سایت های شنود نوشهر و کبکان توسط پرسنل سازمان سیا اداره میشدند
سرهنگ جان ساندرز تاكنون از افشاي جزئيات دوران همكاري خود در نيروي هوايي شاهنشاهي ايران خودداري كرده است
پروژة Dark Gene
هواپيمای شناسايي - جاسوسي RF-5A نيروي هوايي شاهنشاهي ایران
از سال 1968 به اين طرف، با توجه به روابط دوستانه و خوب بين ايالات متحده آمريكا و ايران، تعداد 12 فروند هواپيماي پيشرفتة شناسايي (نسبت به زمان خود) RF-5A ساخت كمپاني هواپيماسازي نورثروپ به نيروي هوايي شاهنشاهي ايران تحويل گرديد. با اين حال اين تمامي ماجرا نبود. در واقع به نظر ميرسيد كه اين هواپيماها وجود خارجي ندارند. شماره سريال آنها از ليست توليدات كمپاني نورثروپ پاك شده بود تا وجود آنها قابل انكار باشد. به علاوه اين هواپيماها تا سال 1971 تنها به وسيلة خلبانان نيروي هوايي ايالات متحده و تحت لواي پروژهاي به نام Dark Gene جهت پروازهاي شناسايي مخفي برون مرزي در داخل حريم شوروي به منظور جمعآوري دادههاي الكترونيكي ELINT پرواز داده ميشدند.امروزه فهميدهايم كه دو فروند از اين هواپيماها كه توسط خلبانان آمريكايي پرواز ميكردهاند در داخل حريم هوايي شوروي هدف قرار گرفته و سرنگون شدهاند. خلبانان آنها اين طور از خود دفاع كردهاند كه در حال پرواز آموزشي براي پرسنل نيروي هوايي شاهنشاهي ايران بودهاند و راه خود را گم كردهاند. سپس با رايزنيهاي انجام گرفته آزاد شده و مخفيانه به ايران بازگردانده شدهاند.هواپيماهاي RF-5A از نظر فني به نحوي سيمكشي شده بودند كه قادر بودند در نقش دوم خود كه همان ماموريت جنگي است شركت كرده و يك بمب اتمي را با خود حمل كنند و در صورت ضرورت آن را بر روي اهداف گوناگون در داخل خاك شوروي رها سازند. با اين حال اگرچه هواپيماهاي زيرصورت RF-5A در زمان خود بسيار كارآمد بودند و گمان ميرود در بدست آوري برخي دادههاي حساس بسيار سودمند بوده باشند، اما در حقيقت هنوز به طور دقيق مشخص نشده است كه خلبانان نيروي هوايي ايالات متحده براي چه موضوع مهمي جان خود را به خطر انداخته و با عبور از مرز، وارد حريم هوايي اتحاد شوروي ميگشتهاند. برخي مسائل همراه با ايرادگيريهاي فراوان از نحوة عملكرد و توانمنديهاي RF-5A ها باعث گشتند تا هواپيماهاي RF-4 به جاي آنها در نوك اين گونه عملياتها قرار گيرند و RF-5A ها بازنشست شوند.
شاه فقید پس از پرواز با هواپيماي شناسايي جاسوسي RF-4E در محل باند پروازي كارخانة مك دانل داگلاس
پرواز خلبانان ايراني با خلبانان باتجربة آمريكايي، تجارب گرانبهايي براي پرسنل نيروي هوايي شاهنشاهي ايران به شمار ميآمد
ايران RF-4 خريداري كرد و آنها را با مخلوطي از خلبانان نيروي هوايي ايالات متحده و نيروي هوايي شاهنشاهي پرواز داد. اين امر به پرسنل نيروي هوايي ايران امكان ميداد تا تجارب بسيار ارزشمندي را بدست آورند. در سال 1971 نخستين سري شش فروندي از هواپيماهاي RF-4 به ايران تحويل شدند. هرچند كه در گزارشهاي رسمي نوع آنها RF-4E نوشته شده است، با اين حال برخي منابع بر اين موضوع دلالت دارند كه بدنة اين هواپيماها يك نوع RF-4C غيرمعمول است تا RF-4E. در حقيقت امروزه روشن شده است كه اين هواپيماها تنها براي اين ماموريت ويژه ساخته شده بودند و درونشان، ادوات بسيار پيچيده و منحصر به فرد ELINT تعبيه گشته بود و قيمت هر فروندشان بيش از 12 ميليون دلار بود كه اين امر باعث ميشد گرانترين فانتوم ساخته شده تا آن زمان باشند. تا امروز، تصوير دقيق و روشني از هواپيماهاي منحصر به فرد RF-5A و همچنين هواپيماهاي گرانقيمت RF-4C ايران يافت نشده است.
هواپيماي شناسايي - جاسوسي RF-4E نيروي هوايي شاهنشاهي ايران
تعدادي از اين شش فروند هواپيماي تحويلي به ايران، فاقد شمارة توليد رسمي ليست شده بودند و عمومن به نام UKI يا Unknown Iranian (ايرانيان ناشناخته) معروف بودند. بر اساس دانستههايي كه بعدها روشن گشتند، ساير هواپيماهاي شناسايي - جاسوسي نيروي هوايي شاهنشاهي از شماره 0266 - 72 تا 0269 - 72 سريال بندي شدند. سرانجام و تا زمان انقلاب مذهبي، چيزي بين 22 تا 25 فروند هواپيماي RF-4 به ايران تحويل شدند كه تعيين شمار دقيق آنها غيرممكن است. همانند RF-5A ها، هواپيماهاي RF-4C نيز به نحوي سيمكشي شده بودند تا بتوانند در صورت نياز يك بمب هستهاي را به عنوان ماموريت ديگرشان حمل و بر روي تاسيسات مهم روسها پرتاب نمايند.اين هواپيماها به وسيلة مخلوطي از پرسنل نيروي هوايي ايالات متحده و نيروي هوايي شاهنشاهي پرواز داده ميشدند. بين سالهاي 1971 تا 1978 اين شش هواپيماي RF-4C به طور ميانگين دو ماموريت در ماه بر فراز خاك شوروي به انجام ميرساندند. اگر هواپيماي آنها سرنگون ميشد، همان داستان قديمي مبني بر اينكه پرسنل نيروي هوايي ايالات متحده در نزديكي مرز شوروي مشغول انجام پرواز آموزش ناوبري براي پرسنل نيروي هوايي شاهنشاهي ايران بودند و به علت بدي آب و هوا راه خود را گم كرده و سرگردان شدهاند براي روسها تعريف ميشد. در حقيقت امروزه ميدانيم كه دست كم دو فروند از اين هواپيماهاي RF-4C درون خاك شوروي توسط شكاريهاي روسي سرنگون شدهاند؛ يكي در سال 1973 و ديگري در سال 1976.برخي جزئيات حادثة سال 1973 امروزه روشن شدهاند. به تاريخ 28 نوامبر 1973 يك هواپيماي RF-4C نيروي هوايي شاهنشاهي ايران به خلباني سرگرد شكوه نيا و كمك خلباني سرهنگ جان ساندرز به درون حريم هوايي شوروي نفوذ ميكند. هنگامي كه هواپيماي RF-4C توسط شكاري ميگ-21 روسي به خلباني سروان گنادي اليسو (Gennady Eliseev) رهگيري ميشود، فرار سريعي را با سرعت 1.4 ماخ به سمت مرز ايران آغاز ميكند. سرهنگ ساندرز اقدام به رهاسازي فريبندههاي Flare و Decoy ميكند و بدين روش از قفل موشك گرماياب جنگنده ميگ بر روي هواپيما جلوگيري مينمايد. سرانجام تمامي ذخيره 54 تايي Flare ها مصرف ميشود.جنگند ميگ-21 سرانجام دو موشك R-3S را آماده و به سمت RF-4C آتش ميكند اما هر دو به دليل انجام مانور سنگين و هوشمندانه توسط سرگرد شكوه نيا به خطا ميروند. به دليل اينكه خلبان فانتوم شناسايي تلاش فروان ميكرد تا با انجام گردشهاي بسيار تند، مانع از در تيررس قرارگيري و قفل رادار ميگ شود، سرعت خود را از دست ميدهد و بنابراين ميگ-21 اين امكان را مييابد تا به ناگه به هواپيماي ايراني با انجام يك ميانبر، بسيار نزديك گردد. در اين لحظه كاپيتان گنادي اليسو تصميم ميگيرد مانع فرار RF-4C شود. وي با انجام مانورهايي هواپيماي خود را از سمت چپ و زير در نزديك اگزوزهاي فانتوم قرار ميدهد تا مانع ادامه مسير فانتوم گردد. اما حين انجام يك شيرجه بسيار سريع به سمت فانتومي كه به سرعت در حال گردش و مانور بود به قسمت دم آن برخورد ميكند و آن را از جا ميكند.
تصويري گرافيكي از برخورد 28 نوامبر 1973 که در یکی از مجلات آن زمان شوروی به چاپ رسیده است
كاپيتان اليسيو بلافاصله درون ميگ متلاشي شده كشته ميشود. وي پس از مرگ، مدال قهرمان ملي اتحاد جماهير شوروي را بدست ميآورد. سرگرد شكوهنيا و سرهنگ جان ساندرز هردو اجكت ميكنند و به اسارت روسها درميآيند. آنها همان داستان گم شدن در مرز را بيان ميكنند. هواپيماي RF-4C آنها طوري بر روي زمين متلاشي و به هم تنيده ميشود كه گويا با سرعت 2 ماخ به زمين كوبيده شده است و تنها چيزهاي بسيار اندكي از آن باقي ميماند وگرنه روسها ميتوانستند مداركي جدي بر عليه خلبانان دست و پا كنند.ايران و شوروي مخفيانه موافقت ميكنند تا سرگرد شكوه نيا و سرهنگ جان ساندرز با كارتريج ماهواره جاسوسي شوروي كه به طور تصادفي در ايران فرود آمده است تعويض گردند و خلبانان به ايران بازگردانده شوند. هم سرگرد شكوه نيا و هم سرهنگ ساندرز به دليل اين پرواز نشان شجاعت دريافت ميكنند. سرگرد شكوه نيا پس از انقلاب مذهبي در سال 1979 ايران را ترك ميكند اما مدتي بعد در سال 1980 به ايران باز ميگردد و توسط مذهبيون تيرباران ميشود. (روايت اعدام به نقل از متن نوشته شده توسط تام كوپر است.) سرهنگ ساندرز مشغول انجام كارهاي معمول خود ميشود و هيچگاه درباره فعاليتهايش در ايران چيزي بيان نميكند.
در طول دهه 1970 و تا پیش از ورود به خدمت شکاریهای توانمند و پیشرفته اف-14 به نیروی هوایی شاهنشاهی، جتهای شناسایی جاسوسی میگ-25 روسی در ارتفاع بسیار بالا و با سرعت سرسام آور به حریم هوایی ایران تجاوز میکردند
ورود به خدمت جنگندههاي شكاري بسيار پيشرفته اف-14 تامكت به نيروي هوايي شاهنشاهي ايران، نقطة پاياني است بر پرواز هواپيماهاي جاسوسي ميگ-25 شوروي بر فراز ايران. به ويژه پس از رهگيري موفقيتآميزي كه در اكتبر 1978 توسط دو فروند اف-14 نيروي هوايي شاهنشاهي بر فرار درياي خزر انجام پذيرفت و بيش از يك دقيقه رادار تامكتها بر روي ميگ-25 قفل نمود و بيشك اجازة هيچگونه انديشهاي را به خلبان ميگ نداد.
امروزه بيشتر مسائل در مورد پروژة Dark Gene روشن شده است، اما هنوز هم جاي اميدواري است كه زماني جزئيات بيشتري از اين پروژه و به ويژه سرنگوني دو فروند RF-5A و دومين RF-4C براي عموم آشكار گردد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر