۱۳۹۰ فروردین ۱۰, چهارشنبه

پهپاد هرون 1

IAI UAV Heron
Heron 1 / Mahatz 1 / Shoval

آشنایی با پهپاد هرون 1


مقایسه هرون1 با هرون2


سامانه پهپاد هرون، سامانه ای عملیاتی شده از نسل چهارم پهپادهای دیرپرواز و ارتفاع متوسط می باشد که بر پایه استفاده از تکنولوژی لبه های حمله به همراه سیستم کاملن اتوماتیک و جدید نشست و برخاست طراحی و ساخته شده است. هرون، امکان نفوذ تا عمق خطوط دفاعی دشمن را پذیرا می سازد، پهنه عملیات آن گسترده، داده های کامپیوتر آن حقیقی بوده (Real-Time) و بر اساس اطلاعات بدست آمده از سرویسهای جاسوسی به روز می شوند، و توسط فرماندهان و یا رده های پایین تر، می تواند کنترل شود.


 هرون می تواند تا 250 کیلوگرم بار را به صورت تکه های جداگانه حمل کند، با سایر پهپادها ارتباط داشته باشد و تا 52 ساعت پرواز پیوسته را به انجام برساند. سامانه های هرون، توسط بخش پهپادهای صنایع هواپیماسازی اسرائیل (MALAT Division) طراحی و ساخته شده اند و قادرند ماموریتهای حساس شناسایی و ردیابی را به انجام برسانند. نخستین کاربر هرون، نیروهای دفاعی هند بود. هندی ها جهت مراقبت از سطح زمین از ارتفاع بالا و انجام گشت های دریایی، هرون را بکار گرفتند. هرون همچنین جهت انجام ماموریتهایی مشابه با ارتش هند، به خدمت ارتش دفاعی اسرائیل و نیروهای دفاعی ترکیه درآمد.




برخی ویژگیها و توانمندی های پهپاد هرون 1
* انجام ماموریتهای گوناگون
* پایداری در آب و هوای نامطلوب
* ایمن، قابل اطمینان و استفاده آسان
* توانایی در بهره گیری همزمان از 4 حسگر
* دارای سامانه ارتباط ماهواره ای جهت افزایش برد پروازی (SATCOM)
* بهره مندی از دو سامانه موازی نشست و برخاست خودکار (ATOL) جهت دستیابی به بیشترین میزان ایمنی
* آویوینک جمع و جور (هنرمندانه طراحی شده)
* چرخهای فرود قابل جمع شدن


بارگذاری ها
* دوربین الکترواپتیکال با دو یا سه سنسور تلویزیونی / مادون قرمز / لیزری
* رادار تصویرساز مصنوعی (SAR)
* رادار گشت دریایی (MPR)
* دارای قابلیت پنهانکاری سیگنالهای دریافتی و ارسالی (COMINT) و قابلیت شناسایی تشعشات الکترومغناطیسی (ESM)
* دارای قابلیت نصب درگاهها و سنسورهای مورد نیاز مشتری
* دارای سامانه ذخیره سازی جهت بازپخش و بازبینی ارتباطات صوتی و تصویری * دارای رادیوی ویژه ارتباط با برج مراقبت (ATC)

اتاق کنترل هرون

پیوندهای داده ای (Datalinks)
* سامانه ارتباطی دید مستقیم (LOS) جهت کنترل پهپاد تا فاصله 150 ناتیکال مایلی
* سامانه انتقال داده ها جهت کنترل پهپاد برای فاصله های بیش از 150 ناتیکال مایل
* سامانه زمینی تقویت داده ها



توانمندی ها
مداومت پرواز: 45 ساعت
برد: 350 کیلومتر
برد با کمک پوشش ماهواره ای: فراتر از دید چشم
سقف پرواز: 30 هزار فوت

بیشترین وزن قابل برخاست: 1150 کیلوگرم
بیشترین وزن قابل بارگذاری: 250 کیلوگرم

طول هواپیما: 8.5 متر
دهنه بال: 16.6 متر

ادامه دارد..

۱۳۹۰ فروردین ۷, یکشنبه

پهپاد در ارتش اسرائیل

پهپاد در ارتش دفاعی اسرائیل

نماد اسکادران شماره 200 پهپاد (نخستین اسکادران پهپاد ارتش اسرائیل، مستقر در پایگاه هوایی پالماخیم)

اسکادران شماره 200 که در سال 1971 جهت بکارگیری پرنده بدون سرنشین شناسایی تشکیل شد، اولین هواپیماهایش را در جریان جنگ یام کیپور در سال 1973 به پرواز درآورد. نخستین هواپیمای این اسکادران به صورت خلبانی از راه دور کنترل می شد (RPV = Remotely Piloted Vehicle) که بعدها در سال 1981 با نمونه بهینه شده و دارای خلبان خودکار برنامه ریزی شده که UAV (برابر Unmanned Aerial Vehicles) نامیده می شد، جایگزین گردید.

پهپاد اسکات

اولین هواپیمای UAV نیروی هوایی اسرائیل، اسکات نام داشت (IAI Scout در عبری: Zahavan). که نخستین بار در جنگ سال 1982 لبنان بکار گرفته شد. ارتش اسرائیل در سال 1992 اقدام به بکارگیری هواپیمای بدون سرنشین سرچر (جستجوگر = IAI Searcher در عبری: Hugla) نمود. نمونه جدیدتر سرچر در سال 1998 به نام سرچر دو (Seracher Mk.II در عبری: Kochav Lavan) تولید شد. بین سالهای 2005 تا 2006، دو هواپیمای پیشرفته و جدید هرون (Heron TP) و ایتان (Eitan) به اسکادران شناسایی 200 پیوستند.

نماد اسکادران شماره 166 پهپاد
به جز اسکادران 200، اسکادران شماره 166 نیز در سال 2003 در پایگاه هوایی پالماخیم تشکیل گردید و به دنبال آن، هواپیماهای قدیمی اسکات از رده خارج شدند. اسکادران 166 از سال 2003 اقدام به بکارگیری پهپاد هرمس (Hermes 450) ساخت کمپانی البیت نمود.

در جریان جنگ یام کیپور، چندین هواپیمای اسرائیل، توسط سامانه های پدافند هوایی موشکی اعراب از دست رفتند. موشکهای سام، هواپیماهای نیروی هوایی اسرائیل را مجبور می ساختند در ارتفاع بسیار پست، جایی که در معرض برخورد آتشبارهای ضدهوایی قرار داشتند، عملیات انجام دهند. بین اکتبر 1973 تا آپریل 1974، موشکهای ضدرادار شرایک که از جنگنده های فانتوم پرتاب می شدند، روی هم رفته موفقیت چندانی در برخورد با سامانه های سوری بدست نمی آوردند. دیگر گزینه برای پرتاب موشکهای شرایک، شلیک موشک توسط یک راکت بوستردار نصب شده بر روی تانکهای ام 51 شرمن بدون برجک بود. این تانک دگرگون شده ویژه پرتاب شرایک، کیلشون (Kilshon به معنای نیزه سه شاخه یا Trident) نام داشت. این وسیله جالب، بدون به خطر انداختن جان خلبان و هواپیمایش، امکان شلیک موشک شرایک را به صورت زمین به زمین و تا برد 16 کیلومتری فراهم می ساخت.

سامانه کیلشون

سامانه کیلشون در دهه 1980 با سامانه کرس (Keres) جایگزین گردید که از موشکهای ضدرادار استاندارد بهره می گرفت. نخستین تجربه جنگی با سامانه کرس در جریان جنگ 1982 لبنان بدست آمد و به دنبال آن، نزدیک به 20 سال در خدمت گردان 153 ام دفاع هوایی قرار داشت. این یگان ابتدا در پایگاه هوایی پالماخیم و بعدها در پایگاه هوایی رامات دیوید منزل داشت و در اواخر دهه 1990 منحل گردید.

سامانه کرس

در اواخر دهه 1990 و پس از حدود 20 سال خدمت سامانه کرس در گردان 153 ام دفاع هوایی در پایگاه رامات دیوید، هواپیمای بدون سرنشین و انتحاری Harpy جایگزین کرس گردید. پهپاد مرگبار HARPY (در عبری: Shion) جهت کشف، شناسایی، حمله و نابودی فرستنده های رادار بکار می رود. هارپی تاثیرگذارترین و ارزانترین راهکار برای از کار انداختن رادار دشمن می باشد. هارپی همچنان بر روی خط تولید قرار داشته و در خدمت چندین ارتش و نیروهای هوایی کشورهای جهان قرار دارد.

پهپاد ضدرادار هارپی

ادامه دارد...

۱۳۹۰ فروردین ۵, جمعه

آشنایی با جت آموزشی زوکیت / تزوکیت

Tzukit / Zukit / Fouga Magister


جت آموزشي Tzukit (زوكيت)، توسط مدرسهء آموزش پرواز نيروي هوايي اسرائيل، جهت تربيت دانشجويان خلباني، مورد استفاده قرار مي‏‎گيرد. زوكيت، بر اساس جت فرانسوي Fouga Magister ساخته شده و توسط نيروي هوايي اسرائيل، هم جهت آموزش و هم به عنوان هواپيمايي ضربتي، از سال 1960 به خدمت گرفته شده است. صنايع هواپيماسازي اسرائيل، جت فرانسوي Fouga را از اساس و ريشه، با نصب موتور و ادوات پيشرفته، دگرگون ساختند. نخستین پيش نمونهء زوكيت، به تاريخ سپتامبر 1980 به پرواز درآمد و به تاريخ مي 1981، جهت آزمونهاي اوليه، در اختيار نيروي هوايي اسرائيل قرار گرفت.

جت آموزشی Tzukit آمادهء پرواز می‏شود (در پشت این جت، رادار پرندهء E-2C به خوبی دیده می‏شود)


در پاسخ به نيازمندي‎هاي نيروي هوايي اسرائیل، در ساخت زوكيت، بهسازي‏ها و تغييرات اساسي صورت گرفت و اين دگرگوني‏‎ها، نخستین سري از هواپيماي زوكيت را كه بنا بود بين سالهاي 1983 تا 1986 تحويل نيروي هوايي شوند، شامل گرديد. بر خلاف جنگندهء پيشرفته اما ناموفق لاوي، تمامي جتهاي زوكيت ساخته شده تحويل نيروي هوايي شده‏اند و در خدمت قرار دارند.


تاریخچه
جت Fouga Magister ، نخستین هواپيماي آموزشي مجهز به موتور جت در جهان است كه اولین پروازش را به تاريخ 23 جولاي 1952 به انجام رسانده است. اين جت آموزشي، تاكنون توسط كشورهاي بسيار به خدمت گرفته شده است: ايرلند، برزيل، فرانسه و اسرائيل. این هواپیما در فرانسه با نام CM.170 شناخته می شود و البته فرانسوي‏ها نوع قابل برخاست از عرشهء ناو هواپيمابر آن را انتخاب كردند. با توجه به ساختار اوليهء نيروي هوايي اسرائيل كه به طور عمده بر پايهء جنگنده‏هاي فرانسوي بنا گشته بود، اين نيرو، بيش از 80 فروند از جتهايFouga را از فرانسه خريداري كرده است كه از اين تعداد، تاكنون 7 فروند دچار سانحه شده‏اند. نخستین جت Fouga در سال 1957 تحويل نيروي هوايي اسرائيل گرديد و اندك مدتي بعد، صنايع هوايي Bedek، اقدام به مونتاژ اين هواپيما در اسرائيل نمود كه مدتي بعد، اين صنايع به Israel Aircraft Industries تغيير نام داد.

تصاویری از تیم آکروجت نیروی هوایی اسرائیل


نخستین سري دو فروندي از هواپيماهاي مونتاژ شده، به سال 1959 تكميل گشتند و نيروي هوايي اسرائيل اولين هواپيما را به شمارهء 15، به تاريخ هفتم جولاي 1960 تحويل گرفت. جت آموزشی Fouga توسط مدرسهء آموزش فنون هوايي نيروي هوايي اسرائيل و به شكل دومنظورهء آموزشي و ضربتي، وارد خدمت گرديد. با ورود اين هواپيماها به نيروي هوايي اسرائيل، تيم آكروجت نيروي هوايي اسرائيل، با همكاري صميمانهء‌ تيم آكروجت نيروي هوايي شاهنشاهي ايران (Golden Crown) تشكيل گرديد كه اين هواپيماها، توسط استادان مدرسه پرواز، در نخستین روز تاسيس تيم آكروجت، به پرواز درآمدند.

تیم آکروجت نیروی هوایی اسرائیل در سالهای ابتدایی تشکیل

با وجود اينكه اين هواپيما، داراي نقائص بي‏شماري جهت حمل جنگ‏افزار است، به سال 1964 در مدرسه پرواز، نخستین اسكادران جنگي از جتهاي Fouga جهت انجام عمليات جنگي تشكيل گرديد. اندك مدتي بعد، جتهاي ضربتي Fouga، توانمندي جنگي خود را به اثبات رساندند. در ساعات اولیه جنگ شش روزهء 1967، تعداد 44 فروند از جتهاي Fouga، جهت انجام ماموريت جنگي، توسط استادان مدرسه پرواز، به صورت رزرو، در اختيار نيروي هوايي اسرائيل قرار گرفتند، ضمن اينكه فرصتي فراهم گرديد تا دانشجويان خلباني، بتوانند پروازهاي تمريني پيشرفته را نيز در میدان نبرد حقیقی تجربه نمايند. پیش از شكست قطعی اعراب در جنگ سال 1967، به تاريخ پنجم ژوئن 1967، اين جتها، با مهمات هوا به زمين بارگذاري شدند و خلبانان، اقدام به تمرين رهاسازي جنگ افزار هواپیماهای خود نمودند؛ اما اين جتها، كه به مسلسل، راكتهاي سبك و بمب مجهز بودند، فاقد توانايي درگيري با سيستم‏هاي ضدهوايي بودند.

زوکیت بر خلاف هواپیماهای آموزشی توربوپراپ و پیستونی، به دلیل بهره مندی از موتورهای جت، توانمندی مناسبی برای صعود به ارتفاعات بالا دارد.

جنگ شش روزه 1967
در صبحگاه پنجم ژوئن 1967، جتهای Fouga متعلق به مدرسه پرواز نیروی هوایی اسرائیل، به یک ماموریت غیرمعمول آموزشی فرستاده شدند؛ این جتها، به منظور فریفتن سرویسهای جاسوسی مصر به پرواز درآمدند تا آنها تصور نمایند همه چیز مطابق معمول و روال عادی خود به پیش می‎رود. در همان زمان، دسته‎ای دیگر از Fouga ها جهت انجام نخستین ماموریت جنگی خود آماده شده بودند تا به مواضع و سنگرهای مصریها در صحرای سینا حمله‎ور شوند تا به پیشروی یگانهای زرهی ارتش اسرائیل به داخل این شبه جزیره، کمک نمایند. چهار خلبان اسرائیلی این جتها در جریان اولین سورتی پرواز انجام شده بر فراز صحرای سینا کشته شدند که جملگی، هواپیمایشان توسط آتشبارهای ضدهوایی هدف قرار گرفته و سرنگون گشته بود.


اما قسمت اصلی و بزرگ جنگ در روز دوم، یعنی ششم ژوئن 1967 در جبههء اردن به وقوع پیوست؛ هنگامی که نیروهای ارتش اسرائیل، عملیات خود را جهت تسلط کامل بر شهر اورشلیم آغاز کردند، جتهای Fouga در عملیات عقب راندن واحدهای زرهی اردن که به سمت اورشلیم در حال پیشروی بودند، بسیار کارآمد نشان دادند. در جریان این برخورد، تعداد 50 دستگاه تانک و 70 خودروی زرهی ارتش اردن، به وسیلهء عملیات ضربتی جتهای Fouga هدف قرار گرفته و منهدم شدند. در روزهای باقیماندهء جنگ شش روزه، جتهای Fouga در انجام عملیاتهای ضربتی در کلیهء خطوط مقدم نبرد، فعال بودند. این هواپیماها به مواضع اردنی‎ها و عراقی‎ها در کرانهء باختری و همچنین پایگاههای سوریه در بلندی‎های جولان حمله ور شدند. در انتهای جنگ شش روزه، 6 نفر از خلبانان Fouga کشته، 7 نفر مفقود شدند و از دو خلبان Fouga نیز به دلیل عملکردشان در طول جنگ، قدردانی به عمل آمد؛ سپس باقیماندهء جتهای Fouga به مدرسه پرواز نیروی هوایی اسرائیل بازگردانده شدند و در نهایت در اواخر دههء 1960، کلیهء سیستم‏های مربوط به حمل و رهاسازی تسلیحات، از روی آنها برداشته شد.


پس از پايان جنگ شش روزه، با وجود اينكه هنوز به هواپيماهايي جهت پشتيباني نزديك هوايي و عمليات ضربتي نياز بود، و جتهاي Fouga، نقش مهمي در افزايش توانمندي جنگنده‏هاي نيروي هوايي اسرائيل نظير Mirage IIIC و Vaotour انجام نمي‏دادند، اما هنوز در خدمت بودند و جهت فریب دشمن به كار گرفته می‎شدند. پس از پايان جنگ شش روزه، از آنجايي كه عمدهء جتهاي Fouga هنوز در دسترس بودند، به پروازهاي آموزشي كه بسيار هم مورد نياز بود، ادامه دادند. در سال 1974، جتهای Fouga Magister، با نمونهء تمرینی جنگنده‏های A-4 Skyhawk به عنوان یک هواپیمای آموزشی پیشرفته جایگزین شدند، ضمن اینکه در تنها وظیفهء اصلی خود، یعنی آموزش اولیهء خلبانان، هنوز ماندگار بودند.

زوکیت در محل موزهء نیروی هوایی اسرائیل


در اوائل دههء 1980، بر روی جتهای آموزشی Fouga متعلق به نیروی هوایی اسرائیل، بازرسی‎های فنی خستگی سازه (Stress Fatigue) انجام گرفت و ترک‎هایی در قسمت بال و بدنهء آنها کشف گردید. به منظور افزایش طول عمر این جتهای آموزشی در نیروی هوایی اسرائیل، برنامه‎ای به منظور بهینه‎سازی و نوسازی این هواپیماها توسط صنایع هواپیماسازی اسرائیل تدوین گردید. سرانجام دو هواپیمای قدیمی Fouga که توسط صنایع هواپیماسازی اسرائیل، مورد بهینه سازی قرار گرفته بودند، به تاریخ سپتامبر 1980 به نیروی هوایی اسرائیل تحت نام Zukit (یا در منابع اسرائیلی به نام Tzukit) تحویل شدند و نخستین پرواز خام خود را به انجام رساندند. بر روی جتهای قدیمی، بیش از 250 مورد تغییر و بهسازی به انجام رسیده بود که اصلی‎ترین آنها شامل: تعبیهء موتورهای نو و طرح جدید کابین بود؛ اما تولید انبوه این جتها در سال 1983 آغاز شد و آخرین هواپیما به سال 1986، تحویل مدرسه پرواز نیروی هوایی اسرائیل گردید. در جریان این برنامهء بهسازی، اغلب جتهای قدیمی Fouga، مشمول به روزآوری به سطح استاندارد Zukit گشته بودند.


امروزه در قرن 21 ام نیز جتهای Zukit در همان نقش آموزش خلبانی که پیشتر توسط Fouga ها به انجام می رسیدند، به حیات خویش در نیروی هوایی اسرائیل ادامه می دهند؛ هرچند نیروی هوایی اسرائیل، سالهاست در جستجوی هواپیمایی مناسب جهت جایگزینی Fouga ها می‏باشد، اما به دلیل مشکلات مالی، تاکنون در این کار چندان موفق نبوده است.


ويژگي های Tzukit/Zukit
وظيفهء اصلي: جت دو سرنشينهء آموزشي
ريشه: جت فرانسوي Fouga Magister
سازنده: صنايع هواپيماي سازي اسرائيل (IAI)

کابین قدیمی و آنالوگ زوکیت که بسیار برای آموزش هنرجویان خلبانی، ساده و مناسب است.

ابعاد
طول: 10.06 متر
فاصلهء دو نوك بالها: 12.2 متر
ارتفاع: 2.8 متر
مساحت بالها: 17.3 متر مربع

قابليت ها
حداكثر سرعت: 693 كيلومتر بر ساعت
سقف پرواز خدمتي: 15000 متر
برد پروازي: 1200 كيلومتر
نرخ اوج گیری: 3540 فوت در دقیقه

وزن
وزن خالي: 2550 كيلوگرم
حداكثر وزن قابل بارگذاري: 3100 كيلوگرم

پيشرانه
دو موتور Turbomeca Marbore VI (توربومکا ماربور 6) با كشش هركدام 571 كيلوگرم

جنگ افزارها (در نمونهء جنگی سال 1967)
دو دستگاه مسلسل 7.62 م م نصب شده در دماغه
انواع راکت ها و بمب های سبک در جایگاههای زیر بالها

پیوندها:
ديدن فيلمي در مورد Tzukit
Fouga CM.170 Magister (IAI Zukit)
نوشتار سایت Israeli Weapons

اسراییل خواستار خرید هواپیماهای آموزشی آمریکایی شد

۱۳۹۰ فروردین ۴, پنجشنبه

آشنایی با جنگنده لاوی

IAI Lavi / לביא



لاوی (در عبری: לביא به معنای بچه شیر) هواپیمای جنگنده پیشرفته ای بود که در دهه 1980 در اسرائیل طراحی و ساخته شد. این جنگنده مدرن، یک پروژه بزرگ چند میلیارد دلاری بود که کنار گذاشته شد، زیرا به دلیل هزینه های زیاد، دولت نمی توانست بودجه بیشتری برای آن خرج کند؛ ضمن آنکه از طرف ایالات متحده نیز فشارهای سیاسی برای لغو ساخت لاوی وارد می آمد تا بازار شیرین صادرات جنگنده های آمریکایی به اسرائیل برهم نخورد. امروز تنها دو پیش نمونه از لاوی برجای مانده است: یکی در موزه نیروی هوایی اسرائیل قرار دارد و دیگری در تاسیسات صنایع هواپیماسازی اسرائیل در فرودگاه بن گورین به عنوان اثباتگر تکنولوژی.


لاوي يک جنگنده چندکاره بود (Multirole) که هرگز وارد خدمت نشد اما با اين وجود، مرحلهء مهمي را در زمينه توسعه هواپيما در صنايع IAI شکل داد و شايد بالاتر از توان IAI قرار داشت. براي اولين بار در تاريخ تکنولوژي اسرائيل، طراحي مستقل يک هواپيماي پيشرفته، محقق شده بود. پيشتر از اين، صنايع IAI، هواپيماهاي Nesher ، Kfir و Tzukit را با موفقيت توليد کرده بود، اما در واقع اين هواپيماها، مدلهايي کپي شده يا بهبود يافته از هواپيماهاي ساخت کشورهاي ديگر بودند؛ لاوي در واقع اولين هواپيمايي بود که مطابق با استانداردهاي مورد نياز نيروي هوايي ساخته شد و يکي از پيشرفته‏ترين جنگنده‏ها در آستانه ورود به هزاره سوم محسوب می‏شد. قرار بود بين سالهاي 1993 تا تا 2003، تعداد 300 فروند لاوي ساخته شده و جايگزين هواپيماهاي قديمي A-4 (اسكاي‏هاوك) و Kfir (كفير) شوند؛ كل اين پروژه، مبلغي در حدود 3 ميليارد دلار را بالغ مي‏شد. برنامهء توليد لاوي به فوريه 1980 باز مي‏گردد. در آن زمان دولت به نيروي هوايي اجازه داد تا جنگندهء آينده بر اساس تکنولوژي‏هاي فني پيشرفته، طراحي شود. 18 ماه بعد، پروسهء توليد هواپيماي جديد در IAI شکل گرفت و قرار شد براي تهیهء موتور هواپيما که ساخت آن نياز به تکنولوژي فني بالايي دارد از بين موتورهاي ساخت شرکت پرات اند ويتني،‌ يک مدل انتخاب شود.

سوخترسانی یک جنگنده اسکای هاوک به لاوی

جنگندهء تک سرنشينه لاوي قرار بود جايگزين هواپيماهاي قدیمی اسکاي هاوک (A-4 SkyHawk) شده و ماموريتهاي گوناگوني مانند حمله به اهداف زميني در فواصل نزديک و متوسط، و دفاع هوايي را به انجام برساند. نوع دو سرنشينه لاوی نيز قرار بود براي مراحل پيشرفته‏تر آموزش خلباني به کار گرفته شود، ضمن آنکه بتواند ماموريتهاي رزمي را نيز به خوبي انجام دهد. لاوي، جنگنده‏اي در ابعاد کوچک، هوشمند و داراي سيستم‏هايي بود که امکان خطا را کم مي‏کرد و راه حل مناسب نيروي هوايي اسرائیل براي نبردهاي آينده به شمار مي‏رفت؛ ضمن اینکه سيستم هاي نرم افزاري بسيار هوشمندي براي كنترل و نشانه روي جنگ افزار در داخل بدنه كوچك اين جنگنده تعبيه شده بود. وجود اين سيستم هاي كامل، منجر به كاهش هزينه هاي تعمير و نگهداري هواپیماهای نیروی هوایی اسرائیل مي‏شد، زيرا با ورود به خدمت اين جنگندهء چندماموريته، چندین نوع جنگنده قديمي، از رده خارج مي‏شدند.

مطابق اصول فني، لاوي يك جنگندهء بسيار پيشرفته به شمار مي‏رفت:
- با بدنه‏اي كاملاً آئروديناميك؛
- قابليت مانور عالي؛
- پساي كم در هنگام حمل جنگ افزار كامل؛
- قابليت پرواز با بيشترين مقدار جنگ افزار با حداكثر سرعت و فواصل طولاني؛
- قابليت استفاده از انواع جنگ افزارهاي پيشرفته.

جزئيات عمليات رزمی هواپيما - به خصوص عملکرد كابين آن - به وسيله خلبان برنامه ريزي مي‏شود؛ بدين معني كه جنگنده به خلبانش اجازه مي دهد وارد اجراي تاكتيك هاي نبرد شود بدون آن كه نياز به دقت و كنترل مدوام سيستم هاي مختلف جنگنده باشد. سيستم هاي الكترونيكي لاوي (آويونيك) به شكل كاملن نوآورانه طراحي شده و داراي عيب ياب خودكار بودند تا تعمير آنها ساده تر انجام شود.

به تاريخ 31 دسامبر 1986، نمونهء ابتدايي لاوي، نخستين پرواز از سري پروازهاي آزمايشي لاوي را انجام داد. سرخلبان آزمايشگر - مناخيم شيمول - كه از ژنرال هاي نيروي هوايي بود، ساعت 13:21 به وقت محلي، با اولین پیش نمونه لاوی از باند پايگاه هوايي بن گورين در تل آویو به هوا برخاست و در پروازی 26 دقيقه ای، سيستم هاي كنترل پرواز و موتور اين جنگنده را مورد سنجش قرار داد.

سه ماه بعد، دومين نمونه اوليه نیز ساخته شد و به هوا برخاست. در پرواز نمونه دوم نيز سيستم هايي چون: سيستم كنترل پرواز، موتور، برق هواپيما، هيدروليك و سيستم تهويه مطبوع كابين (ايركانديشن) مورد آزمايش قرار گرفتند. دومين نمونه، دچار برخي بهسازي ها نسبت به گونه نخستين شده بود كه شامل حمل مخزن سوخت سوار شده در وسط بدنه هواپيما، نصب غلاف سوختگيري هوايي و تعبیه برخي سيستم هاي آويونيك بود كه در نمونه اول، گنجانده نشده بودند.

کابین شیشه ای جنگنده لاوی و استیک کنترل تعبیه شده در وسط (همانند اف-4 فانتوم)

در كل تعداد 3 فروند نمونه اوليه از 5 فروند پيش بيني شده لاوي در IAI توليد شدند. به تاريخ 30 آگوست 1987، دولت اسرائیل، تحت فشار ايالات متحده، تصميم گرفت تا از ادامه پروژه لاوي صرف نظر كند. دليل آن نيز مشكلات تامين بودجه و همچنين فشارهاي اقتصادي و سياسي وارده از طرف احزاب مخالف دولت وقت بود. برخي احزاب مانند حزب ليكود بر خلاف حزب كارگر، از هزينه تمام شده نسبتن بالاي اين جنگنده رضايت نداشتند و ترجيح مي دادند كه جنگنده هاي ارزان قيمت‏تري مانند F-16C/D از ايالات متحده خريداري شود؛ ضمن اینکه ايالات متحده، نگران از دست دادن بازار جنگنده هاي صادراتي اف-16 و اف-18 خود به اسرائيل بود. اين تصميم، باعث تظاهرات كارگران خشمگين صنايع IAI شد، هرچند كه نتيجه اي دربر نداشت. صنايع IAI انتخاب ديگري نداشت و بدين گونه 5000 نفر از كاركنانش‌ بيكار گشتند. در نهایت دولت، مبلغ 450 ميليون دلار بابت خسارت لغو پروژه لاوي از ايالات متحده دریافت نمود. سومين نمونه لاوي كه به نام B-3 يا اثباتگر تکنولوژی (Technology Demonstrator) ناميده شد، دو سال بعد از لغو پروژه، ساخته شد. اين جنگنده، امروزه در IAI براي تست و ارزيابي سيستم هاي الكترونيك به منظور صادرات به ديگر كشورها، مورد استفاده قرار مي‏گيرد.

لاوی TD در محل تاسیسات صنایع هواپیماسازی اسرائیل

آشنایی با برخي سيستم‏های لاوی
لاوی، دارای یک سیستم جستجوگر هوایی جهت کنترل میزان فشار سیستم ایرکاندیشن و مجهز به پیشرانه‏ای مستقل جهت تنظیم فشار داخل کابین بود، ضمن آنکه یک دستگاه سیستم هیدرولیکی خودراه انداز با فشار 207 بار نیز در لاوی تعبیه گشته بود. سیستم‏های الکترونیکی، توان خود را یک ژنراتور با توان خروجی 60 کیلو ولت آمپر دریافت می‏کردند. توان مورد نیاز یک سو (AC) نیز توسط یک باطری آماده به کار با خروجی 400 هرتز تامین می‏گشت.


آویونیک
سیستم‏های آویونیک لاوی، به صورت چند تکه یا ماجولار بودند، ضمن اینکه امکان به‏روزآوری آنها با نصب نرم‏افزارهای جدید بر روی کامپیوتر ساخت Elbit به نام ACE-4 (کامپیوتر ماموریت) فراهم گشته بود. هدف از طراحی لاوی این بود که هواپیما در طول حیات خویش، نیازی به تغییرات در بدنه نداشته باشد. سیستم‏های آویونیک، تمامن ساخت شرکتهای اسرائیلی بودند. انعطاف‏پذیری و موقعیت قرارگیری سیستم‏های هشداردهنده، به گونه‏ای بود که خلبان در موقعیتهایی که تحت فشار گرانش شدید و در برابر تهدیدات گوناگون دشمن قرار می‏گرفت، از بار کاری وی کاسته می‏شد. کامپیوتر داده‏های هوایی، به وسیلهء شرکت Astronautics فراهم گشته بود.




کابین
شیشهء به خوبی پنهان کاری شدهء مقابل خلبان و همچنین شیشهء حبابی شکل بالای سر (کاناپی)، دید بسیار عالی را به اطراف امکان‏پذیر می‏ساختند؛ هرچند نصب یک صندلی شیبدار با یک دستهء کنترل جانبی، درست همانند اف-16 در لاوی انتظار می‏رفت ولی IAI یک صندلی قائم به شکل سنتی و یک اهرم کنترل هواپیما در مرکز همانند اف-4 فانتوم برای این هواپیما انتخاب نمود. استدلال آنها برای این انتخابهایش این بود که صندلی شیبدار خلبان، باعث خم شدن زانوهای وی شده و باعث می‏گردد تا از فضای صفحهء مقابل خلبان کاسته شود و همانند اف-16، به هنگام وارد شدن شتاب گرانشی زیاد، خلبان مجبور گردد گردن و شانه‏های خود را جهت مشاهدهء اطراف و سمت عقب خود، به سمت عقب بکشد و فشار بسیار زیادی را متحمل گردد.

اما برای نصب دستهء کنترل جانبی (در سمت راست صندلی خلبان)، سه نقص عمده مطرح گردید:
1- این دسته، به طور مجازی باعث می‏گردید خلبان به فضای سمت راست خود تسلط بیشتری داشته باشد.
2- در نوع دونفرهء لاوی، به دلیل وضعیت دستگاه مبدل، بسیار دشوار بود تا استاد خلبان به دانشجو، بفهماند که دارد چکار مي‏کند.
3- در مواقع خاص و نادری که به ادوات نصب شده در سمت راست هواپیما، خساراتی وارد می‏شد، خلبان لاوی، قادر نمی‏گشت هواپیمایش را به پایگاه بازگرداند، در صورتی که با استفاده از دستهء کنترل مرکزی، لاوی قادر می‏شد با تحمل کمی سختی، با متمایل نشستن به سمت چپ، خود را به پایگاهش برساند.

طراحی کابین، بسیار هوشمندانه بود؛ استفاده از اهرم کنترل گاز بر روی دستهء هدایت مرکزی یا HOTAS، نمایشگر سربالای بسیار عریض و مقاوم در برابر تابش نورهای اضافی، ساخت هیوز ایرکرافت (Hughes Aircraft)، که در بالای تنها صفحهء نمایشگر الکترواپتیکال و دقیقن در میان تمامی سیستم‏های کابین تعبیه گشته بود؛ ضمن اينكه به جز این نمايشگر سربالا، کابین لاوي، مجهز به تکنولوژی صفحات نمایشگر بود. شرکت کامپیوتری البیت (Elbit Computers Ltd) به عنوان پیمانکار اصلی، جهت یکپارچه‏سازی سیستم‏های مرتبط با صفحات نمایشگر، انتخاب گردید که شامل نمایشگر سربالا (HUD)، سه نمایشگر سرپائین (HDD) که دو تا از آنها رنگی و یکی دیگر، تک رنگ بود، و صفحهء نمایشگر مربوط به کامپیوترها و سیستم‏های ارتباطاتی و کنترلی بود که این سیستم‏های ارتباطاتی، تمامن کامپیوتری بوده و از باند UHF استفاده می‏کردند و کل این سیستم ارتباطی، ARC-70 نام داشت و به وسیلهء شرکت Elta طراحی و ساخته شده بود. به اشتراک گذاری اطلاعات بین سه نمایشگر سرپائین، بر میزان صحت اطلاعات ارائه شده، اضافه می‏کرد. سیستم ناوبری لاوی، شامل دستگاهی به نام Tuman TINS 1700 بود که از روش رهیابی اینرسیایی بهره می‏گرفت. دستهء کنترل مرکزی، دستهء گاز و صفحه کلید نمایشگرها، تمامن به صورت کدگذاری شده به کامپیوتر مرکزی لاوی، متصل می‏گشتند، که این امر، به دلیل امنیت اطلاعات، امکان تهیهء پشتیبانی و ذخیرهء آن در کامپیوتر مرکزی هواپیما یعنی Elbit ACE-4 را فراهم می‏ساخت.


کامپیوتر برنامه‏ریزی ماموریت: Elbit ACE-4
جهت پردازش اطلاعات، کامپیوتر ACE-4 ساخت کمپانی اسرائیلی Elbit، به عنوان کامپیوتر اصلی لاوی، توسط IAI برگزیده شد. این کامپیوتر، با استاندادهای جهانی MIL-STD-1750A و MIl-STD-1553B کاملن سازگاری داشت و جهت پردازش اطلاعات صفحات نمایشگر و رادار دیجیتال، مدیریت ذخیره‏سازی داده‏ها و یکپارچه‏سازی سیستم‏های آویونیک، عمل می‏کرد؛ البته تنها 128 کیلوبایت حافظه داشت که با توجه به تکنولوژی دهه 1980 مقدار مناسبی بوده است.


رادار چندحالتهء پالس داپلر: EL/M-2035Elta
طرح این رادار پیشرفته، بر اساس توسعهء رادار چندحالتهء EL/M-2021B شکل گرفته بود که پیشتر در جنگندهء Kfir-C2 تعبیه گشته بود. این رادار، بسیار پیشرفته بود و دارای فرستنده‏های همسان، و کانال‏های گیرندهء چندتایی برای دارا شدن قابلیت دیدپائین بر فراز منطقه‏ای با فرکانس‏های عریض، و تشکیل نقشه‏ای بسیار دقیق و با وضوح بالا از سطح زمین بود. یک پردازشگر قابل برنامه‏ریزی ساخت Elta، که به طور انبوه تولید گشته بود، در شبکهء کامپیوتری لاوی، جاسازی گشته بود و امکان استفادهء بهینه از توان کامپیوتر فراهم می آورد و دارای انعطاف‏پذیری فراوانی جهت توسعه و بهینه‏سازی الگورتیم‏های به کار گرفته شده در آن بود. رادار همچنين توانايي نمايش سرعت و جهت حركت اهداف هوايي و زميني را دارا بود و قادر بود نقشه‏اي از عوارض سطح زميني را كه هواپيما در حال عبور از روي آن بود، تهيه كرده و در اختيار خلبان قرار دهد. اين رادار، در پنج حالت جستجوي هوا به هوا، اهداف خود را تا 46 كيلومتري رهگيري كند. رادار لاوي همچنين داراي قابليتهايي نظير كشف خودكار اهداف، ردگيري زاويه‏اي، ديد پائين، ديد بالا و سيستم جستجو به هنگام رهگيري يا TWS بود. رادار لاوي، حداقل داراي دو حالت پيش‏بيني شدهء هوا به زمين بود: آنتن دقيق نقشه‏سازي از زمين / جلوگيري از برخورد با عوارض سطحي به هنگام جستجوي اهداف دريايي. پس از كنارگذاري برنامهء ساخت لاوي، رادار آن جهت نصب در چند هواپيماي ديگر نظير جنگندهء Cheetah E ساخت صنايع هوافضاي آفريقاي جنوبي (Denel) پشنهاد گشت.




گيرندهء اخطار راداري Elta/Elistra
سامانهء الكترونيكي گيرندهء اخطار راداري نصب شده در لاوي، به طور مشترك، توسط شركتهاي Elta و Elistra طراحي شده بود. اين سامانه بر اساس يكپارچه‏‎سازي اطلاعات كسب شده از سيستم كامپيوتري اقدامات فعال و غيرفعال الكترونيكي (ESM/ECM) عمل مي‏كرد؛ ضمن اينكه قادر به كشف سريع تهديد راداري و ايجاد اختلال و فريب در ايستگاههاي راداري دشمن بود. اين رادار همچنين قادر بود در محيط‏هاي آينده كه در آن دشمن به سيستم‏هاي پيشرفتهء راداري مجهز است، استفاده شود. جنگندهء لاوي، به صورت نصب غلاف خارجي، قادر بود سيستم‏هاي اغتشاشگر و فريب دهنده اي را كه خود، توان خروجي مورد نيازشان را تأمين مي‏كردند، حمل نمايد.


سيستم ديجيتال كنترل پرواز Lear Siegler/MBT
سيستم كنترل پرواز نصب شده در لاوي، سيستمي است ديجيتال چهاركاناله جهت بقاپذيري بيشتر، و بدون پشتيباني مكانيكي. اين سيستم، داراي دو جعبهء الكترونيكي است كه در هركدام، دو كانال ديجيتال تعبيه گشته است. پيكربندي جعبهء دوگانه، پيوندي حياتي با لاوي دارد كه اطمينان پروازي با لاوي را به شدت افزايش مي‏دهد؛ اگر يكي از جعبه‎ها به نحوي از بين برود، جعبهء ديگر، توانايي لازم جهت كنترل و هدايت لاوي را تا رسيدن به پايگاهش، فراهم مي‎سازد. هر كانال ديجيتال، با يك كانال آنالوگ پيوستگي دارد كه به هنگام بروز خطا، بتواند عمل درخواست شده را به انجام برساند. طراحي سيستم كنترل پرواز به نحوي است كه امكان بروز خطا از 1 در 10 ميليون ساعت پرواز بيشتر نمي‏شود. برنامهء ساخت سيستم ديجيتال كنترل پرواز، به تاريخ اكتبر 1982 كليد خورد و تحويل آن از سال 1988 آغاز گرديد.


سيستم مديريت ذخيره‏سازي Elbit SMS-86
كمپاني Elbit در اوائل سال 1985، جهت طراحي سيستم مديريت ذخيره سازي جنگندهء لاوي به نام SMS-86 انتخاب گرديد. كنترل اين سيستم، تمامن كامپيوتري بود و توسط دو واحد به انجام مي‎رسيد. پردازشگر مديريت ذخيره سازي، شامل يك كامپيوتر به نام MIL-STD-1750 و دو رابط دالان ارتباط داده به نام MIL-STD-1553B بود. رابط استفاده از تسليحات، شامل يك رابط ذخيره سازي سازگار با MIL-STD-1750 بود؛ سامانهء SMS-86 نيز مديريت هر دو واحد استفاده از جنگ‏افزارهاي هوشمند و غيرهوشمند را بر عهده داشت.


جنگ افزارهاي لاوي
حمل مهمات توسط لاوي، نيمه منطبق با بدنه يا Semi-Conformal طراحي شده است؛ يعني به نحوي است كه حداقل پسار ايجاد شود. در زير هر بال، دو جايگاه سخت جهت نصب تسليحات تعبيه شده است، ضمن اينكه دو جايگاه نزديكتر به بدنه در زير بالها، جهت حمل تانكهاي سوخت جمعن به مقدار 2548 ليتر نيز استفاده مي‎شوند. به جز اينها، دو جايگاه نوك بالها و هفت نقطهء سخت در زير بدنهء اصلي (سه جايگاه دوتايي و يك جايگاه تكي در مركز بدنه) نيز وجود دارند. جنگ افزار اصلي لاوي جهت نبردهاي هوايي، موشك Python 3 ساخت كمپاني اسرائيلي Rafael بود كه موشكي كوتاه‎‏برد و گرماياب بود كه تنها در نبردهاي نزديك هوايي كارآيي داشت. نوع بهينه شدهء مسلسل DEFA Type 552 نيز در محل ريشهء بال نصب شده بود. جنگ افزارهاي هوا به زميني كه توسط لاوي مي‏توانستند به كار گرفته شوند عبارت بودند از موشك AGM-65B Maverick ساخت هيوز، موشك Gabriel IIIAS ساخت IAI، انواع راكتها و بمبهاي Mk 81 ، Mk 82 ، Mk 83 ، Mk 84 و M117.


مسلسل بهينه‏سازي شدهء DEFA Type 552
DEFA 552، مسلسلي است تك لول، داراي پنج خان، از نوع رولور اتوماتيك با قدرت نواخت بالا (1100 تا 1500 تير فشنگ در هر دقيقه). اين مسلسل با فشار گاز عمل مي‏كند، با نيروي الكتريكي كنترل مي‏‎شود و فشنگهاي 30 م م آن با نيروي اوليهء الكتريكي، شليك را آغاز مي‎كنند. اين مسلسل، در قسمت سمت چپ لاوي نصب شده است. مسلسل 30 م م DEFA 552، از جنگندهء فرانسوي ميستر ساخت داسو به ارث رسيده است (Dassault Mystere IVA) و در عمل، ثابت كرده است كه بسيار كارآمد مي‎باشد. صنايع جنگ‏افزارسازي اسرائيل (IMI) توانست با دريافت پروانه از شركت فرانسوي، اين مسلسل را به توليد انبوه برساند و امروزه استفاده از اين مسلسل، در ارتش و نيروي هوايي اسرائيل، بسيار متداول گشته است. در سازمان دفاعي اسرائيل، اين مسلسل در جنگنده‏هاي ميراژ 3 (Mirage IIICJ)، كفير و A-4 (اسكاي‏هاوك) به كار گرفته شده است. شكل كنوني اين مسلسل، حاصل بهينه سازي و بهبود عملكرد نوع پايهء آن توسط سازمان صنايع دفاعي اسرائيل مي‏باشد.



مهمات قابل استفاده توسط مسلسل DEFA 552 به شرح زير مي‏باشد:
* آتش زا / با هستهء مركزي مقاوم (Hard Core Projectile/Incendiary) يا AP/I
* به شدت منفجره / آتش زا (High Explosive/Incendiary) يا HE/I
* پوشش نيمه سخت / آتش زا / رسام (Semi Armour Piercing/Incendiary/Tracer) يا SAP/I/T
* پوشش نيمه ساخت / به شدت منفجرهء آتش زا (Semi Armour Piercing/High Explosive Incendiary) يا SAP/HEI
* نوع تمريني (مشقي يا Target Practice) يا TP


موشک هوا به هوای گرمایاب Rafael Python 3
به هنگامي كه موشك شفرير 2 يا « Shafrir 2 » در سال 1978 وارد خدمت در نيروي هوايي اسرائيل گرديد، مهندسين كمپاني رافال (Rafael)، كار طراحي موشك Python 3 را با هدف بزرگتر كردن سرجنگي موشك شفرير2 جهت افزايش مرگ‏‏آوري آن، آغاز كردند. بدنه‏اي تجديدنظر شده و بزرگتر، بالچه‏هايي متمايل به عقب، با يك جستجوگر جديد مادون قرمز كه از الگويي نوين جهت هدفيابي بهره مي‏گرفت، تركيب گرديد و مي شد آن را با زاويه‏اي مثبت يا منفي 30 درجه بر روي هواپيما نصب كرد. پايتون3، وزني در حدود 120 كيلوگرم دارد و قادر به هدفيابي زاويه‏اي (Boresight)، تصويري يا شليك به سمت هدف رديابي شده توسط رادار در حالت كاركرد Slave رادار، در تمامي جهت‏ها (All-Aspect) مي‏باشد. حداكثر سرعت پرواز اين موشك، 3.5 ماخ بوده و پايتون3 قادر است تا 40 برابر فشار ثقل را تحمل نمايد كه از اين نظر، يكي از برترين موشكهاي هوا به هواي جهان محسوب مي‏‎گردد. سرجنگي به شدت منفجره پايتون3، داراي 11 كيلوگرم مواد منفجره مي‏باشد و با يك فيوز فعال ليزري، منفجر مي‎شود. به هنگام جنگ سال 1982 لبنان، پايتون3 كه در خدمت نيروي هوايي اسرائيل قرار داشت، نقش بزرگي را در موفقيت جنگهاي هوايي اسرائيل در برابر سوريه بر فراز درهء بقاء بازي نمود. در جريان نبردهاي درهء بقاء در سال 1982، حدود 50 جنگندهء سوري، توسط پايتون3 ساقط گشتند. پايتون3 به چين و آفريقاي جنوبي نيز صادر شده است و در چين، تحت پروانهء اسرائيل با نام PL-8 توليد مي‏گردد.


موشک هوا به زمین هدایت شونده Hughes AGM-65B Maverick
موشك ماوريك، در جريان جنگ ويتنام طراحي شد و جايگزين موشك قديمي بولپاپ (AGM-12 Bullpup) گرديد. موشك AGM-65B داراي وزني در حدود 212 كيلوگرم است و مجهز به سيستم «بزرگنمايي صحنه» يا scene magnification مي‏باشد كه اين موشك را قادر مي‎سازد به اهدافي كه AGM-65A قفل مي‏نمود، در فاصله‏اي دو برابر دورتر، قفل كرده و شليك شود. حداكثر برد AGM-65B، بستگي به سايز هدف دارد. حداكثر برد آئروديناميكي اين موشك، 23 كيلومتر است، اما برد حقيقي (مؤثر) آن، 15 كيلومتر مي‏باشد. سرجنگي به شدت پرقدرت اين موشك كه به شكل قالب بدنهء آن طراحي شده است، شامل 57 كيلوگرم مواد منفجره است. موشك AGM-65B سفيدرنگ است، و در دو طرفش، جستجوگر گنبدي شكل مجهز به سيستم «بزرگنمايي صحنه» يا scene magnification در آن تعبيه گشته است.


موشک ضدکشتی IAI Gabriel IIIAS (جبرئیل - گاربریل)
موشك گابريل، يك موشك ضدكشتي هدايت شوندهء راداري بوده و از سال 1985 وارد خدمت در سازمان دفاعي ارتش اسرائيل گشته است. موشك گابريل، داراي وزني حدود 560 كيلوگرم است و بردي در حدود 33 كيلومتر دارد و سرجنگي آن داراي پوشش نيمه سخت (semi-armor piercing) يا SAP مي‏باشد. اين موشك، از پيشرانهء راكت با سوخت جامد بهره مي‎گيرد و به وسيلهء هدايت اينرسيايي، و كسب ارتفاع پرواز 20 متر به وسيلهء رادار دروني خويش، به سمت هدف مي‎رود، ضمن اينكه تصحيح مسير مياني آن (midcourse update)، توسط رادار جنگندهء لاوي به انجام مي‎رسد. در مرحلهء نهايي، كه موشك در نزديكي هدف قرار دارد، موشك جهت اصابت به هدف، ارتفاعش را به سطح آب كاهش مي‏دهد.


بمب ها
جنگندهء لاوي، قادر بود بمبهاي سري Mk 80 را حمل نمايد كه دقت آنها در برخورد به هدف، در حدود 50 درصد بود:
بمب Mk 81 با وزن 113 كيلوگرم
بمب Mk 82 با وزن 227 كيلوگرم
بمب Mk 83 با وزن 454 كيلوگرم
بمب Mk 84 با وزن 907 كيلوگرم

بمبهاي سري Mk 80، حاصل تحقيقات صنايع هواپيماسازي داگلاس (Douglas Aircraft)‌ در سال 1946 بودند. توليد اين بمبها، در جريان جنگ كره (1950 تا 1953) آغاز شد، اما اوّلين كاربرد رزمي آنها در جريان جنگ ويتنام (1965 تا 1973) انجام گرفت. در جريان جنگ ويتنام، بمبهاي Mk 81 عملكرد بسيار ضعيف و بي‏اثري داشتند و به همين دليل، استفاده از آنها ادامه پيدا نكرد.

انواع گوناگوني از بالچه‏هاي هدايتگر را مي‏توان بر روي بمبهاي سري Mk 80 سوار نمود:
بالچهء با پساي كم، شامل دو نوع: با پساي كم (Low Drag) و
بالچهء چندمنظورهء با پساي كم (Low Drag General Purpose) يا LDGP مي‏باشد.

بالچهء با پساي زياد (High Drag):
نوع «تاخيرانداز به وسيلهء جريان باد» (Air Inflatable Retard) يا AIR و
نوع مجهز به بالچهء SE يا Snakeye

در جريان جنگ كره، بمبهاي 340 كيلوگرمي M117 با قدرت انفجاري زياد، با دقتي در حدود 65 درصد عمل مي‏كردند؛ اين بمبها در جريان عمليات «طوفان صحرا» يا Desert Storm در سال 1991، به طور گسترده، توسط بمب‏افكن‏هاي سنگين B-52G بر عليه نيروهاي گارد رياست جمهوري صدام به كار گرفته شدند.


آغاز پايان
تمامي مراحل طراحي، توسعه و توليد جنگندهء لاوي در سال 1983، به رقم 6400 ميليون دلار آمريكا (6.4 ميليارد دلار) رسيده بود كه در حدود 40 درصد هزينه‏‎ها را ايالات متحده برعهده گرفته و پرداخت كرده بود. هر فروند نمونهء قابل پرواز لاوي، چيزي در حدود 15 تا 17 ميليون دلار را شامل مي‏‎شد. هزينه‏‎هاي طراحي لاوي كه چيزي در حدود 1370 ميليون دلار بودند، به طور نسبي بسيار اندك تلقي مي‏شدند زيرا در طراحي لاوي، به طور گسترده، از تكنولوژي‏هاي موجود و در دسترس استفاده گشته بود. در سال 1983 و پيش از پرواز نخستین جنگندهء لاوي كه به نمونهء B-01 معروف است، ابرهاي طوفان‏زاي مخالفت با ادامهء پروژه، شروع به وزيدن كردند. سپس در همین سال، دولت ايالات متحده، از اعطاي پروانهء ساخت برخي از قطعات اساسي لاوي (نظير بالها)، خودداري نمود، زيرا در توليد آنها، از تكنولوژي بالايي بهره گرفته شده بود كه صلاح نبود در اختيار كشور ديگري قرار داده شود. در ساخت لاوي تعداد 80 شركت آمريكايي، به شكل اعطاي پروانه، تكنولوژي مورد نياز را فراهم آورده بودند. هرچند در سال 1984، اين پروانه‏ها، جهت ساخت لاوي به اسرائيل اعطا گشتند؛ اما گذشته از اينها، دولت ايالات متحده، تمايل نداشت هم پول و هم آخرين تكنولوژي خود را جهت ساخت هواپيمايي بدهد كه مي‏توانست رقيب جدي و شايد بالاتري براي جنگنده‏هاي F-16C/D و F/A-18C/D خويش باشد و باعث ايراد خسارت در صادرات آنها در آينده شود.

بازدید آقای شیمون پرز از مراحل تولید لاوی


در بهار سال 1985، اسرائيل در وضعيت ركود شديد اقتصادي قرار داشت و برنامهء توليد لاوي، تقريبن كنسل شده محسوب مي‏گرديد। سپس لشگر بزرگی از مخالفین برنامهء لاوی به دليل هزينه‏هاي تمام شده به راه افتاد، هرچند كه نمودارهاي دولت، ارقام را بسيار كمتر از محاسبات آمريكايي‏ها نشان مي‎دادند؛ در نهايت، كنگرهء ايالات متحده، پشتيباني مالي از برنامهء لاوي را متوقف ساخت. دولت اسرائيل، به تنهايي قادر نبود بدون كمك ايالات متحده، پشتيباني مالي پروژه را فراهم سازد و به همين دليل، به تاريخ 30 آگوست 1987، با 12 راي موافق در برابر 11 راي مخالف، برنامه ساخت جنگندهء لاوي براي هميشه كنار گذاشته شد. پس از لغو توليد لاوي، دولت ايالات متحده، جنگنده‏هاي A-10A، AV-8B، F-15E، F-16C/D و هليكوپتر جنگي AH-64A را جهت جايگزيني لاوي به اسرائيل پيشنهاد نمود اما اسرائيلي‏ها، تمامي اين پيشنهادات را رد كردند؛ اما سرانجام به تاريخ مي 1988، دولت اسرائيل، سفارش خرید 30 فروند جنگندهء F-16C Block 50 و 30 فروند F-16D Block 40 را تحت قراردادي به نام Peace Marble III ارائه کرد. برنامهء لاوي، يك برنامهء ملي و درست بود و هر شهروند اسرائيلي، به دقت، مراحل پيشرفت اين پروژه را دنبال مي‏كرد. لغو اين برنامه، يك واقعهء بسيار غم‏انگيز بود.


پس از لغو ساخت لاوي
اگرچه قابليتهاي پروازي لاوي، به دليل كامل نشدن آزمونها، هيچگاه مشخص نگشتند، اما به نظر مي‏رسد توان جنگندهء لاوي، در اغلب موارد، چيزي در حد F-16C/D بوده و در برخي موارد نيز در سطحي بالاتر قرار گيرد. محاسبات انجام شده نشان مي‏دادند كه لاوي به هنگام انجام يك گردش سريع، در حدود نصف ثانيه، سريع‏تر از اف-16 عمل مي‏كرد، زيرا سكانهاي عمودي و افقي سنتي اف-16، باعث مي‎شدند درخواست كشش به سمت بالا، اندكي با تأخير عمل گردد؛ زيرا واكنش يك هواپيماي مجهز به كانارد، لحظه‏اي است. به همان دليلي كه ارائه گرديد، هدفگيري به وسيلهء يك جنگندهء مجهز به كانارد، بسيار سريع‏تر و دقيق‏تر انجام مي‎شود. البته لاوي به هنگام انجام مانورهاي مافوق صوت، امتياز خاصي نمي‏گيرد، زيرا پساي ناشي از كاناردهاي مثلثي شكل، باعث كاستن از شدت بادهاي عبوري مي‏شوند. طبق برنامه، مقرر شده بود كه نمونهء لاوي B-03 تنها جهت آزمونهاي زميني استفاده گردد، اما اين نمونه از لاوي، با استفاده از قطعات نمونه‏هاي B-01 و B-02، به شكل دوسرنشينه تكميل گرديد و در حدود 15 درصد بزرگتر از نمونهء تك سرنشينه بود.

لاوی TD (اثباتگر تکنولوژی) برای اولین بار به تاريخ 25 سپتامبر 1989 به وسيلهء سرخلبان ارشد آزمايشگر صنايع IAI، مناخيم شيمول، از فرودگاه بين‏المللي بن‏گورين در تل آويو به پرواز درآمد.


نمونهء اثباتگر تكنولوژي لاوي (Lavi Technology Demonstrator) يا TD، در جايگاه مياني بدنه، يك غلاف ويژهء سنجش و مسافت‏سنجي از راه دور را حمل مي‎كرد. هواپيماي TD، پس از لغو برنامهء توليد جنگندهء لاوي، كنار گذاشته شد. TD قرار بود به عنوان اثباتگر تكنولوژي جنگنده‏هاي پيشرفته و كابين آنها، به كار گرفته شود و IAI قصد داشت بدين شكل، با نصب و تعبيه برخي از تكنولوژي‏هاي به كار گرفته شده در لاوي، در ساير جنگنده‏هايي كه از نظر تكنولوژي در سطحي پائين‏‎تر قرار داشتند، توانمندي خود را به نمايش گذارد. لاوي TD يا همان B-03، براي اوّلين بار، به تاريخ 25 سپتامبر 1989 به وسيلهء سرخلبان ارشد آزمايشگر صنايع IAI، مناخيم شيمول، از فرودگاه بين‏المللي بن‏گورين در تل‏آويو به پرواز درآمد. بلافاصله، درخواستي جهت بهبود سيستم ديجيتال كنترل پرواز به هنگام انجام مانورهاي پيچيده و همچنين اصلاحاتي در سيستم تهاجمي آن ارائه گرديد. لاوي TD تا سال 1994 پرواز مي‎كرد.

لاوی B-2


لاوي B-02 در محل موزهء نيروي هوايي و وزارت دفاع اسرائيل در Hatzerim در معرض ديد عموم قرار دارد؛ اين جنگنده، فاقد موتور است، زيرا از موتور آن جهت نصب بر روي لاوي TD استفاده شده است. موتور توربوفن PW1120 هيچگاه توليد نگرديد، زيرا IAI به تعداد بيشتري نياز نداشت و تنها موتور موجود، هنوز كار مي‎كرد. لاوي هاي B-01، B-04 و B-05 به صنايع فلزي فروخته شدند و در سال 1996، تبديل به شمش‏هاي آلومينيم گشتند، زيرا به صنايع فلزي، اجازهء جداسازي قطعات هواپيما و فروش آنها داده نشده بود. (اين واقعه، توسط رسانه‏هاي اسرائيل، پوشش كامل داده شد.) در اوائل دههء 1990، شايعاتي مبني بر واگذاري لاوي به آفريقاي جنوبي پخش شده بود. طرح جنگندهء چيني Chengdu J-10 يا F-10، به نظر مي‎رسد شباهتهايي با لاوي داشته باشد؛ اما آزمونهايي كه از نزديك بر روي مدلي از J-10 به انجام رسيدند، جملگي نشان دهندهء يك تكنولوژي قديمي از هواپيماهاي جنگنده در قالبي جديد و فريبنده بودند. اوّلين پيش نمونهء J-10 در اواخر سال 1997 در مراحل پاياني خود قرار داشت و مهندسين كمپاني‎‏هاي روسي و اسرائيلي، به طور مشترك، بر روي طراحي رادار و سيستم‏هاي مرتبط با آن، نظير جنگ افزارهاي هوا به هوا و هوا به زمين در آن فعاليت مي‏كردند.


تجربيات پروازي
ويرايشگر مجلهء معروف فلايت اينترنشنال، در سال 1989 با لاوي پرواز كرد و تجربيات خود در پرواز با اين هواپيما را در سال 1991 و همزمان با انجام عمليات «طوفان صحرا» منتشر ساخت. وي نوشت:

«اكنون، يعني زماني كه نيروهاي ائتلاف، بر روي خليج (فارس) پرواز مي‏كنند، آنها از پرواز با هواپيمايي كه به آن نياز واقعي دارند، محروم هستند. بسيار شرم آور است كه بگويم با بهترين جنگندهء جهان كه تاكنون شناخته‏ام اما به خدمت درنيامده، پرواز كرده‏ام.»


Now when the coalition forces fight in the Gulf they miss the aircraft they really need. It's a real shame that I had to fly the world's best fighter knowing it would never get into service.


عکسی زیبا از پرواز فرمیشن دو جنگنده لاوی B-1 و B-2



شماره سريال جنگنده هاي لاوي

B-01
اوّلين پرواز به تاريخ 31 دسامبر 1986
به صنايع فلزي فروخته شد و به سال 1996 به شمش‏هاي آلومينيم تبديل گرديد.

B-02
اوّلين پرواز به تاريخ 30 مارس 1987
اكنون در محل موزهء نيروي هوايي و وزارت دفاع اسرائيل، در معرض ديد بازديدكنندگان قرار دارد.

B-03
نمونهء دو سرنشينهء لاوي كه به نام TD (اثباتگر تكنولوژي) شناخته مي‎شود.
با استفاده از قطعات نمونه‏هاي B-01 و B-02 كامل گشت.
در حدود 15 درصد بزرگتر از نمونهء تك سرنشينه
اوّلين پرواز به تاريخ 25 سپتامبر 1989
ادامهء پروازها تا سال 1994

B-04 و B-05
هيچگاه كامل نگرديد. به صنايع فلزي فروخته شد و در سال 1996 به شمش‏هاي آلومينيم تبديل گرديد.


برخي مشخصات فني لاوی
ماموريت اوليه: جنگندهء چندكاره (Multirole) تك سرنشينه و دوسرنشينه جهت آموزش
سازنده: اسرائيل

پيشرانه
يك موتور توربوفن با پس‏سوز ساخت «پرات اند ويتني» به نام PW1120 با كشش خشك 6137 كيلوگرم و كشش با پس‏سوز 9337 كيلوگرم

گنجايش سوخت
مخازن داخلي: 3330 ليتر (2722 كيلوگرم)
مخازن خارجي: در دو مخزن قابل رهاسازي هركدام 2548 ليتر در مجموع به وزن 4164 كيلوگرم


کارکرد

حداكثر سرعت:
1965 كيلومتر بر ساعت در ارتفاع 10975 متري با 50 درصد پرشدگي مخازن سوخت داخلي و دو موشك Python 3
1482 كيلومتر بر ساعت در ارتفاع 11000 متري و در حال انجام ماموريت CAS (پشتيباني نزديك ضربتي هوايي)
1106 كيلومتر بر ساعت با دو بمب 907 كيلوگرمي Mk 84 و دو موشك Python 3
997 كيلومتر بر ساعت در سطح دريا با هشت بمب 340 كيلوگرمي M117 و دو موشك Python 3

درجهء اوج‏گيري: 245 متر بر ثانيه
سقف پرواز خدمتي: 15239 متر

شعاع عمل جنگي:
2131 كيلومتر در وضعيت پروازي بالا - پائين - بالا با دو بمب 454 كيلوگرمي Mk 84 يا شش بمب 227 كيلوگرمي Mk 82
1853 كيلومتر به هنگام انجام ماموريت گشت هوايي (CAP) با چهار موشك Python 3
1112 كيلومتر در وضعيت پروازي پائين – پائين – پائين با هشت بمب 340 كيلوگرمي M117 و دو موشك Python 3

نسبت كشش به وزن: 0.94 به هنگام يك برخاست نرمال
بارگذاري بالها: 302 كيلوگرم بر مترمربع به هنگام برخاست نرمال و 523 كيلوگرم بر مترمربع در حالت حداكثر وزن قابل برخاست

مسافت مورد نياز جهت برخاست: 305 متر با حداكثر وزن
ميزان تحمل شتاب گرانش: g 9 +

ابعاد
طول: 14.57 متر
فاصلهء دو سر بالها: 8.78 متر
ارتفاع: 4.78 متر
مساحت بالها: 33.05 متر مربع و با درنظر گرفتن كاناردها برابر 38.50 متر مربع

سنگيني
وزن خالي: 7031 كيلوگرم
وزن نرمال جهت برخاست: 9991 كيلوگرم
حداكثر وزن قابل برخاست: 19277 كيلوگرم

جنگ افزار ها و جايگاه ها
يك دستگاه مسلسل پرقدرت 30 م م از نوع بهينه شدهء DEFA Type 552 متصل به سايت نشانه‏روي داخل كلاه خلبان
4 موشك هوا به هواي Python 3 ساخت Rafael

حداكثر وزن قابل بارگذاري: 7257 كيلوگرم در 7 جايگاه سخت زير بدنه (سه جايگاه دوتايي و يك جايگاه تكي در مركز) به همراه 4 جايگاه در زير بالها و دو جايگاه ريلي شكل جهت نصب موشك هوا به هواي Python 3 در نوك بالها. (دو جايگاه نزديك بدنه، جهت حمل تانكهاي سوخت 2584 ليتري مي‏توانند استفاده شوند.)

پیوندها:
آشنایی با جنگنده نشر
آشنایی با جنگنده کفیر
مشاهدهء فیلمی درباره لاوی
موشکهای سری شفریر، پایتون و دربی
موشک گابریل (جبرئیل)

۱۳۹۰ فروردین ۳, چهارشنبه

آشنایی با جنگنده کفیر

IAI Kfir / כפיר



کفیر (در عبری به معنای بچه شیر) نمونه دگرگون شده جنگنده فرانسوی میراژ 5 ساخت شرکت داسو می باشد. در این هواپیما، موتور بزرگتری نسبت به نمونه فرانسوی تعبیه شده است که باعث گشته قطر قسمت انتهایی بدنه، اندکی ضخیمتر ساخته شود. جنگندهء کفیر، یکی از بهترین مثالهایست که می‏توان دربارهء تکامل منجر به طراحی یک جنگنده و دستیابی تقریبی به تکنولوژی صنایع هواپیماهای جنگی مدرن، عنوان نمود. اولین عضو خانوادهء میراژ یعنی میراژ سه سی (Mirage IIIC)، یک رهگیر عالی و جنگنده‏ای پرقدرت جهت ایجاد برتری هوایی در زمان خود محسوب می‏شد، اما دارای قابلیتهای اندکی جهت حملات زمینی بود. پاسخ کارخانهء داسو (Dassault) به این نقیصه، طراحی جت جدید میراژ5 (Mirage V) بود، که متناسب با نیازهای نیروی هوایی اسرائیل ساخته شده بود. بالای قسمت ورودی هوای موتورها، کانارد تعبیه گردیده بود که باعث افزایش فراوان توانمندی مانورپذیری و بهبود کنترل جنگنده در سرعتهای کم می شدند.

پرواز نمایشی جنگنده کفیر در جریان نمایش هوایی سال 2006 پایگاه Nellis که متعلق به شرکت غیرنظامی ATAC می باشد.


اما به دنبال جنگ شش روزه ژوئن 1967 و اعمال ممنوعیت فروش سلاح به اسرائیل و کشورهای همجوار آن، باعث گردید تا میراژ 5 هیچگاه در اختیار نیروی هوایی اسرائیل قرار نگیرد। صنایع هوافضای اسرائیل (IAI) با پشتیبانی نیروی هوایی، تصمیم گرفت مدلی پیشرفته از یک هواپیمای جنگی را طراحی کند که باعث تأمین نیازمندی‏های نیروی هوایی اسرائیل گردد. نخستین آزمایشات در اواخر سال 1968 به انجام رسیدند، و هواپیمای جدید به سرعت نشان داد که بر اساس طرح ظاهری میراژ5 ساخته شده و پیشرانهء آن نیز موتور فرانسوی Atar 9 می‏باشد که با توجه به مصرف بالای سوخت، به طور نسبی، دارای کشش ضعیفی بود.


کفیر 451 یکی از دو هواپیمای کفیر C2 متعلق به اسکادرانSmashing Parrot که با انجام برخی دگرگونیها، ویژه عملیات شناسایی بکار گرفته می شدند.


به منظور بهینه‏سازی هواپیمای جدید، موتور آن با یک نمونهء بهتر جایگزین گردید؛ صنایع هوافضای اسرائیل، به جای موتور ضعیف و پرمصرف میراژ5، از موتور پرقدرت J79 ساخت جنرال الکتریک استفاده کردند؛ اما نصب موتور جدید در بدنهء هواپیمایی که مشابه میراژ5 است، مستلزم تغییرات اساسی در بدنهء هواپیما بود تا محل موتور در داخل بدنه، با مشخصات موتور جدید هماهنگ گردد. جهت انجام این امر، برخی قطعات داخل موتور J79 تغییر کردند، ورودی‏های هوای موتور پرحجم‏تر شدند، موتور نیز درون یک پوشش تیتانیومی بسیار مقاوم جای داده شد و محل انتهایی هواپیمایی، اندکی کوتاه‏تر گردید. بعد از تمامی این امور، نخستین پیش نمونهء هواپیمای جدید، با موفقیت آزمایش شد و با نصب دو عدد کانارد (بالچه مثلثی شکل) در بالای قسمت جلویی بالها، ضریب آئرودینامیکی هواپیما، بهبود بسیاری یافت. در مجموع، بیش از 100 فروند کفیر ساخته شدند که شامل مدلهای C2 و C7 و نوع دوسرنشینهء TC2 بودند. کفیر، جنگندهء برجسته‏ای به شمار نمی‏آمد، و تنها به عنوان هواپیمایی واسطه‏ای، جهت پر کردن خلاء زمانی ورود به خدمت جنگنده‏های F-15 Eagle در اختیار نیروی هوایی اسرائیل قرار داده شد؛ که هواپیماهای F-15 در زمان خود، بهترین جنگنده در جهان به شمار می‏رفتند.

پرواز فرمیشن جنگنده‏های کفیر بر فراز اورشلیم

پیشینه جنگی
نخستین جنگندهء کفیر در سال 1975 و همزمان با روز جشن استقلال اسرائیل در برابر شمار زیادی از مدعوین که جهت یک مراسم رسمی به محل صنایع هوافضای اسرائیل دعوت شده بودند، در اختیار نیروی هوایی اسرائیل قرار داده شد.

یکی از نخستین جنگنده های کفیر به شماره 724 در تاسیسات صنایع هواپیماسازی اسرائیل پیش از تحویل به نیروی هوایی (1975)

کفیر، نخستین هواپیمایی بود که پس از خروج از خط تولید، به اسکادران معروف نیروی هوایی اسرائیل، موسوم به «نخستین جنگنده» (First Fighter) تحویل گردید که به طور سنتی، مکان استقرار هواپیماهای جنگی خط اول اسرائیل محسوب می‏گشتند. این اسکادران، پیش از این، در گذر زمان، با جنگنده‏های Messerschmitt، Spitfire، P-51 Mustang، Mystere و Mirage III تجهیز گشته بود. جنگنده‏های کفیر همچنین تحویل اسکادران جنگی معروفی شدند که تا پیش از عملیات سال 1956 موسوم به Kadesh، از هواپیماهای Howards، Mosquitos، Mystere IVA و Skyhawk بهره می‏جست. در سالهای بعد، کفیر، به اسکادرانهای گوناگونی در نیروی هوایی اسرائیل تحویل گردید. جنگنده‏های کفیر، اولین بخت حضور خود در یک نبرد واقعی را در جریان عملیات نهم نوامبر 1977 پیدا کردند. در جریان این عملیات، یک اسکادران از کفیرها به مکانی به نام Tel Azia اعزام گشتند که محلی برای آموزش تروریستها در لبنان بود؛ کفیرها، ماموریت خود را با موفقیت کامل به انجام رساندند.

پرواز کفیرها بر فراز بند ایلات در دریای سرخ


در سال 1979، نبردهای هوایی بر فراز لبنان آغاز گشتند. سوری ها، مدتی بود که به اعزام نیروهای زمینی خود قانع نبودند و اقدام به حضور نظامی در آسمان کردند. به تاریخ 27 ام ژوئن 1979، اولین نبرد نزدیک هوایی به وقوع پیوست. در این روز، جنگنده‏های Kfir به همراه جنگنده‏های شکاری F-15A، جهت پوشش هوایی سایر هواپیماهایی که جهت بمباران مراکز تروریستها بین دریاچهء کارون و بندر صیدون اعزام شده بودند، به پرواز درآمدند. در این داگ فایت (نبرد نزدیک هوایی)، پنج میگ-21 سوریه هدف قرار گرفته و سرنگون شدند و کفیرها نیز توانستند اولین شکار تاریخ خود را به ثبت برسانند. در جریان حمله‏ای دیگر به لبنان که از محل رودخانه لیطانی آغاز شده و به عملیات «صلح برای گالیله» نامگذاری گشته بود (Peace for the Galilee)، کفیرها به صورت بسیار فعالی شرکت داشتند و توانمندی خود را جهت هدف قرار دادن دقیق اهداف بسیار کوچک زمینی نظیر پل‏ها، ساختمانها و مواضع مسلسل‏های نصب شده، به اثبات رساندند؛ زیرا کفیرها از سیستم‏های پیچیدهء هدفگیری خود استفاده کرده بودند.

مرکز آموزش نظامی گروهک حزب الله لبنان در نزدیکی مقر سازمان ملل، هدف بمباران جنگنده‏های کفیر قرار گرفته است.


کفیرها همچنین در جریان عملیات موسوم به Accountability یا מבצע ענבי זעם (از 11 تا 27 آوریل 1996) حضور موثر و قدرتمندی داشتند و حداقل 12 مرکز متعلق به تروریستهای حزب الله لبنان را هدف قرار داده و منهدم نمودند. کفیرها، کارنامهء قابل قبولی در صحنهء جهانی دارند و تاکنون به چندین کشور صادر شده‏اند؛ ضمن اینکه به نیروی دریایی ایالات متحده (USN) و همچنین سپاه تفنگداران نیروی دریایی (US Marine Corp) جهت اجرای نقش اسکادرانی از هواپیماهای دشمن (Aggressor) اجاره داده شدند، زیرا دارای قابلیت فوق‏العاده‏ای جهت اجرای ماموریتهای رزم هوایی و همچنین هزینه‏های بسیار اندک عملیاتی بودند که به خلبانان آمریکایی، امکان درگیری فرضی و شبیه‏سازی شده با دشمن را می‏بخشیدند.


آشنایی با گونه های کفیر

Kfir-C1
اولین پرواز این هواپیما به تاریخ ژوئن 1973 انجام شد و اساس بدنهء آن، همان سری جنگنده‏های میراژ 3 و 5 فرانسوی بود که به جای موتور فرانسوی، موتور آمریکایی J79 ساخت جنرال الکتریک در آن جایگزین شده و مجهز به آویونیک اسرائیلی بود. ساخت این جنگنده، بر اساس تجارب ارزشمند حاصل از طراحی و ساخت جنگندهء نشر حاصل گردید. (همان طور که پیشتر نیز اشاره شد، نشر، کپی غیرقانونی جنگندهء Mirage IIICJ بود که در قسمت موتور نیز از یک پیشرانهء توربوجت ساخت Atar بدون مجوز سازنده فرانسوی، در آن استفاده شده بود) از Kfir-C1 به تعداد محدود و معادل 27 فروند تولید شد و این جنگنده‏ها در قالب دو اسکادران رزمی، از سال 1974 و تا زمانی که مدل پیشرفته‏تری از کفیر تولید نشده بود، به خدمت درآمدند. جنگنده‏های Kfir-C1 دارای بالچه های کوچکی بودند (کانارد)، ضمن اینکه Kfir-C1 که F-21A نیز نامیده می‏شود و برای ایفای نقش جنگندهء دشمن فرضی برای نیروی دریایی و سپاه تفنگداران ایالات متحده تحویل شده بودند، فاقد هرگونه تسلیحات بودند.

جنگنده Kfir-C1 یا F-21A در اختیار نیروی دریایی ایالات متحده. شمار 25 فروند کفیر C1 بهینه سازی شده به نیروی دریایی و سپاه تفنگداران آن کشور تحت نام F-21A و جهت ایفای ماموریت دشمن فرضی اجاره داده شدند.


Kfir-C2
جنگندهء Kfir-C2، که پس از اولین پرواز در سال 1974، به سال 1976 به تولید انبوه رسید، نوع بهینه شده کفیر C1 بود که در آن ضمن بهبود برخی ویژگیهای آئرودینامیکی، پایداری و بقاپذیری در برابر تهدیدات پیشرفته‏تر درنظر گرفته شده بود و به این جنگنده امکان حضور در سالهای دههء 1990 را می‏بخشید. نتیجهء این بهینه‏سازی مدل C1، جنگنده‏ای با قابلیتهای فوق‏العادهء رزمی و بسیار قدرتمند به همراه قابلیتهای بالای آئرودینامیکی و مانورپذیری عالی در شعاع‏های گردشی کوچک بود. وجه تمایز این گونه با C1، ناپیوستگی در ناحیهء داخلی لبهء حملهء بال، لبه‏های باریک زیر دماغه و مهمتر از همه، کاناردهای مثلثی شکل متمایل به عقب بودند.


یکی از نخستین نمونه های جنگنده کفیر C2 متعلق به اسکادران Guards of the Arava در پایگاه هوایی Etzion آماده پرواز می شود. (1974) این جنگنده با پنج بمب سقوط آزاد Mk.82، دو Mk.83 و دو موشک هوا به هوای سایدوایندر AIM-9G بارگذاری شده است.


Kfir-TC2
گونه آموزشی دوسرنشینه برگرفته شده از کفیر C2. دارای دماغه ای کشیده تر و افتاده تر جهت بهبود دید چشمی دانشجوی خلبانی.


Kfir-C7
گونه ای برگرفته از کفیر C2 که گسترده ترین دگرگونیها بر روی آن انجام گرفته بود. جنگندهء Kfir-C7، مدل قطعی و نهایی شدهء تک سرنشینهء کفیر بود که از سال 1983 بر روی خط تولید قرار گرفت و براساس گونهء C2 و تعبیهء نوع ویژه‏ای از موتور ساخت جنرال الکتریک به نام J79-GE-J1E با افزایش قدرت کششی به میزان 1000 پاوند یا 454 کیلوگرم، ساخته شده بود. C7 دارای دو نقطهء سخت اضافه تر جهت حمل مهمات بود؛ ضمن اینکه برخی جزئیات بسیار پیشرفته نظیر قابلیت حمل تسلیحات هوشمند، رادار بسیار پیشرفتهء پالس - داپلر ساخت Elta به نام EL/M-2021B، کابین تجدیدنظر شده با نصب تجهیزات بسیار پیشرفتهء الکترونیکی از جمله سیستم HOTAS (کلید کنترل گاز بر روی دسته اصلی هدایت هواپیما)، امکان سوختگیری هوایی از تانکرهای سوخترسان بوئینگ 707، افزایش وزن قابل برخاست به میزان 3395 پاوند یا 1540 کیلوگرم، در آن پیش‏بینی گشته بود؛ مهمتر از همهء اینها، نسبت کشش به وزن و همچنین شعاع عمل رزمی هواپیما، به شکل قابل توجهی بهبود یافته بود.

کابین کفیر C7 که نسبت به زمان خود، بسیار پیشرفته بود.


Kfir-TC7
گونه آموزشی دوسرنشینه برگرفته شده از کفیر C7.


Kfir-C10
گونه ویژه صادرات. بزرگترین دگرگونی، جاسازی و نصب رادار التا EL/M-2032. و تعبیه نمایشگر ویژه هدفگیری در داخل کلاه خلبانی (HMD) و همچنین نصب دو نمایشگر چندکاره 127 در 177 م م در کابین بود. این جنگنده در نیروی هوایی اکوادور به نام کفیر CE و در کلمبیا به نام کفیر COA نامیده می شود.


Kfir-TC10
گونه بهینه شده کفیر TC7 ویژه نیروی هوایی کلمبیا.


Kfir-C12
همانند کفیر C10 ویژه نیروی هوایی کلمبیا که فاقد رادار التا EL/M-2032 است.


Kfir Tzniut
نمونه ویژه عملیات شناسایی کفیر C2.

تنها عکس موجود از دو هواپیمای کفیر شناسایی 419 و 451 اسکادرانSmashing Parrot که مسلح به موشکهای سایدوایندر هستند.


برخی ویژگیهای فنی
وظیفهء اولیه: جنگندهء چندماموریتهء تک نفره (ضربتی - شکاری)
سازنده: اسرائیل
تعداد خدمه: در مدل رزمی یک نفر و نوع آموزشی دو نفر

ابعاد
طول: 15.55 متر
فاصلهء دو سربالها: 8.22 متر
ارتفاع: 4.25 متر


قابلیتها
حداکثر سرعت: 2285 کیلومتر بر ساعت
سقف پرواز خدمتی: 18000 متر
شعاع عمل رزمی: 768 کیلومتر
برد عبوری: 3231 کیلومتر


وزن
وزن خالی: 7290 کیلوگرم
حداکثر وزن بارگذاری شده: 14600 کیلوگرم


پیشرانه
یک دستگاه موتور توربوجت J79-GE-17 با قدرت 8120 کیلوگرم ساخت جنرال الکتریک


هواپیماهای مشابه:
Mirage III/5
Mirage 2000
Viggen
Gripen
F-16 Block 52/60


جنگ افزار
یک دستگاه مسلسل پرقدرت 30 م م
انواع گوناگونی از موشکها، بمبها و راکتها تا میزان 6085 کیلوگرم (13415 پاوند)


کاربران:
اسرائیل، ایالات متحده آمریکا، کلمبیا، اکوادور و سریلانکا


Ecuadorian Air Force Kfir CE
کفیر های CE ویژه نیروی هوایی اکوادور، مجهز به غلاف سوختگیری هوایی، موشکهای هوا به هوای گرمایاب پایتون3 و 4 و سیستم نشانه روی بسیار پیشرفته تعبیه شده درون کلاه خلبان




Colombian Air Force upgraded Kfir C7




جنگندهء Kfir CE مجهز به موشک Python 3 در زیر بال چپ و Python 4 در زیر بال راست


پیوندها:
دانسته های بیشتری در مورد کفیر

۱۳۹۰ فروردین ۲, سه‌شنبه

آشنایی با جنگنده نشر

IAI Nesher / נשר


جنگنده نشر (Nesher یا در زبان عبری נשר ) که به معنای لاشخور است و گاهی به نادرست عقاب ترجمه شده، ساخت صنایع هواپیماسازی اسرائیل (IAI) است و کپی جنگنده فرانسوی میراژ 5 می باشد. این جنگنده بعدها با بهینه سازی به نام Finger معرفی شد. نشر اولين جنگنده اي بود که در اسرائيل توليد شد و با توليد بسيار موفق اين جنگنده،‌ راه براي طراحی و ساخت جنگنده هاي پيشرفته تر کفير و لاوي هموار ساخت.

جنگنده Finger (سال 2010)


در آن زمان، نيروي هوايي اسرائيل (IAF) مشاهده کرد که اين جنگنده به طور موقت، توان نيروي هوايي را به ميزان قابل ملاحظه اي بالا مي برد. در واقع توليد و ورود به خدمت اين جنگنده، يک دورهء مياني قبل از در سرويس قرار گرفتن جنگنده هاي پيشرفته نظير لاوي بود. تجربيات حاصل از توليد و استفادهء نشر راهگشاي خوبي براي پيشرفت صنايع هواپيماسازي اسرائيل گشت. قرار بود با ورود به خدمت جنگنده هاي بهتر، هواپيماهاي نشر بازنشست شوند. نشر 10 سال در نيروي هوايي اسرائيل با موفقيت تمام، انجام وظيفه نمود تا به نقطهء اوج خود، يعني جنگ سال 1973 يام کيپور رسيد و در آن جنگ بود که پيروزيهاي فراواني در نبردهاي هوايي و حمله به اهداف زميني اعراب، کسب نمود.

پیشینه جنگی
جنگ یام کیپور (1973) و جنگ فالکلند (1982)

نخستینجنگندهء‌ نشر که رسمن به اولين اسکادران عملياتي نيروي هوايي تحويل شد به تاريخ مي 1971 (ارديبهشت 1350) در پايگاه هوايي Hatzor فرود آمد و توسط خلبان باسابقهء نيروي هوايي – دني شاپيرا – مورد آزمايش قرار گرفت। در طول ماههاي بعد و با موفق بودن طراحي اين جنگنده، تعداد ديگري از اين جنگنده به اسکادرانهاي ناقص ميراژ3 اضافه شدند تا اسکادرانهاي ميراژ3، توان عملياتي خود را بازيابند (به دليل آغاز جنگ، دولت فرانسه از تحويل مابقي ميراژ3 هاي خريداري شده خودداري نمود). هنگامي که تعداد قابل ملاحظه اي از نشرها در IAI (کارخانجات هواپيماسازي اسرائيل) توليد گشتند، دو اسکادران، منحصرن (بدون ميراژ3) از نشرها، تشکيل يافت. اولين اسکادران در پايگاه هوايي Etzion به تاريخ سپتامبر 1972 و ديگري به تاريخ مارس 1973 در پايگاه هوايي Hatzor استقرار يافتند. با شروع جنگ يام کيپور به تاريخ اکتبر 1973، نيروي هوايي اسرائيل، 40 فروند نشر در سه اسکادران (يک اسکادران اوليه و دو اسکادران جديد) در خدمت داشت.

جنگنده نشر بارگذاری شده با دو موشک هوا به هوای شفریر2

اگرچه نشر در اصل براي حملات عليه اهداف زميني طراحي شده بود، ولي در ضمن جنگ، براي نبردهاي هوايي نيز استفاده شدند। در آن زمان فرمانده نيروي هوايي، تصميم گرفت تا از جنگنده هاي F-4E (فانتوم)، «اسکاي هاوک» و «سار» بر عليه اهداف زميني استفاده کند و از جنگنده هاي ميراژ 3 و نشر براي نبرد با هواپيماهاي دشمن و ايجاد برتري هوايي در مناطق درگيري، بهره ببرد। جنگنده های نشر با استفاده از موشکهای هوا به هوای ساخت اسرائیل شفریر2 و مسلسل، ده ها جنگنده بمب افکن سوری و مصری را در جریان جنگ یام کیپور، سرنگون ساختند।

نبرد يام کيپور (1973)
در طول جنگ يام کيپور، نشرها به خوبي از عهدهء وظايف خود برآمدند،‌ تعدادي زيادي از ميگها و سوخوهاي اعراب را به راحتي سرنگون ساختند و نشان دادند که جنگندهء بسيار خوب و مانورپذيرتري نسبت به ميگ21 ها هستند، ضمن اينکه از نظر کيفيت قطعات توليدي نيز در سطح بسيار مناسب و خوبي بودند. مطابق آماري که بلافاصله پس از اتمام جنگ انتشار يافتند، نشرها در 117 نبرد هوايي (جنگ يام کيپور) شرکت جسته بودند. (65 نبرد هوايي در سوريه و 52 نبرد در مصر) 227 هواپيماي دشمن در اين نبردهاي هوايي ساقط شده بودند که در مقابل تنها 6 فروند جنگندهء ‌نشر، ساقط شده بود که اين 6 جنگندهء نشر نيز در ماموريت شناسايي بودند و توسط پدافند زميني مورد هدف قرار گرفته بودند. در اين ميان، اسکادران نشر متعلق به پايگاه هوايي Etzion سرآمد بقيه بود و 42 هواپيماي اعراب را ساقط کرده بود و تنها يک فروند هواپيماي نشر از دست داده بود.

هدفگیری یک میگ-21 سوری توسط نشر به وسیله مسلسل (عکس ثبت شده توسط گانکمرا)

نخستین پیروزی هوایی برای جنگنده های نشر در هشتم ژانویه 1973 بدست آمد و آن هنگامی بود که 4 فروند نشر متعلق به اسکادران نخستین، وظیفه اسکورت جنگنده بمب افکن های فانتوم بارگذاری شده با بمب را داشتند که قصدشان بمباران پایگاه تروریستها در عمق خاک سوریه بود. در جریان درگیری با شکاری های میگ-21 سوری، 6 جنگنده میگ به وسیله دو نشر سرنگون شدند.

ژنرال بازنشسته Giora Epstein، سرشناس ترین خلبان نشر در ارتش اسرائیل می باشد که اکنون در شرکت هواپیمایی El-Al مشغول به کار است. در این عکس وی در کنار هواپیمایش که 12 برچسب پیروزی هوایی بر روی آن چسبانده شده، دیده می شود.

سرشناس ترین خلبان نشر، Giora Epstein (در عبری גיורא אפשטיין و ملقب به شاهین آسمان) نام دارد। وی که نخستین شکار هوایی اش را در نخستین روز جنگ سال 1967 یعنی ششم ژوئن بدست آورد، در جریان جنگ یام کیپور در سال 1973 بسیار موفق ظاهر شد و توانست بین 18 تا 20 اکتبر 1973، یک هلیکوپتر و هشت جنگنده مصری و در روز 24 اکتبر 1973 نیز سه میگ-21 را سرنگون سازد.


یکی از میراژ 3 های اسرائیلی ویژه عملیات شناسایی که نشرهای شناسایی از روی آن ساخته شدند.

نشرها در عمليات شناسايي – ضربتي چندان موفق نبودند. آنها فقط در چند ماموريت زميني شرکت داشتند: حمله به اهدافي در بلندي هاي جولان و نقاطي در نوار غزه. عمليات در آن مناطق، بسيار سنگين و فشرده بود و هر خلبان نيروي هوايي، مي بايست در طول هر روز، چندين عمليات جنگي را انجام مي داد. نبرد يام کيپور، ثابت نمود که تقويت نيروي هوايي با جنگنده هاي نشر، چقدر عالي و موثر بوده است و مقامات وزارت دفاع را بسيار متقاعد کرد که به ادامهء توليد و توسعهء جنگنده در IAI ادامه دهند. با ورود به خدمت جنگنده هاي جدید کفير، به تدريج از نقش عملياتي نشرها کاسته شد. سپس در اواخر سال 1976، همهء ‌جنگنده هاي نشر در قالب دو اسکادران ادغام شدند و به پايگاه هوايي Eitam (جنوب صحراي سينا) انتقال يافتند. در اواخر دههء 1970، با توليد انبوه جنگندهء کفير، هواپيماهاي قدیمی نشر و ميراژ 3 با کفيرهای تازه وارد جايگزين گشتند. کفير کاملن از نشر پيشرفته تر بود، با دارا بودن عملکردي بهتر و سيستم هايي که بسيار پيچيده تر از نشر بود و (با وجود کفير) سرمايه گذاري در جهت ارتقاء سيستم هاي نشر، ارزنده و اقتصادي به نظر نمي رسيد. در سال 1981، کفير به طور کامل، جاي نشر را در نيروي هوايي گرفت و جنگنده هاي نشر جهت فروش به ديگر کشورها، مورد نوسازي و تعميرات اساسي قرار گرفتند. نشرها سرانجام به کشور آرژانتين فروخته شدند که در آنجا با نام گذاري مجدد، به نام Dagger شناخته شده و در چند عمليات موفق بر عليه نیروی دریایی انگلستان در جنگ فالکلند (1982) شرکت جستند.

نبرد فالکلند (1982)
نشرهای اسرائیلی با فروش به آرژانتین، زندگی دوباره ای را در قالب دو دسته آغاز کردند. ابتدا 26 فروند در سال 1978 و سپس 13 فروند در 1980 با نامگذاری مجدد به نامDagger وارد خدمت نیروی هوایی آرژانتین گشتند. از این شمار، 35 فروند گونه تک سرنشینه Dagger A و 4 فروند گونه آموزشی دوسرنشینه Dagger B بودند. آنها در قالب دو اسکادران ششم و هشتم شکل گرفتند که در اسکادران هشتم، برای تقویت یگان میراژ 3 موجود به پرواز درآمدند.

جنگنده آرژانتینی Dagger به هنگام حمله به ناو تدارکاتی نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا در آبهای سن کارلوس (جنگ 1982 فالکلند)

درجریان جنگ 1982 فالکلند، این جنگنده ها به پایگاه جنوبی نیروی هوایی آرژانتین در ریوگراند تیرا دل فیگو و یک پایگاه دیگر در پیترو سن جولین فرستاده شدند و با وجود دوری راه تا جزایر فالکلند و نداشتن قابلیت سوختگیری هوایی، در طول 45 روز درگیری، 153 سورتی پرواز بر ضد اهداف زمینی و دریایی انگلیس ترتیب دادند. آنها در آخرین روز نبرد، توانستند به ناوهای اچ ام اس آنتریم، اچ ام اس بریلیانت، اچ ام اس برادورد، اچ ام اس آردنت، اچ ام اس آرو و اچ ام اس پلیموت خساراتی وارد سازند. یازده جنگنده Dagger در جریان جنگ از دست رفتند. نه فروند توسط موشکهای سایدوایندر AIM-9L که توسط جنگنده های هاریر شلیک شدند و دو فروند نیز توسط موشکهای سطح به هوا سرنگون گشتند.


96krwhcez5g3fojooeh0.jpg
سمت راست: گروهی از خلبانان برتر نشر و میراژ 3 در جریان جنگ یام کیپور (اکتبر 1973)
سمت چپ: گروهی از خلبانان آرژانتینی پیش از اعزام به ماموریت در جریان جنگ فالکلند (می 1982)


در سال 1979، طی قراردادی با اسرائیل، نیروی هوایی آرژانتین خواستار سیستمهای نوین آویونیک و نمایشگر سربالا (HUD) گردید که بر روی جنگنده های کفیر C2 نصب شده بودند. این برنامه بهینه سازی Finger نام گرفت و تا زمان جنگ سال 1982 که متوقف شد، ادامه داشت. پس از پایان جنگ، از آنجایی که برخی از این سیستمها ساخت شرکت بریتانیایی «مارکنی الکتریک سیستمز» بوده و مشمول ممنوعیت فروش به آرژانتین می گشتند، نیاز به جایگزینی داشتند. پیدا کردن جایگزین برای چنین سیستمهایی، سرانجام به جنگنده Finger IIIB منتهی شد که به جای سیستمهای بریتانیایی، از نمونه های فرانسوی ساخت تامسون سی اس اف بهره می برد.

کابین نشر


برخي مشخصات فني
وظیفه نخستین: جنگنده تک سرنشين چندماموريته
سازنده: اسرائيل

ابعاد
طول: 15.55 متر
فاصلهء دو سر بالها: 8.22 متر
ارتفاع: 4.25 متر


مقدورات
بیشترین سرعت: 2.1 ماخ = 2400 کيلومتر بر ساعت
سقف پرواز خدمتي: 17000 متر
برد: 1300 کيلومتر

وزن
وزن خالي: 6600 کيلوگرم
حداکثر وزن قابل بار گذاري شده: 13500 کيلوگرم

پيشرانه
موتور Atar 09 ساخت اسنکما با کشش 4280 کيلوگرم

پیوندها:
عکسهایی از نشرهای اسرائیلی
نوشتاری درباره نشر

facebook