عمل كننده
- انجام هماهنگي لازم بين نيروي رزمي 421 و پايگاه ششم شكاري بوشهر براي ايجاد پشتيباني هوايي
- انجام پروازهاي شناسايي و تكميل دستور عملياتي مرواريد

مرحلة دوم؛ بارگيري و سوار شدن:
- انتقال سلاح، تجهيزات و مهمات مورد نياز تاخت اوليه به يگان هوادريا
- بارگيري تجهيزات، مهمات و آمادها در يدك كش دلير
- بارگيري و سوار شدن در بالگردهاي شركت كننده در عمليات

مرحلة سوم؛ حركت به منطقة هدف شامل:
- حركت دريابرد يدك كش دلير به لنگرگاه خارك مطابق طرح زمانبندي عمليات
- حركت دريابرد يدك كش دلير به سكوي نوروز مطابق طرح زمانبندي عمليات
- حركت دريابرد يدك كش دلير از سكوي نوروز به سكوي البكر مطابق طرح زمانبندي عمليات
- حركت سينه‌مال هليكوپترهاي AB-212 و سي كينگ SH-3D به منطقة هدف مطابق طرح زمانبندي عمليات
- گسترش هليكوپترهاي روي هدف به منظور انجام واكنش سريع نيروي عمل كننده (مطابق طرح مانور)
- حركت و گسترش ناوگروه ناوچه‌هاي موشك‌انداز در منطقه براي پشتيباني تيم عمليات ويژه

مرحلة چهارم؛ تخليه و پياده شدن روي هدف شامل:
- نزديك شدن هليكوپتر حامل نيروهاي واكنش سريع به ميانه سكوي البكر
- پرواز ثابت (هاور) هليكوپتر و پرش نفرات پشتيبان و پياده نمودن تجهيزات سبك
- پروازهاي گشت هليكوپتر SH-3D در حوالي سكو به منظور ديده‌باني و مراقبت از صحنة عمليات
- آرايش هليكوپترها، تحت كنترل فرمانده اسكادران براي بازگشت
- حفظ آمادگي كلية يگانها براي انجام واكنشهاي غيرمترقبه

مرحلة پنجم؛ تصرف سرپل شامل:
- انتخاب منطقة مياني سكو، مطابق تدبير عملياتي فرمانده به منظور جداسازي نيروهاي مستقر شده دشمن بر روي سكو
- انتخاب جانپناه‌هاي اوليه با استفاده از لوله‌هاي قطور سكو
- تقسيم تيم واكنش سريع به دو بخش شمالي و جنوبي سكو
- انجام يورش و توسعه اولية سرپل با اجراي آتش پرحجم و رعب‌آور
- به اسارت درآوردن فرمانده سكو در همان يورش نخستين

ناوچه پيكان از شناورهای موشک‌انداز کلاس کمان به شمار مي‌آمد. این شناورها یا همان ناوچه‌های کوچک و سریع در واقع ناوچه‌های فرانسوی کلاس Combattante II هستند که پیش از انقلاب 12 فروند از آنها خریداری شد که اکنون 10 فروند از آنها همچنان در خدمت هستند. (پیکان در جريان عملیات مروارید در سال 59 در نبرد با نيروي دريايي عراق و ناوچه جوشن در درگیری خودكشي مانند در سال 67 با نیروی دریایی آمریکا مورد هدف قرار گرفتند و غرق شدند) ناوچه‌هاي كلاس كمان تا چندي پیش به موشکهای ضدکشتی هارپون (AGM-84) مجهز بودند که به نظر مي‌رسد امروزه در برخي از اين شناورها به جاي موشكهاي هارپون، از موشكهاي چيني C-802 كه در ايران به نام نور شناخته مي‌شوند، استفاده مي‌گردد. همچنین ناوچه موشك‌انداز گرز به جای موشکهای هارپون از یک سامانه موشك‌انداز از نوع استاندارد SM-1 که از روی ناوشکنهای از رده خارج ببر برداشته شده استفاده می‌کند.


مرحلة ششم؛ توسعة سرپل و تثبيت هدف شامل:
- الحاق ناوچه پيكان به قسمت جنوبي سكو و برعهده گرفتن تأمين قسمت جنوبي سكو
- تمركز قدرت آتش تيم عمليات ويژه به قسمت شمالي سكو
- اجراي آتشهاي خردكننده براي شكستن مقاومت دشمن
- پرتاب مستمر نارنجكهاي ضدغواص به زير پايه‌هاي سكو
- پيشروي تيم عمليات ويژه با آتش و حركت براي پاكسازي سكو
- تسليم نيروهاي رده يكم مقاومت سكو و به اسارت درآمدن 9 نفر و كشته شدن يك نفر از آنان
- توقف عمليات پاكسازي سكو به دليل فرارسيدن شب و آمادگي براي ادامة پاكسازي در روشنايي روز بعد
- برقراري پستهاي مراقبت و تأمين در نقاط مختلف سكو
- استقرار سيستم ارتباطي با سيم بين پستهاي تأمين و برقراري ارتباط بين آنها
- انتقال اسرا به ناوچه پيكان و دريافت برخي اقلام آمادي

مرحلة هفتم؛ نبردهاي سطحي و هوايي در دريا:
ششم آذر:
- ساعت 21:30 ظاهر شدن دو هدف سطحي بر روي صفحة رادار ناوچه پيكان
- ساعت 21:31 جدا شدن ناوچه از سكو و درگيري شدن با هدفهاي كشف شده
- ساعت 22:14 گشوده شدن آتش ناوچه عراقي بر عليه پيكان


در بامداد هفتم آذر 1359، يك فروند ناوچه موشك‌انداز اوزا به نام هدف C توسط رادار ناوچه پيكان شناسايي مي‌گردد.


هفتم آذر:
- ساعت 00:55 يك هدف سطحي به فاصله 12 مايل از سمت دهانه خورعبدالله گزارش مي‌شود.
- 00:55 ناوچه پيكان هدف ياد شده را پلات نموده و به عنوان هدف C نامگذاري مي‌كند؛ ولي به منظور حفظ مهمات، براي درگيريهاي پيش‌بيني شده روز بعد، با آن درگير نمي‌شود.
- ساعت 5:55 هدف C و يك هدف ديگر به رنگ سفيد از سكوي الاميه جدا شده و به طرف سكوي البكر مي‌آيند.
- ساعت 6:25 ناوچه پيكان با هدف C و هدف سفيد رنگ درگير شده و هر دو را هدف آتش توپهاي 76 م م خود قرار مي‌دهد و با انجام مانورهاي مناسب و هوشمندانه، اجازه آتش مؤثر به دشمن نمي‌دهند.
- 6:35 يك فروند موشك ضدكشتي استيكس (SS-N-2 Styx) از طرف هدف C به طرف ناوچه پيكان پرتاب مي‌گردد كه با انجام مانور به موقع پيكان، موشك در نزديكي ناوچه به پايه سكو اصابت مي‌كند و بر اثر موج انفجار، يك نفر از پرسنل پيكان مجروح مي‌گردد.
- ساعت 6:40 تيم عمليات ويژه با اجراي آتشهاي انبوه، اقدام به پاكسازي بقية سكو مي‌نمايد كه در اين پاكسازي با انبوه تجهيزات رزمي و مخابراتي رها شده مواجه مي‌شود.

- ساعت 6:55 هدف C از صحنة نبرد مي‌گريزد و ناوچة پيكان با هدف دوم درگير و آن را مورد اصابت توپخانه خود قرار مي‌دهد.
- ساعت 6:55 ناوچه پيكان با افزايش هدفهاي سطحي و تهديدات هواي، تقاضاي پشتيباني هوايي از نيروي رزمي 421 مي‌نمايد.
- ساعت 6:55 دو فروند جنگنده عراقي، به صورت ناگهاني به پيكان حمله‌ور مي‌شوند كه يكي از آنها مورد اصابت موشك سام 7 مستقر در پيكان قرار گرفته و سرنگون مي‌شود و ديگري از صحنه مي‌گريزد.
- ساعت 7:11 از سوي نيروي رزمي 421 آخرين نقطة هدف C از پيكان سوال مي‌شود.
- ساعت 7:12 ناوچه موشك‌انداز جوشن به همراه 14 نفر از تكاوران ورزيده در بويه اروند براي مداخله در صحنه نبرد اعلام آمادگي مي‌كنند.
- ساعت 7:12 ناوچه پيكان به دليل خطرناك بودن صحنه از نيروي رزمي 421 مي‌خواهد كه ناوچه جوشن از بويه جدا نشود و درخواست پشتيباني هوايي مي‌نمايد.
- ساعت 7:22 ناوچه پيكان دو هدف هوايي را كه در حال نزديك شدن هستند، گزارش مي‌نمايد.
- ساعت 7:30 ناوچه پيكان سه هدف سطحي را با درنظر گرفتن هدف C در صفحة رادار خود مشاهده مي‌نمايد و در پاسخ به نيروي رزمي 421 مبني بر فرار تاكتيكي مي‌گويد: «ما همين جا هستيم و اصلن از جايمان تكان نمي‌خوريم و با هر پنج هدف درگير مي‌شويم.»
- ساعت 7:40 نوع هدفهاي سطحي، ناوچه‌هاي موشك‌انداز اوزا (OSA) تشخيص داده مي‌شود و موقعيت هريك از آنها به نيروي رزمي 421 گزارش داده مي‌شود.
- ساعت 7:55 مطابق گزارش رادار پايگاه بوشهر، به ناوچه پيكان اطلاع داده مي‌شود كه چند جنگنده عراقي از سمت ام‌القصر و در ارتفاع بسيار پايين به طرف صحنه نبرد مي‌آيند.
- ساعت 8:37 ناوچه پيكان با يك جنگنده عراقي از نوع ميگ-23 درگير مي‌شود و آن را با استفاده از توپ و با هدايت رادار سرنگون مي‌سازد.

ميگ-23


- ساعت 8:40 يك فروند موشك ضدكشتي استيكس به طرف ناوچه پيكان پرتاب مي‌گردد كه در سمت چپ ناوچه به پلاتفرم مركزي سكوي البكر اصابت مي‌كند.
- ساعت 8:35 در موقعيت 8 مايلي غرب الاميه، يك فروند ناوچه موشك‌انداز اوزا و يك فروند ناو مين‌روب عراقي هدف موشكهاي ماوريك جنگنده‌هاي اف-4 فانتوم نيروي هوايي قرار گرفته و غرق مي‌شوند.


- ساعت 8:40 دو فروند جنگنده فانتوم F-4E بنا به درخواست ناوچه پيكان به منطقه مي‌آيند و در كنترل عملياتي ناوچه قرار مي‌گيرند.
- ساعت 9 يك فروند از ناوچه‌هاي تندروي عراقي از نوع P-6 هدف موشك ماوريك فانتومهاي پايگاه ششم شكاري بوشهر قرار مي‌گيرد و غرق مي‌شود.
- ساعت 9:10 بازهم يك هدف سطحي ديگر به عنوان هدف تيره‌رنگ هدف موشك ماوريك يك فانتوم قرار گرفته و غرق مي‌شود.
- ساعت 10:45 يك فروند فانتوم F-4E مجهز به موشكهاي هوا به سطح ماوريك، پس از گشت در منطقه درگيري و نداشتن برخورد با هدفي، به پايگاه بوشهر بازمي‌گردد.
- ساعت 11:36 فانتومهاي بوشهري با هدايت ناوچه پيكان، يك فروند ناوچه موشك‌انداز اوزا2 و دو فروند ناوچه تندروي P-6 را در سمت 292 و فاصلة 15 مايلي از جنوب سكوي البكر منهدم مي‌نمايند.

- از ساعت 8:14 تا 11:36 جمعن 10 سورتي پرواز در كنترل عملياتي ناوچه پيكان قرار گرفت و با هدايت افسر ناظر هوايي مستقر در ناوچه، تعداد 6 شناور نيروي دريايي عراق منهدم گرديدند.


- ساعت 12:04 كلية هدفهاي سطحي كه توسط ناوچه پيكان شناسايي شده بودند، يكي يكي و با هدايت بسيار دقيق ناوچه پيكان، توسط فانتومهاي بوشهري هدف قرار گرفته و غرق شدند.
- ساعت 12:04 دستور ناخدا افضلي (فرماند نيروي رزمي 421) در مورد ترك منطقه، پس از سوار نمودن تيم عمليات ويژه از روي سكوي البكر به ناوچه‌هاي پيكان و جوشن ابلاغ مي‌شود.
- ساعت 12:14 دوباره به پيكان دستور داده شد كه پس از سوار كردن نفرات تيم عمليات ويژه مستقر در سكوي البكر، منطقه را به سرعت ترك نمايد.
- ساعت 12:18 امن بودن منطقه از سوي نيروي هوايي و نيروي رزمي 421 به ناوچه پيكان ابلاغ گرديد.
- ساعت 12:29 ناوچه پيكان پس از سوار نمودن تيم عمليات ويژه و بارگيري غنائم جنگي از سكوي البكر جدا شد و به طرف چاههاي نوروز حركت كرد.
- ساعت 12:38 پيام تحقق فراتر از اهداف پيش‌بيني شدة عمليات و موفقيت ناوچه پيكان به ساير يگانها ابلاغ شد و نيروي رزمي 421 خواستار ورود ETA ناوچه پيكان مي‌شود.
- ساعت 12:40 ناوچه پيكان ساعت ورود (ETA) خود را 17:30 گزارش مي‌دهد. (فرمانده پيكان مي‌گويد ETA ساعت 17:30)
- ساعت 12:46 پيكان گزارش مي‌دهد: «ما را زدند.»
- ساعت 12:48 ناوچه پيكان پيام مي‌دهد: «مورد حمله موشكي قرار گرفتيم، تحريك نداريم.»
- ساعت 12:52 آخرين پيام ناوچه پيكان حاكي از پرتاب موشكهاي متوالي استيكس به سمت آن و درخواست كمك و اينكه «شهيد و زخمي داريم» به قرارگاه مقدم نيروي دريايي در بوشهر مخابره مي‌گردد.
- ساعت 12:52 با اعلام مبدأ، تجسس و نجات (مركز ديتوم)، آغاز عمليات تجسس و نجات پرسنل ناوچه پيكام و پرسنل تيم عمليات ويژه صادر مي‌گردد.


pwqgn95todefnv2ftt3g.jpg
ناخدا يكم شهيد محمدابراهيم همتي (فرمانده دلاور ناوچه هميشه جاويد پيكان)

عمليات تجسس و نجات از ساعت 12:52 هفتم آذر ماه آغاز و تا ساعت 18 روز 10 آذر ماه 1359 با حضور هليكوپترهاي هوادريا و پوشش و پشتيباني هوايي فانتومهاي پايگاه بوشهر و يك تامكت به خلباني (شهيد) سرهنگ هاشم آل آقا انجام پذيرفت كه در اين عمليات، شمار 16 نفر از قهرمانان اين نبرد بزرگ دريايي به همراه پيكر دو تن از شهدا و همچنين 26 اسير و دو جسد دشمن در منطقة شرق سكوي البكر از آب گرفته شد. عمليات نجات پس از انجام گشتهاي بادبزني هوايي همراه به درگيري‌هاي هوايي و سطحي در ساعت 18 مورخ 10 / 9 / 59 بنا به دستور شادروان افضلي پايان يافت و پيكر بقيه شهدا و ناپديد شدگان براي هميشه به آبهاي خليج فارس سپرده شد.


ناخدا يكم بهرام ملك افضلي

7wplpbxkjx1xb1mddgxy.jpg
زنده نام ناخدا يكم بهرام ملك افضلي، فرمانده وقت نيروي دريايي و طرحريز عمليات جاويدان مرواريد دارای درجه دکترا در مهندسی الکتروتکنیک از ایتالیا بود. ناخدا افضلي در دهه ۶۰ میلادی از طرف نیروی دریایی شاهنشاهي برای تحصیل به ایتالیا فرستاده شد. وي فرمانده و طراح اصلي عملیات سرنوشت‌ساز مروارید در جنگ ایران و عراق بود. در جريان اين عمليات، نیروی دریایی ایران ۴ فروند ناوچه موشک‌انداز عراقی کلاس «اوزا» و ۷ فروند شناور دیگر عراقی را به قعر دریا فرستاد و نیروی دریایی عراق را عملن فلج و فعاليت آن را تا پایان جنگ تعطيل نمود. اما ناخدا افضلی که طراح این عملیات تاریخی بود چهار سال بعد، به خاطر دگراندیشی سیاسی و اتهام واهي عضويت در حزب توده، به همراه 9 نظامي وطن پرست ديگر توسط رژيم منفور اسلامي تيرباران شد و مزد خدمت به وطنش را دريافت نمود. این جریان پس از مرگ افضلی نیز ادامه یافت و رهبران سیاسی- نظامی هر از چندی برای توجیه شکستهای خود در جنگ با عراق، افضلی و دیگر نظامیان میهن دوست را به انواع و اقسام متهم می‌کردند که ناتوانی و شکستهای خود را توجیه کنند و مردگان را مسئول شکستها بشمارند، براي مثال افضلی را جاسوس سیا نیز معرفی مي‌كردند!

من می‌گریم، اما
در غریو مرغک دریا، باز پیامی است
گلخند «ناوی انوشه»
در دهان تو شکفت ناخدا
بمان، بمان
که فردا
ما بهار را در آغوش می‌کشیم
من می‌گریم و دریا
همچنان
موج بر موج می‌کوبد...
شعري در رثاي ناخدا افضلي از سياوش كسرايي

۱۳۸۹ آذر ۷, یکشنبه

يادبود عمليات مرواريد

يادبود عمليات نيروي دريايي ارتش ايران در هفتم آذر 1359
لحظه با لحظه با عمليات غرورآفرين مرواريد

Free Image Hosting At img98

عمليات 5 روزه مرواريد، نامي است ماندگار در تاريخ نبردهاي دريايي ارتش ايران. در سالروز اين عمليات، نگاهي كوچك مي‌اندازيم به برخي جزئيات اين عمليات كه جز با دلاوري و آموزشهاي تكنيكي فراگرفته شده در دوران شكوهمند ارتش قدرتمند شاهنشاهي ميسر نمي‌گرديد.

نام عمليات: مرواريد (شمشير 3)
قرارگاه هدايت كنند: قرارگاه مقدم نيروي دريايي ارتش با عنوان نيروي رزمي 421 مستقر در بندر بوشهر
زمان آغاز عمليات: ششم آذر 1359
منطقة عمليات: شمال خليج فارس به وسعت 20 هزار كيلومتر مربع
اهداف عمليات:
1- تكميل عمليات اشكان (شمشير 1) و شمشير 2 جهت انهدام كامل سكوي البكر
2- نابودسازي نيروي دريايي عراق
3- جلوگيري از صادرات نفت عراق از طريق خليج فارس
4- حفظ برتري يگانهاي رزمي نيروي دريايي ايران در خليج فارس

يگانهاي شركت كننده:
1- ناوگروه موشك انداز شامل ناوچه‌هاي پيكان، جوشن و گرز
2- يدك كش دلير
3- اسكادران هليكوپترهاي Bell 212-AB
4- اسكادران هليكوپترهاي SH-3D


Free Image Hosting At img98
يك فروند ناوجه اوزا، موشك ضدكشتي استيكس را شليك مي كند


نتايج عمليات:
1- نابودي هسته اصلي نيروي دريايي عراق
2- حفظ برتري نيروي دريايي ارتش در خليج فارس
3- قطع كامل صادرات نفت عراق از خليج فارس
4- وارد آمدن خسارات سنگين به اسكله‌هاي الاميه و البكر
5- قطع خطوط مواصلاتي دريايي عراق
6- تأمين خطوط مواصلاتي ايران و باز نگه داشتن مسير تردد كشتيراتي

خسارات وارده به عراق:
نابودي شمار 7 فروند ناوچه موشك انداز نوع اوزا (OSA)
نابودي يك فروند ناو مين روب
نابودي يك فروند لندينگ كرافت
نابودي 3 فروند شناور متفرقه
سرنگوني 11 فروند جنگنده بمب افكن دشمن
به غنيمت گرفتن مقادير قابل ملاحظه‌اي از جنگ افزارهاي گوناگون همچون سلاحهاي سبك، موشكهاي دورپرتاب و سيستمهاي مخابراتي
به اسارت درآمدن 26 تن از نيروهاي دشمن
كشته و زخمي شدن 600 تن از پرسنل نيروي دريايي عراق

Free Image Hosting At img98


در قسمت بعدي نوشتار، جزئيات بيشتري از اين عمليات را به آگاهي شما خوانندگان گرامي خواهيم رساند.

۱۳۸۹ آبان ۱۵, شنبه

سرمايه هاي ملت ايران چگونه به باد داده مي شوند؟



کمربند سلطنت، نشان نوکری برای سرزمینم است نادرها بسیار آمده اند و باز خواهند آمد، اما ایران و ایرانی باید همیشه در بزرگی و سروری باشد؛ این آرزوی همه عمرم بوده است." نادر شاه افشار


1) بازسازي گنبد حرم شهر كاظمين در عراق
براي طلاكاري دو گنبد و گلدسته هاي مقدس شيعيان در كاظمين كه در روز سه‌شنبه 23 شهريور 1388 رونمايي شد، فقط 110 كيلوگرم طلاي خالص و 14 تن مس به صورت مجاني از جيب مردم ايران توسط حكومت اسلامي ايران براي زيباسازي گنبدها و گلدسته ها هزينه گرديد كه با درنظر گرفتن قيمت هر گرم طلاي 24 عيار به ميزان 464400 ريال و هر كيلو مس 92100 ريال، سرجمع به رقم هنگفت 51212900000 ريال يا حدود 51 ميليارد تومان مي‌رسيم (براي ديدن ارزش ريالي فلزات گرانبها به اين سايت برويد).

Free Image Hosting At img98




2) چاپ سه ميليون جلد قرآن به جاي سه قرآن سوزانده شده!
پس از واقعهء تروريستي 11 سپتامبر 2001 و كشته شدن هزاران انسان بيگناه در برجهاي دوقلوي تجارت جهاني در نيويورك كه توسط اسلامپرستان عرب و افغان به انجام رسيد، احساسات ضداسلامي در ايالات متحده به اوج رسيد. آمريكائيان هيچگاه اين حادثه دهشتناك را فراموش نكرده اند و هرساله با فرارسيدن سالروز واقعه، موج خشم و نفرت نسبت به مسلمانان افراطي در سراسر جهان و به ويژه ايالات متحده فزوني مي گيرد. امسال (2010) در سالروز اين حادثه، يك كيشش گمنام كه كليساي وي كمتر از صد شركت كننده دارد، اعلام كرد كه مي خواهد اقدام به قرآن سوزي نمايد كه البته با مخالفت مسئولين مذهبي و سياسي، وي اين كار را نكرد ولي اسلامپرستان ساكن تهران، جهت نشان دادن ميزان سرسپردگي خود به فرامين خشك مذهبي، هزينة چاپ سه ميليون جلد قرآن به زبان انگليسي را برعهده گرفتند. با درنظر گرفتن قيمت هرجلد 100000 ريال به رقم 30 ميليون دلار مي‌رسيم كه براي راه اندازي يك مركز درماني همچون بيمارستان ميلاد كفايت مي‌كند. (لينك به بن مايه خبر)

Free Image Hosting At img98



3) هزينه هاي فراوان و بي پايان مقابله با اسرائيل
از سرگیری مذاکرات صلح منحصرن بر اختلاف میان اسرائیل و فلسطینی ها متمرکز است، اما در راه رسیدن به صلح خاورمیانه، بازیگران بي ارتباط همچون حكومت اسلامي ايران، نقش اصلي را بازی می کنند. در بالای تپه اي که واقع در پايين ترين نقطهء جنوب لبنان كه مشرف به كشتزارهاي شمال اسرائیلی است، پارک زیبایی وجود دارد که در آن بزرگترها دور میزها تفریح می کنند و کودکان از وسایل بازی بالا می روند. اگر این پارک با اهتزاز پرچم حکومت اسلامی ایران بر فرازش، در خاک لبنان نبود، هیچ نکته قابل توجهی نداشت. جمهوری اسلامی که رهبرانش خواستار محو اسرائیل از نقشه جهان هستند پس از جنگ میان اسرائیل و حزب الله (گروهك اسلامپرست تحت حمایت ج.ا ایران در خاک لبنان) در سال ۲۰۰۶، این پارک را به مردم جنوب لبنان هدیه کردند. این پارک نشانه آشکاری است از پولهاي فراوان و بي حساب و كتابي که پس از جنگ در جنوب لبنان از كيسه ملت ايران صرف شده است. صدها میلیون دلار درون کامیونهای پر از اسکناس که از ایران آمده بودند، پس از جنگ تابستان سال 2006 تحویل حزب الله شد تا صرف بازسازی و به راه انداختن دوباره کسب و کارها شود.

Free Image Hosting At img98


"پل سالم" مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه "کارنگی" در بیروت می گوید حزب الله مجموعه گوناگونی و بسيار فراواني از موشکهای کوتاهبرد، میانبرد و بردبلند زمين به زمين و ضدكشتي در اختيار دارد، اما شمار دقیق آنها و اینکه حزب الله خیال دارد با آنها چکار کند، معلوم نیست. گرچه حزب الله ادعای پیروزی در جنگ 33 روزه تابستان 2006 را کرد، اما مردم و اقتصاد لبنان، بهای بسيار سنگینی را پرداخت كردند و به خاطر جنگ افروزي، بسیاری حزب الله را سرزنش کردند. هنوز بمبهای خوشه ای در نواحی روستايي مردم را ناقص می کنند و حدود دويست هزار نفر هنوز در داخل لبنان به خانه هایشان باز نگشته اند. حزب الله پس از خروج اسرائيل از جنوب لبنان در سال 2000، از الگوی انقلابی خود كه براي آزادسازي زمينهاي جنوب لبنان بود فاصلهء بسیاري گرفته و به سمت اسلام انقلابي ساخت تهران قدم برداشته است. ميزان پولهاي پرداخت شده از سوي حكومت اسلامي ايران به گروهك حزب الله لبنان، طي بيست اخير به ميلياردها دلار رسيده است؛ مبلغي كه با آن مي‌توان تمامي نارسايي‌ها و كمبودهاي بهداشتي، راه‌سازي و اشتغالزايي روستاهاي ايران را براي هميشه برطرف نمود.

Free Image Hosting At img98


هزينه‌هاي بي‌پايه و اساس مقابله با اسرائيل، كشوري كه عضو سازمان ملل است و صدها كشور جهان با آن روابط ديپلماتيك دارند، همچنان گريبان درآمدهاي ملت ايران را گرفته است و مشتي توهم زده ماليخوليايي، برپايه اي برخي خيالات بي اساس، همچنان از اين كشور 5.5 ميليون نفري و كوچك، يك دشمن خيالي و بزرگ براي ايران دست و پا كرده اند. به نوشته روزنامه الحيات، حكومت اسلامي ايران از سال 1992 تاكنون، بيش از چهل ميليارد دلار به حزب الله لبنان پول داده است.

پيوندها:
هزينه نفوذ سياسي ايران در لبنان چقدر است؟
چراغي كه به خانه رواست، به لبنان و غزه حرام است.

۱۳۸۹ آبان ۱۳, پنجشنبه

13 آبان، برگی ننگین در تاریخ ایران

سیزده آبان:
برگي ننگين در تاريخ ايران و ايرانيان


بهترين راه گوشمالي امپرياليسم، گروگانگيري اعضاي سفارتخانهء ايالات متحده بود. بدين روش، امپرياليسم به زانو درمي‏آمد، شاخ غول استكبار جهاني مي‏شكست و انقلاب ما، مورد تاييد جهانيان قرار مي‏گرفت.



آمدند انقلاب كردند. به خیال بچگانه خود، مرام و ايده‏ال‏هاي جهاني داشتند. حكومت طاغوت را برانداختند. حال حيف بود كه مردم ساير كشورهاي جهان، از بركات و نعمات انقلاب شكوهمند بي‏بهره بمانند. اما غول امپرياليسيم به سركردگي آمريكاي جهانخوار، مانع مهمي در دست‏يابي به اهداف عالي انقلاب در بنيان‏كنی تمدن چندين هزارسالهء ايران محسوب مي‏‎شد. امپرياليسمي كه از حكومت ملي شاه حمايت مي‏كرد و رئيس‏جمهوري ايالات متحده، ايران را جزيرهء ثبات در منطقه‏اي پرآشوب قلمداد مي‏كرد.بهترين راه گوشمالي امپرياليسم، گروگانگيري اعضاي سفارتخانهء ايالات متحده بود. بدين روش، امپرياليسم به زانو درمي‏آمد، شاخ غول خیالی استكبار جهاني مي‏شكست و انقلاب قرون وسطایی، مورد تاييد جهانيان قرار مي‏گرفت! اما نمي‏دانستيم كه هر سفارتخانه‏اي، وظائفي دارد؛ علي‏الخصوص سفارتخانه قوي‏ترين غول اقتصادي و نظامي دنيا. نمي‏دانستيم كه اغلب سفارتخانه‏هاي كشورهاي قدرتمند، همين روال كار را در كشورهاي محل خدمت خويش به كار مي‏گيرند. خيال مي‏‎كرديم بزرگترين مركز جاسوسي جهان را كشف كرده‏ايم. به فرض عدم علاقه به داشتن روابط با آمريكا، بلد نبوديم قطع رابطه كنيم. حتمن بايد عين بربرها، اعضاء و كاركنان يك سفارتخانهء خارجي را همانند اسراي جنگي دستگير نمائيم تا جهانيان ما را باور نمايند؛ البته باور كردند ولي تنها عمق حماقتمان را.



و اكنون بیش از سه دهه است كه ملت ايران، اقتصاد ايران، نظاميان ايران، صنعت ايران و ... چوب ندانم كاري عده‏اي جوجه دانشجوي از همه جا بي‏خبر را مي‏خورد و هرساله در سالگشت اين روز ننگين، از اين حماقت با آتش زدن پرچم كشوري 300 ميليون نفري تجليل مي‎شود؛ و سپس روشنفكران و جامعهء دانشگاهي ما اعتراض مي‏كنند كه چرا نام ايران در ليست سرويس پست الكترونيك ياهو قرار ندارد! و بايد نام ايران باشد البته به پاس توهين به سمبل‏هاي اين كشور.



تمامي جنبش‏هاي ضداستعماري و ضدحكومتي، ماهيت چپ دارند. ريشه‏هاي دشمني با آمريكا، از قيام 28 مرداد 1332 كه بدست افسران وطن‏‎پرست ارتش و مردم وطن‏دوست انجام گرفت، آغاز مي‎‏شود كه دست غارتگر و توطئه‏‎آفرين قدرتهاي استعماري انگليس و شوروي از ايران را كوتاه كردند. پيش از واقعهء 28 مرداد 1332، كتابها و جزوات تبليغي كمونيسم، توسط حزب توده در مدارس و دانشگاهها به طور مجاني توزيع مي‏‎شدند. حزب توده، در بين افسران عاليرتبهء ارتش شاهنشاهي ايران نيز نفوذه كرده بود. هدف آنها، گسترش تفكر ضدامپرياليستي در بين مردم ايران بود تا در نهايت بتوانند ايران را نيز تحت سيطرهء خود درآورده و بر مساحت نقشهء قرمز رنگ خود، بيفزايند. خرس شوروي، طمع دست‏يابي به منابع نفت منطقه و همچنين آبهاي آزاد خليج فارس و اقيانوس هند را در سر مي‎پروراند. آنها سالها نقشه كشيدند، توطئه كردند، دشمن ساختند و حزب بعث را در عراق حاكم كردند تا بتوانند بر ميزان نفوذ خود در منطقه اضافه كنند.

تفكر به ظاهر مترقی ضدامپرياليستي كه در نهايت به تفكر دشمني بي‏چون و چرا با غرب و تمدن ايالات متحده منجر گرديد، ريشه در انديشه‏هاي سلطه‏گرانهء اتحاد جماهير شوروي و اكنون روسيه براي منطقهء خاورميانه دلالت دارد. انديشهء سوال براي علت مخالفت با غرب و آمريكا، اكنون در ايران بدل به يك تابو شده است. هيچكس حق پرسش در برابر اين سوال كه دليل دشمن‏ستيزي با غرب و ايالات متحده چيست را ندارد. هرساله، عده‏اي از نوجوانان كم سن و سال عضو حزب ميليتاري بسيج، با تشكلي سازمان يافته و با اتوبوس‏هايي كه به طور مجاني، از طريق وزارت دفاع ج.ا و همچنين سپاه پاسداران در اختيار برخي مدارس خاص قرار مي‏گيرد، به محل سابق سفارت آمريكا برده شده و آنجا طبق حركتي از قبل برنامه‏ريزي شده، پرچم و آدمكهايي را كه نشان دهندهء ايالات متحده آمريكا هستند، آتش مي‏‎زنند تا عمق دشمني و ستيز هيولاي شرق به رهبري ماركسيست‏هاي جهان را كه اكنون در ذهن نوجوانان مغز شستشو داده شدهء بسيج متبلور شده است، به نمايش گذارند. عمق دشمني خرس استعماري شرق، اكنون به عمق تفكرات مذهبيون كاملن نفوذ كرده و جزئي جدايي ناپذير از افكار جهانشمول آنان گشته است.

ولي . . .

* يادمان رفته است كه قسمتهاي بزرگي از ايران را ارتش روسيه از ايران جدا نمود.

* يادمان رفته است كه دو قرارداد ننگين تركمانچاي و گلستان به ايران توسط روسها تحميل شد.

* يادمان رفته است كه روسها، آذربايجان و كردستان را پس از شهريور 1320 نه تنها از اشغال خارج ننمودند بلكه آنها را به خودمختاري تشویق کردند.

* يادمان رفته است كه ميرزا كوچك جنگلي، با باورهاي چپ و جدا كردن گيلان به جنگ ارتش ملي رضاشاه رفته بود.

* يادمان رفته است كه افتخار گروههاي چپ، ترور كارشناسان فني ايالات متحده در ايران بوده است.

* يادمان رفته است كه سرلشگر احمد مقربي، به مدت 30 سال، اطلاعات حساس و ارزشمند ارتش شاهنشاهي ايران را در اختيار روسها قرار مي‏‎داده است.

* يادمان رفته است كه سفارتخانهء شوروي، از بدو تاسيس، محلي براي بررسي گسترش تفكر ضدغرب، حمايت از گروههاي برانداز، نفوذ و جاسوسي و كسب اطلاعات از دستگاههاي دولتي و ارتش ايران بوده است.

* يادمان رفته است كه بسياري از اسناد محرمانهء ساواك، در همان روزهاي نخست حاكميت حكومت الله، توسط عوامل سفارت شوروي به سرقت برده شدند.

* يادمان رفته است كه تفكر چپ و ضديت با امپرياليسم و آمريكا، تفكري وابسته به خرس شوروي است و اين متفكرين بدون اجازهء مسكو آب نيز نمي‏خورند.

* يادمان رفته است كه تفكر امپرياليسم ستيزي و دشمني با آمريكا متعلق به كمونيستهاست نه مذهبيون افراطي.

* يادمان رفته است كه تفكر دشمني با ايالات متحده و غرب، يعني درهاي باز به كمونيسم و سلطهء كامل خرس شرق.

* يادمان رفته است كه تنها ارمغان استعمار روسيه، فقر، عقب‏‎ماندگي و گرسنگي توده‏هاست.

* يادمان نرود كه كره شمالي و كوبا بدون كمكهاي غرب، قادر نيستند قوت لايموت مردم خود را فراهم كنند.

* يادمان نرود كه بزرگترين افتخار كشورهاي چپگرا، ساخت موشكهاي دوربرد و تشكيل ارتش ميليوني با تودهء مردم گرسنه است.

* يادمان نرود كه آرمان و اهداف چپ با ظاهر اسلامي، اكنون از طريق كتب آموزشي و برخي مدارس خاص به ذهن نوجوانان ايراني تزريق مي‏شود.

* يادمان نرود كه نوجوانان، همانند گروه جوانان نازي، هدف اصلي تبليغات و عضويت در تشكل‏هاي نظامي و شبه نظامي ضدامپرياليستي هستند.

* يادمان نرود كه در طول تاريخ، ميزان و حجم دشمني، خسارت، آسيبي كه از همسايهء شمالي خود دريافت كرده‏ايم، هيچگاه به پاي امپرياليسم ننويسيم.

* يادمان نرود ارتش مجهز و ادوات نظامي پيشرفته را امپرياليسم در اختيار ما قرار داد.

* يادمان نرود روسيه در طول جنگ با عراق، حاضر به فروش سيم خاردار به ايران نگرديد اما در مقابل، بهترين تجهيزات نظامي خود را در اختيار رژيم بعث عراق قرار داد.

* يادمان نرود كه غرب، چهل سال قبل، به ايران اورانيوم جهت مصرف نيروگاه اميرآباد فروخت و تكنولوژي غني‏سازي را در مركز لويزان راه‏اندازي كرد، اما شرق، سالهاست كه از راه‏اندازي يك نيروگاه اتمي، با عناوين مختلف سرباز مي‎زند.

* يادمان نرود كه هيچكس دوست ما نيست، اما دشمني خرس شرق، امري اثبات شده است.

و يادمان نرود كه افسوس ندانم كاري دوستي خیالی با خرس شرق را سالهاي بعد خواهيم خورد؛ زماني كه بسيار دير شده است.


پیوندهای وابسته:
عملیات پنجه عقاب (1) و (2)

۱۳۸۹ آبان ۴, سه‌شنبه

شادباش چهارم آبان



در روزگارش رعيت را دهقان كرد
بانوان را حق شهروندي داد و بر كرسي قضاوت نشاند
شادباش بر مردم ايران دار
شادباش بر خاندان پادشاهاني ايراني تبار

چهارم آبان مصادف است با سالروز ولادت شاهنشاه فقيد و وطن پرست ايران، محمدرضا پهلوي. وي بزرگترين فرزند پسر رضا شاه كبير و از دومين همسر وي به نام تاج الملوك بود كه به تاريخ چهار آبان 1298 خورشيدي در شهر تهران به دنيا آمد...

.
محمدرضا پهلوي تنها 12 سال داشت كه روز 13 شهريور 1310 خورشيدي براي ادامة تحصيلي به كشور سوئيس رفت و مشغول تحصيل گرديد. پس از پايان تحصيلات و آشنايي كامل با زبانهاي فرانسه و انگليسي، روز چهارشنبه 9 ارديبهشت 1315 عازم ايران شد. به تاريخ 11 مهر 1315، محمدرضا پهلوي وارد دانشكده افسري گرديد و همپاي ساير دانشجويان، دورهء افسري خود را سپري نمود و روز 31 شهريور 1317 با درجهء ستوان دومي، دورهء دانشكده افسري را به پايان رساند.

.
پس از دستيابي به درجهء افسري در ارتش، از سوي رضا شاه كبير، در سمت بازرس ارتش به كار گماشته شد. محمدرضای جوان به علوم و ادوات نظامي، ادبيات، تاريخ و علوم طبيعي بسيار علاقمند بود و از آنجا كه به زبانهاي فرانسه و انگليسي تسلط كامل داشت، به مطالعهء تاريخ و ادبيات ايراني و خارجي ذوق و علاقهء بسيار نشان مي داد؛ به همين دليل، كتابخانهء بسيار بزرگي در اختيار وي قرار داده شده بود. شاه فقيد از كودكي به ورزش علاقهء بسياري داشت و اهميت زيادي براي آن قائل بود.

.شاه فقيد – شهناز پهلوي - فوزيه
.
در سال 1317 و در زمان وليعهدي با فوزيه، خواهر ملك فاروق،‌ آخرين پادشاه مصر ازدواج كرد كه حاصل اين پيوند، دختري به نام شهناز بود؛ اما به علت اختلافات فرهنگي و زباني و همچنين برخي تنگ نظري هاي اطرافيان، اين ازدواج دوام چنداني نيافت و به تاريخ 24 مهر 1327، شاه فقيد با صدايي لرزان و گريان از طريق راديو، جدايي خود از فوزيه را اعلام نمود.

به دستور رضا شاه، فرزندان پسر وي همگي به مدرسه نظام رفتند و در مراسم رسمي با لباس نظامي شركت مي كردند.

به تاريخ 20 شهريور 1320، نيروهاي سه كشور استعمارگر روس، انگليس و آمريكا، به مرزهاي آبي و خاكي ايران تاختند و پس از رسيدن به پايتخت، رضاشاه را مجبور به كناره گيري از قدرت نمودند. در ۲۶ شهريور ۱۳۲۰، جلسهء فوق‏العادهء مجلس شورای ملی جهت اجرای سوگند شاه جديد تشکيل يافت. شاه جوان‏بخت طي مراسمي بسيار ساده در مجلس شوراي ملي سوگند ياد كرد و به طور رسمي پادشاه ايران شد. شاه فقيد طي فرمان 30 شهريور 1320، عفو عمومي اعلام كرد و تمامي زندانيان سياسي و غيرسياسي را آزاد نمود؛ سپس نخستين دورهء سلطنت با نخست وزيري مرحوم محمدعلي فروغي در 30 شهريور 1320 آغاز گرديد.
.
ديدار شاه فقيد با استالين (ديكتاتور شوروي)

به تاريخ 11 دي 1320، دولت ايران به درخواست شاه فقيد، الحاق خود را به اعلاميه ملل متحد كه ميان 26 كشور در واشينگتن بر ضد آلمان نازي و متحدين آن كشور امضاء شده بود، اعلام نمود و رسمن عضو يكي از كشورهاي ملل متفق گرديد. در ۱۶ آذر ۱۳۲۲ سران سه کشور انگلستان، آمريکا و و روسيه (چرچيل، روزولت و استالين) برای تشکيل جلسه اي كه کنفرانس تهران نام گرفت به ايران آمدند و در هفتم آذر 1322 جلسهء معروف خود را در تهران تشكيل دادند. هرچند كه آنها رفتار محترمانه اي با شاه نداشتند اما شاه فقيد با يكايك زمامداران كشورهاي سه گانهء فوق جداگانه ديدار و گفتگو كرد و خواستار شناسايي و احترام آنها به تمامين ارضي ايران گرديد.

ديدار شاه فقيد با وينستون چرچيل (نخست وزير بريتانيا)

در شرايط نابه‏سامان اقتصادي و اجتماعي آن زمان ايران و جهان، محمدرضا، شاه جوان ايران، سعي كرد رفتاري ملايم و متفاوت با پدر خويش نشان دهد. محمدرضاشاه، مطبوعات را آزاد گذاشت و فضاي سياسي را باز نمود؛ و اين دوراني بي نظير از نظر آزادي هاي سياسي و اجتماعي براي ايرانيان بود. اوضاع ناآرام جهاني، بر ايران نيز تأثير فراواني گزارده بود و طي سالهاي 1320 و بعد از آن، شاه فقيد براي بهبود وضعيت زندگي مردم، نخست وزيرهاي متعددي را مأمور تشكيل كابينه نمود. در اين ميان زنده ياد احمد قوام، معروف به قوام السلطنه، ويژگيهاي ديگري داشت. او در سياست مردي بسيار مجرب بود و دوران سياسي رضا شاه را نيز تجربه كرده بود. در آن دوران، سه بار بر كرسي نخست وزيري تكيه زد. كارداني و لياقت وي در سياست و كشورداري، زبانزد مطبوعات و مردم آن زمان بود.

محمدرضا شاه، از همان آغاز به نظام پوسيدهء مشروطه و الزامات آن اعتقادی نداشت ضمن اينكه به هيچ وجه چهره‏اي از يك ديكتاتور نداشت، اما باز هم به پشتوانه جايگاه و نفوذ ريشه‏دار نهاد سلطنت، می‏توانست نقش مهمی در عرصهء سياسی ايفا کند. از نظر شاه فقيد، قوانين قديمي مشروطه، عاملي براي عقب‏ماندگي فرهنگي، اقتصادي و سياسي ايران به شمار مي‏رفتند. زماني كه در سال 1324 جنگ جهاني دوم به پايان رسيد، شاه فقيد گرفتار مشكل ديگري شد. نيروهاي ارتش سرخ شوروي كه آذربايجان را اشغال كرده بودند، به وسيلهء مزدوري به نام سيدجعفر پيشه وري و با حمايت كامل ارتش روسيه، براي آذربايجان اعلام استقلال كردند و رسمن تشكيل كشوري به نام جمهوري خودمحتار آذربايجان را اعلام نمودند.

سید جعفر پیشه وری (مزدور شوروي)

از طرفي ديگر كردستان نيز به تحريك روسها، اعلام استقلال داده بود. روسها با اينكه در دو كنفرانس تهران و پوتسدام (كنفرانسي در خاك آلمان شرقي) موضوع تخليه ايران را تعهد كرده بودند، اما پس از پايان جنگ جهاني دوم، به هيچ يك از تعهدات خود دربارهء ايران پايبندي نشان ندادند و پس از خروج نيروهاي آمريكا و انگليس، ارتش خود را همچنان به بهانه هايي واهي، در خاك ايران باقي گذاشتند. نيروهاي مزدور پيشه وري كه از طرف روسها حمايت مي شدند، به تاريخ 21 آذر 1324 تبريز را به اشغال خود درآوردند اما تنها يك سال بعد، با درايت و رايزني شاه فقيد، دولت ايران توانست اين بخش از سرزمين خود را بازپس بگيرد. اشغال آذربايجان، شاه فقيد را بسيار نگران نمود و تمام فكر وي را براي يكپارچه سازي ايران مشغول كرد. در اين روزها، شاه با درايت خود و كمكهای علي قوام، در سال 1325، موفق شد اين روزگار سخت را پشت سر بگذارد و ايران را از تجزيه نجات دهد. فرو نشستن واقعهء آذربايجان، به افزايش محبوبيت شاه كمك فراواني نمود.

ثريا اسفندياري
پادشاه ايران حدود 30 سال داشت و پس از جدايي از فوزيه، به تنهايي زندگي مي كرد. خواهران شاه، شاهدخت شمس و اشرف، براي يافتن ملكه اي كه جاي فوزيه را پر كند به جستجو افتادند. سرانجام شمس، دختري بسيار زيبا، و با اصل و نسب را شناسايي كرد كه داراي مادري آلماني بود، در سوئيس درس خوانده بود و در لندن زندگي مي كرد. او ثريا اسفندياري بختياري نام داشت. ثريا قبل از ازدواج به بيماري سختي گرفتار آمد. پزشكان، بيماري وي را حصبه تشخيص دادند. اين بيماري همچنان تا روز عروسي وي يعني 23 بهمن 1329 گريبان وي را گرفته بود. ثريا 7 سال را در كنار شاه فقيد زندگي كرد اما مشكل نازايي داشت و همين مسئله در نهايت باعث جدايي آن دو گرديد.



شهبانو فرح ديبا
محمدرضا شاه حدود 40 سال داشت اما با مرگ عليرضا برادر بالياقت وي در جريان سانحة هوايي، هنوز جانشيني براي خود نمي‏ديد. سرانجام شاه در 28 آذر 1338 با فرح ديبا پيمان ازدواج بست. فرح ديبا را شهناز پهلوي، به هنگامي كه براي رسيدگي به مقرري زمان تحصيل خود در فرانسه به حضور اردشير زاهدي رفته بود ديد و وي را با شاه آشنا نمود. مراسم ازدواج شاه فقيد با شهبانو فرح ديبا، بدون هياهو و ساده برگزار شد. به تاريخ 30 آذر 1338، شاه فقيد در برابر حدود 400 ميهمان در كاخ گلستان، رخت دامادي پوشيد. فرح ديبا، تحصيلات خود را تا پايان دبيرستان در مدارس خصوصي تهران پشت سر گذاشته بود و بعد از آن براي ادامهء تحصيل راهي فرانسه گشته و در مدرسهء تخصصي معماري تحصيل كرده بود. وي به زبان فرانسه تسلط كامل داشت و هنگام ازدواج 21 ساله بود. شهبانو فرح ذوق و علاقة فراواني به هنر داشت و در طراحي و معماري هاي نوين دوران پيش از انقلاب ارتجاعي سال 57، از خود خلاقيت و استعدادهاي شگرفي نشان داده بود.

شاه فقيد و شهبانو فرح، در طول زندگي مشترك، صاحب 4 فرزند شدند: 2 دختر و 2 پسر. رضا (1339)، فرحناز (1344)، عليرضا (1346) و ليلا (1349)؛ كه ليلا پهلوي به تاريخ 20 خرداد 1380 و در سن 30 سالگي در لندن به علت سكته قلبي از دنيا مي رود.



سوء قصدها
شاه فقيد در طول 37 سال سلطنت، سه بار توسط تروريستها مورد سوء قصد قرار مي گيرد؛ دو سوء قصد با هدايت و كنترل مستقيم شوروي (روسها) و يكي نيز توسط مزدوران استعمار پير انگليس. اولين سوء قصد به دست شخصي به نام «ناصر فخر آرايي» به هنگام حضور شاه در مراسم جشن سالروز تأسيس دانشگاه تهران و اعطاي دانشنامه و جايزه به دانش آموختگان برتر صورت مي گيرد. در جريان اين حادثه، شاه هدف پنج گلوله قرار مي گيرد و گلوله ششم در طپانچه ضارب گير مي كند. گلوله ها به صورت و گردن شاه اصابت مي كنند اما هيچكدام به نقطهء حساسي برخورد نمي نمايند. فخرآرايي کارت خبرنگاری روزنامه «پرچم اسلام» را در جيب داشت، اما تحقيقات نشان داد که به تحريک حزب توده دست به اين اقدام زده است. هرچند اين سوء قصد توسط عوامل حزب توده صورت گرفت و طراح آن نورالدين كيانوري، آخرين سركردهء حزب توده در ايران بود ولي مداركي دال بر دخالت سپهبد رزم آرا، رئيس ستاد ارتش بدست آمد. «فريدون كشاورز» يكي از سران گروهك مزدور حزب توده در كتاب «من متهم مي كنم حزب توده را» اين طور مي نويسد: «رزم آرا طرحي را در حال اجرا داشت. اگر اين سوء قصد منجر به كشته شدن شاه مي شد، رزم آرا با انجام يك كودتاي سريع كه ترتيب آن را پيشتر داده بود، قدرت را در دست مي گرفت. طبق معمول رزم آرا نيز در مراسم دانشگاه تهران بايد شركت مي نمود اما حضور نداشت و در محلي ديگر در حال انتظار نتيجهء سوء قصد بود كه بلافاصله دست به كار شود.»


در جريان ترور 15 بهمن 1327، شاه فقيد هدف پنج گلوله قرار گرفت

مداركي كه از جيب ميرفخرايي بدست آمد نشان مي داد كه وي عضو حزب توده بوده است. پس از اينكه روشن شد حزب توده در اين سوء قصد دست داشته است، فعاليت حزب غيرقانوني اعلام شد و از آن پس حزب توده تا بهمن 1357، با كمكهاي مالی و اطلاعاتي شوروي به فعاليت زيرزميني روي آورد. شاه فقيد در مورد اين واقعه در كتاب خود چنين مي نويسد:

«... در آن روز لباس نظامي بر تن داشتم و هنگامي كه از اتومبيل پياده شده و در شرف ورود به دانشكده حقوق، محل برگزاري جشن بودم، ناگهان صداي شليك گلوله به گوش رسيد و تيرهايي به جانب من شليك شد. با اينكه به ظاهر عجيب جلوه مي كند، ولي سه گلوله به كلاه نظامي من اصابت كرد و آسيبي به سر من وارد نيامد ولي گلوله چهارم از سمت راست گونه وارد شد و از لب بالايي و زير بيني من خارج گرديد. شخصي كه نسبت به من سوء قصد كرده به عنوان عكاس به آن محل راه يافته بود، او دو متر بيشتر با من فاصله نداشت لوله طپانچه را به سينه من قراول رفته بود، من و او هر دو رو به رو قرار گرفته بوديم، كسي نزديك ما نبود كه بين ما حائل باشد. از اين رو مي دانستم هيچ مانعي براي اينكه تيرش به هدف برسد در پيش نداشت. عكس العملي كه در آن لحظهء فراموش نشدني از خود نشان دادم، هنوز در خاطرم هست، فكر كردم خودم را روي او بيندازم، ولي فورن متوجه شدم اگر به طرف او جستن كنم، نشانه گيري او را آسان خواهم كرد، اگر فرار كنم از پشت سر هدف قرار خواهم گرفت، ناچار فورن شروع به يك سلسله حركات مارپيچي كردم تا مطابق يك تاكتيك نظامي، هدف يري طرف را گمراه كنم. ضارب مجددن گلولة ديگري شليك نمود كه شانة مرا زخمي كرد، آخرين گلوله در طپانچهء او گير كرد و خارج نشد و من احساس كردم كه ديگر خطر متوجه من نيست و زنده ام. ضارب با غضب بسيار اسلحه را بر زمين زد و خواست فرار كند ولي از طرف افسران و اطرافيان من محاصره شد، متأسفانه به قتل رسيد و محرك اصلي او معلوم نشد. بعدن معلوم شد كه وي با بعضي از متعصبين ديني رابطه داشت، در عين حال، نشانه هايي از ارتباط او با حزب توده بدست آمد. جالب توجه اينكه معشوقة او، دختر باغبان سفارت انگلستان در تهران بود. خون از زخم هاي من مثل فواره مي جست ولي به خاطر دارم كه در همان حال ميل داشتم به مراسم آن روز بپردازم و ملتزمين من مانع شدند و مرا به بيمارستان بردند و در آنجا به بستن زخمهايم پرداختند. اين حادثه نيز ايمان مرا به مبدأ هستي و حمايت ذات بيچون احديت قوي تر ساخت و پيوند مرا با خداي بزرگ مستحكم نمود.»

سوء قصد دوم صبح روز 21 فروردين 1327، زماني كه شاه قصد ورود به كاخ مرمر (دفتر كارش) را داشت، توسط سرباز وظيفه اي به نام «رضا شمس آبادي» كه از قبل براي اين منظور خود را آماده كرده بود؛ هدف گلوله قرار گرفت اما در جريان اين حادثه، شاه توانست با چابكي خود را به داخل كاخ برساند آنهم در حالي كه شمس آبادي با بستن رگبار در تعقيب او تا جلوي در ورودي و كنار حوض رسيده بود، ليكن دو محافظ شاه به نامهاي «استوار لشكري» و «استوار بابائيان» كه تنها به اسلحه كمري مسلح بودند، بيرون كاخ كنار حوض زير درخت آلبالو در حال انتظار ورود شاه به دفترش بودند، در حين تيراندازي متقابل از طرف شمس آبادي، اين دو نگهبان مورد اصابت گلولة سرباز فوق قرار گرفته و به شهادت مي رسند. پيشخدمتي كه داخل سرسرا در كنار دفتر شاه ايستاده بود دستگيره را گرفته و در را براي شاه گشود اما گلوله اي نيز به دست وي اصابت كرد شاه خود را به سرعت داخل اتاق انداخت؛ اما اسلحهء شمس آبادي به دليل برخورد گلولة يكي از نگهبانان به گلنگدن سلاحش، از كار افتاده بود. بلافاصله ساير نگهبانان سر رسيدند و سرباز ياد شده را از پاي درآوردند. در اين حادثه باغباني نيز كه مشغول وجين چمن رو به روي كاخ بود؛ مورد اصابت گلوله قرار گرفت و زخمي شد. پس از بررسي عوامل اين ترور، مشخص گرديد كه سوء قصد را عده اي از دانش آموختگان انگلستان ترتيب داده بودند اما در نهايت با تحقيقات بيشتر آشكار شد كه طرح ترور شاه را دكتر ثابتيان، ريخته بود. (دكتر ثابتيان، سالها در راديو بي بي سي به نامه هاي مربوط به سوالات پزشكي بيماران ايراني پاسخ مي داد) سرانجام پرويز نيكخواه به تاريخ 5 ارديبهشت 1327 دست پنهان استعمار پير انگليس و سازمان اطلاعاتي MI6 را در ترور شاه را افشا نمود و اسامي اعضاي شبكة ترور را بدين شرح به اطلاع رساند:

1- مهندس «احمد منصوري تهراني مقدم» استاد دانشگاه صنعتي، فارغ التحصيل رشتة نساجي از دانشگاه منچستر و عضو اينتليجنت سرويس.
2- «منصور پور كاشاني» استاد دانشگاه صنعتي، فارغ التحصيل رشتة نساجي از دانشگاه منچستر و عضو اينتليجنت سرويس.
3- «محسن رسولي» مهندس برق در شركت شبرنگ، فارغ التحصيل رشتة نساجي از دانشگاه ويلز در انگلستان و عضو اينتليجنت سرويس.
4- «فيروز شيروانلو» كارمند مؤسسة فرانكلين، فارغ التحصيل دانشگاه منچستر انگلستان و عضو اينتليجنت سرويس.
5- «پرويز نيكخواه»، رئيس آزمايشگاه دانشكدة صنعتي، فارغ التحصيل رشتة فيزيك از دانشگاه منجستر و عضو اينتليجنت سرويس.
6- دكتر «منوچهر ثابتيان» ايراني تبعة انگليس و عضو اينتليجنت سرويس.
7- «محسن رضواني» ايراني مقيم فرانسه و عضو اينتليجنت سرويس.

پس از واقعهء 28 مرداد 1332 كه منجر به قدرت گيري وطن پرستان حامي شاه در ايران شد، نفوذ ايالات متحده در ايران رو به افزايش گذاشت ولي روسيه و انگلستان روز به روز نفوذ و اعتبار خود را در ايران از دست مي دادند. شاه هنوز فراموش نكرده بود كه چگونه در جريان جنگ جهاني دوم و پس از بركناري اجباري پدرش توسط قدرتهاي زورگو، براي مذاكره با استالين، مجبور شده بود در سفارت شوروي در تهران حاضر شود و شاه چنين توهين هايي را توهين به ملت ايران مي دانست. ولاديمير كوزيچكين (مامور ارشد سازمان كا گ ب در تهران)، طرح سومين سوء قصد به شاه فقيد را در كتاب خودش به طور كامل شرح مي دهد:

«فادكين به تنهايي طرح اين عمليات را مهيا كرد. سپس در سال 1961 تحت پوشش ديپلمات از مسكو وارد سفارت شوروي در تهران شد. وي با اختيار كاملي كه داشت، مي توانست از هركس كه مي خواهد استفاده كند تا وسايل كار (ترور) را آماده ساخته و اقدام نمايد. اما در همان زمان واقعة بسيار مهمي ديگري در وي رخ داد. خروشچف رهبر وقت اتحاد شوروي، با جان اف كندي رئيس جمهور فقيد ايالات متحده در وين ملاقات مي‏كند. طي گفتگويي پيرامون مسائل منطقه اي به ويژه دربارة اوضاع ايران، خروشچف با وقاحت تمام و به طور اهانت آميز از شاه ايران ياد كرد و به طور تلويحي پرده از انقلاب از پيش طراحي شده سال 57 برداشت و گفت: ايران سيب گنديده اي است كه به زودي جلوي پاي شوروي خواهد افتاد، به زودي در آن كشور شورشهايي برپا مي‏شود. خورشچف خوب مي دانست كه از چه چيزي حرف مي زند، چون طرح ترور و آشوب و انقلاب را فادكين آماده كرده بود و سپس مورد موافقت خروشچف قرار گرفته بود. فادكين مي خواست با استفاده از امكانات موجود توسط يك مقيم غيرقانوني، در مسيري كه شاه اغلب از آنجا عبور مي كرد اتومبيلي مملو از مواد منفجره را پارك كند و اين بمب را به هنگام عبور شاه با اسكورت موتورسوارش با كنترل از راه دور راديويي منفجر نمايد. طرح به ظاهر سادة فادكين، زماني در حدود يك سال برد تا مقدمات آن آماده گردد. يك اتومبيل فولكس واگن بيتل (قورباغه اي) توسط شخص سومي خريداري شد، سپس با بررسی دقيق، روزي را كه شاه براي افتتاح دورة مجلس شوراي ملي مي رفت با هماهنگي سفارت شوروي برگزيدند. عمليات براي يكي از روزهاي ماه فوريه 1962 تعيين گرديد. در آن روز، اتومبيل فولكس واگن را كه تا سقف آن با مواد منفجره پر شده بود، با چاشني آمادة عمل در مسير عبور شاه تا مجلس پارك كردند. شخص مأموري كه از طرف سفارت شوروي انتخاب شده بود، با جعبة كنترل از راه دور در جايي قرار گرفته بود كه اتومبيل حامل مواد منفجره را به خوبي مي ديد. هنگامي كه شاه و اسكورت وي از راه دور پيدا شدند و به نزديكي اتومبيل ياد شده رسيدند، شخص مأمور، كليد مربوط به انفجار را بر روي دستگاه راديوكنترل فشار داد اما انفجاري رخ نداد و شاه به سلامت از مسير تعيين شده عبور نمود. فادكين پس از شكست طرح قتل شاه، به سرعت و با هماهنگي سفارت شوروي، با اولين پرواز هواپيمايي اتحاد شوروي (آئروفلوت)، تهران را به مقصد مسكو ترك مي‏كند. سيستم راديوكنترل و منفجر كنندهء نصب شده در داخل اتومبيل به مسكو فرستاده شده تا كارشناسان KGB آن را بررسي نمايند. نتيجهء بررسي اين بود كه مأمور مربوطه، كليد انفجار را به طور قطع فشار داده بود ولي مي بايست مدت سه ثانيه آن را همچنان فشرده نگه دارد در حالي كه وي با يك بار فشردن، دكمه را رها كرده بود. اگر آن مواد منفجرة بسيار پرقدرت منفجر مي شدند، نه تنها شاه و همراهانش را به كشتن مي داد، بلكه تمام ناحيه را تا شعاع پانصد متري درهم مي كوبيد و به خرابه اي مبدل مي ساخت... » (صص 266، 270، 280، 281، 286 كا.گ.ب در ايران، نوشتة ولاديمير كوزيچكين، ترجمة اسماعيل زند و دكتر حسين ابوترابيان)

روياهاي بر باد رفته
در دوره کوتاه حكومت پهلوي، ايران پذيراي پيشرفتهاي بسياري شد. پيشرفتهايي كه هضم آن در آن دوره براي بسياري و اين دوره براي اندكي هنوز دشوار است. دادگستري ملي، حقوق برابر زن و مرد، مجلس سنا و انجمن هاي ايالتي و ولايتي، قانون، دانشگاه سراسري، آموزش و پرورش اجباري و مجاني، ارتش مدرن ملي، ملي شدن صنعت نفت، ملي شدن شيلات، ارتباطات جديد، توسعهء و پيشرفت حمل و نقل زميني و هوائي و دريائي مطابق با تجهيزات و روشهاي روز دنيا، سازمانهاي امنيتي و انتظامي، بهداشت و درمان عمومي، كشاورزي مكانيزه، ورزش و تربيت بدني، وزارتخانه ها وادارات، برنامه اتمي تحت اداره سازمان انرژي اتمي، صنايع سنگين و نيمه سنگين و سبك، صنايع جنگي، دانشگاههاي نظامي و انتظامي، دستگاه ديپلماسي كارآزموده، آموزش و توسعه هنر ، بيمه و تامين اجتماعي، سيستم بانكداري، و ... و البته كادري از ميان مردم سرزمينمان با همه بد آموزي هاي هزار و چهارصد ساله و اشتباهات و غرض ورزان وقت جهان؛ آری این کابوس 1400 ساله گویا پایانی ندارد.

بازدید شاه فقید از پایگاه ششم هوایی در بوشهر

قدرتهاي جهاني چشم ديدن ايران نيرومند همتراز خود را ندارند، ايراني كه تا ديروز درون آن براي خود خط قلمرو ترسيم مي كردند. فرقه هاي نو و كهنه با انبانهاي پر از ادعا به كار مي افتند. مثلث شوم زر و زور و تزوير را اينبار ماسونيسم و ماركسيسم و فاشیسم مذهبی سكانداري مي كند. تبليغ و غرض، برخوردها و گفتگوهايي را كه به طور معمول و گاه بسيار شديدتر در هر كشور با هر حكومتي وجود دارد، به مايه ها و پايه هاي ويرانگري بدل مي كنند. انقلاب ارتجاعي دواي همهء دردهاست. اين انقلاب دو سود سرشار براي استعمارگران نوين دارد: اول اينكه مانع پديد آمدن قدرت پايداري به نام ايران مي شود و دوم اينكه آشفتگي و آشوبي كه پس از آن برقرار خواهد شد، منابع گوناگون معدني و گياهي و انساني آن را به سوي ايشان روانه خواهد كرد. تضعيف و اضمحلال ايران مرحله به مرحله پيش مي رود. براندازي نظام شاهنشاهي ايران، تغيير پرچم ملي، حذف نمادهاي ملي چند هزار ساله همچون شير و خورشيد، بستن درب دانشگاهها و بيرون راندن استادان و وارد كردن مسائل و مطالب خرافی دروس حوزوي به درسها و محيط دانشگاهها، اعدام ارتشيان و مرخص كردن سربازان و انهدام تاسيسات و ادوات نظامي،‌ لغو قراردادهاي سرمايه گذاري و خريد سهام و سلاحهاي مدرن، تعطيلي طرحهاي عمراني، حمله نظامي به ايران براي تجزيه تعدادي از مناطق، برقراري استبداد ديني و ارعاب، فريبكاري و جناح سازي صوري، تاريخ سازي و فرهنگ سوزي، نزول شديد واحد ملي پول، فشار و فقر شديد اقتصادي، فساد اداري و اجتماعي و ... و در ادامه هرج و مرج ناشي از انقلاب. هنوز هم برخي كسان قصد مقايسه دو دوره پيش و پس از روز واقعه را دارند و اين قياسي است كه تنها در لفظ مي گنجد و در واقع مايه شرم و حسرت است.


گزيده اي از سخنان شاهنشاه فقيد و وطن پرست ايران:
* در سرتاسر مدت سلطنتم، همواره تنها به یک هدف فکر می‏کردم که نه فقط هرگز آن را پنهان ننموده‏ام بلکه بر عکس علنن درباره‏اش سخن گفته‏ام و آن هدف این بود که ایران را به ملتی متجدد مبدل سازم و نخست رفاه مادی ملتمان را به صورتی فراهم آورم که روی کره خاکی شایسته داشتن آن می‏باشند و در همان حال، آرمانهای اخلاقی و روحی آنان را تقویت و حفاظت کنم.

* ما شیوه اختناق افکار و سلب آزادی‏های فردی و اجتماعی را برای پیشرفت ظاهری خود برنگزیده‏ایم؛ به عکس آنچه ما به عنوان اصول کار خویش برای آینده در نظر گرفته‏ایم اصلاحات وسیع اجتماعی، سازندگی اقتصادی، توام با اقتصاد دموکراتیک، پیشرفتهای فرهنگی، همکاری بین‏المللی، احترام به معتقدات معنوی و به آزادی‏های فردی و اجتماعی است.

* در سال 1943 با وجود جنگ جهانی که در جریان بود و با وجود مشکلات دردناکی که بر من هجوم آورده بود تاکید کردم با توجه به موجبات واقعی و ریشه‏های بدبختی‏های عمیقمان باید به این پنج هدف برسیم: نان برای همه، مسکن برای همه، پوشاک برای همه، بهداشت برای همه و آموزش و پرورش رايگان برای همه.

* دیر یا زود دنیا بدین حقیقت پی خواهد برد که سوزاندن نفت و گاز طبیعی برای تولید روزمرهء انرژی، گناهی نابخشودنی است. آن موقع نفت قیمت واقعی خود را در بازار پیدا خواهد کرد.

* ما به مقتضای روش کلی خود که پیش بینی حوادث و گام برداشتن در پیشآپیش آنهاست، اجرای برنامهء وسیعی را در جهت استفاده از نیروی هسته ای آغاز کرده ایم، زیرا این زمینه ای شناخته شده برای آماده کردن کشورمان در بهره گیری است.

* و در نهايت، وظيفهء خود مي‏دانستم كه نشان دهم، چگونه يك ملت مي‏تواند رو به سراشيبي زوال برود؛ و چگونه آنچه به لطف پروردگار و با همت و سخت‏كوشي ملتي فراهم آمده بود، نابود شد و از بين رفت؛ تا شاهدي در مقابل تاريخ باشد.

جستارها:
به سوی تمدن بزرگ (محمدرضا پهلوي)
ماموريت در ايران (ويليام سوليوان 1980)
روياهاي بر باد رفته (محمدرضا پهلوي 1358)
پاسخ به تاريخ (محمدرضا پهلوي 1358)
تمدن بزرگ (محمدرضا پهلوي 1356)
انقلاب سفيد (محمدرضا پهلوي)
كا.گ.ب در ايران، (ولاديمير كوزيچكين)
دویست و پنجاه و هفت پادشاه (محمدمهدی امینی)
facebook