۱۳۹۰ فروردین ۴, پنجشنبه

آشنایی با جنگنده لاوی

IAI Lavi / לביא



لاوی (در عبری: לביא به معنای بچه شیر) هواپیمای جنگنده پیشرفته ای بود که در دهه 1980 در اسرائیل طراحی و ساخته شد. این جنگنده مدرن، یک پروژه بزرگ چند میلیارد دلاری بود که کنار گذاشته شد، زیرا به دلیل هزینه های زیاد، دولت نمی توانست بودجه بیشتری برای آن خرج کند؛ ضمن آنکه از طرف ایالات متحده نیز فشارهای سیاسی برای لغو ساخت لاوی وارد می آمد تا بازار شیرین صادرات جنگنده های آمریکایی به اسرائیل برهم نخورد. امروز تنها دو پیش نمونه از لاوی برجای مانده است: یکی در موزه نیروی هوایی اسرائیل قرار دارد و دیگری در تاسیسات صنایع هواپیماسازی اسرائیل در فرودگاه بن گورین به عنوان اثباتگر تکنولوژی.


لاوي يک جنگنده چندکاره بود (Multirole) که هرگز وارد خدمت نشد اما با اين وجود، مرحلهء مهمي را در زمينه توسعه هواپيما در صنايع IAI شکل داد و شايد بالاتر از توان IAI قرار داشت. براي اولين بار در تاريخ تکنولوژي اسرائيل، طراحي مستقل يک هواپيماي پيشرفته، محقق شده بود. پيشتر از اين، صنايع IAI، هواپيماهاي Nesher ، Kfir و Tzukit را با موفقيت توليد کرده بود، اما در واقع اين هواپيماها، مدلهايي کپي شده يا بهبود يافته از هواپيماهاي ساخت کشورهاي ديگر بودند؛ لاوي در واقع اولين هواپيمايي بود که مطابق با استانداردهاي مورد نياز نيروي هوايي ساخته شد و يکي از پيشرفته‏ترين جنگنده‏ها در آستانه ورود به هزاره سوم محسوب می‏شد. قرار بود بين سالهاي 1993 تا تا 2003، تعداد 300 فروند لاوي ساخته شده و جايگزين هواپيماهاي قديمي A-4 (اسكاي‏هاوك) و Kfir (كفير) شوند؛ كل اين پروژه، مبلغي در حدود 3 ميليارد دلار را بالغ مي‏شد. برنامهء توليد لاوي به فوريه 1980 باز مي‏گردد. در آن زمان دولت به نيروي هوايي اجازه داد تا جنگندهء آينده بر اساس تکنولوژي‏هاي فني پيشرفته، طراحي شود. 18 ماه بعد، پروسهء توليد هواپيماي جديد در IAI شکل گرفت و قرار شد براي تهیهء موتور هواپيما که ساخت آن نياز به تکنولوژي فني بالايي دارد از بين موتورهاي ساخت شرکت پرات اند ويتني،‌ يک مدل انتخاب شود.

سوخترسانی یک جنگنده اسکای هاوک به لاوی

جنگندهء تک سرنشينه لاوي قرار بود جايگزين هواپيماهاي قدیمی اسکاي هاوک (A-4 SkyHawk) شده و ماموريتهاي گوناگوني مانند حمله به اهداف زميني در فواصل نزديک و متوسط، و دفاع هوايي را به انجام برساند. نوع دو سرنشينه لاوی نيز قرار بود براي مراحل پيشرفته‏تر آموزش خلباني به کار گرفته شود، ضمن آنکه بتواند ماموريتهاي رزمي را نيز به خوبي انجام دهد. لاوي، جنگنده‏اي در ابعاد کوچک، هوشمند و داراي سيستم‏هايي بود که امکان خطا را کم مي‏کرد و راه حل مناسب نيروي هوايي اسرائیل براي نبردهاي آينده به شمار مي‏رفت؛ ضمن اینکه سيستم هاي نرم افزاري بسيار هوشمندي براي كنترل و نشانه روي جنگ افزار در داخل بدنه كوچك اين جنگنده تعبيه شده بود. وجود اين سيستم هاي كامل، منجر به كاهش هزينه هاي تعمير و نگهداري هواپیماهای نیروی هوایی اسرائیل مي‏شد، زيرا با ورود به خدمت اين جنگندهء چندماموريته، چندین نوع جنگنده قديمي، از رده خارج مي‏شدند.

مطابق اصول فني، لاوي يك جنگندهء بسيار پيشرفته به شمار مي‏رفت:
- با بدنه‏اي كاملاً آئروديناميك؛
- قابليت مانور عالي؛
- پساي كم در هنگام حمل جنگ افزار كامل؛
- قابليت پرواز با بيشترين مقدار جنگ افزار با حداكثر سرعت و فواصل طولاني؛
- قابليت استفاده از انواع جنگ افزارهاي پيشرفته.

جزئيات عمليات رزمی هواپيما - به خصوص عملکرد كابين آن - به وسيله خلبان برنامه ريزي مي‏شود؛ بدين معني كه جنگنده به خلبانش اجازه مي دهد وارد اجراي تاكتيك هاي نبرد شود بدون آن كه نياز به دقت و كنترل مدوام سيستم هاي مختلف جنگنده باشد. سيستم هاي الكترونيكي لاوي (آويونيك) به شكل كاملن نوآورانه طراحي شده و داراي عيب ياب خودكار بودند تا تعمير آنها ساده تر انجام شود.

به تاريخ 31 دسامبر 1986، نمونهء ابتدايي لاوي، نخستين پرواز از سري پروازهاي آزمايشي لاوي را انجام داد. سرخلبان آزمايشگر - مناخيم شيمول - كه از ژنرال هاي نيروي هوايي بود، ساعت 13:21 به وقت محلي، با اولین پیش نمونه لاوی از باند پايگاه هوايي بن گورين در تل آویو به هوا برخاست و در پروازی 26 دقيقه ای، سيستم هاي كنترل پرواز و موتور اين جنگنده را مورد سنجش قرار داد.

سه ماه بعد، دومين نمونه اوليه نیز ساخته شد و به هوا برخاست. در پرواز نمونه دوم نيز سيستم هايي چون: سيستم كنترل پرواز، موتور، برق هواپيما، هيدروليك و سيستم تهويه مطبوع كابين (ايركانديشن) مورد آزمايش قرار گرفتند. دومين نمونه، دچار برخي بهسازي ها نسبت به گونه نخستين شده بود كه شامل حمل مخزن سوخت سوار شده در وسط بدنه هواپيما، نصب غلاف سوختگيري هوايي و تعبیه برخي سيستم هاي آويونيك بود كه در نمونه اول، گنجانده نشده بودند.

کابین شیشه ای جنگنده لاوی و استیک کنترل تعبیه شده در وسط (همانند اف-4 فانتوم)

در كل تعداد 3 فروند نمونه اوليه از 5 فروند پيش بيني شده لاوي در IAI توليد شدند. به تاريخ 30 آگوست 1987، دولت اسرائیل، تحت فشار ايالات متحده، تصميم گرفت تا از ادامه پروژه لاوي صرف نظر كند. دليل آن نيز مشكلات تامين بودجه و همچنين فشارهاي اقتصادي و سياسي وارده از طرف احزاب مخالف دولت وقت بود. برخي احزاب مانند حزب ليكود بر خلاف حزب كارگر، از هزينه تمام شده نسبتن بالاي اين جنگنده رضايت نداشتند و ترجيح مي دادند كه جنگنده هاي ارزان قيمت‏تري مانند F-16C/D از ايالات متحده خريداري شود؛ ضمن اینکه ايالات متحده، نگران از دست دادن بازار جنگنده هاي صادراتي اف-16 و اف-18 خود به اسرائيل بود. اين تصميم، باعث تظاهرات كارگران خشمگين صنايع IAI شد، هرچند كه نتيجه اي دربر نداشت. صنايع IAI انتخاب ديگري نداشت و بدين گونه 5000 نفر از كاركنانش‌ بيكار گشتند. در نهایت دولت، مبلغ 450 ميليون دلار بابت خسارت لغو پروژه لاوي از ايالات متحده دریافت نمود. سومين نمونه لاوي كه به نام B-3 يا اثباتگر تکنولوژی (Technology Demonstrator) ناميده شد، دو سال بعد از لغو پروژه، ساخته شد. اين جنگنده، امروزه در IAI براي تست و ارزيابي سيستم هاي الكترونيك به منظور صادرات به ديگر كشورها، مورد استفاده قرار مي‏گيرد.

لاوی TD در محل تاسیسات صنایع هواپیماسازی اسرائیل

آشنایی با برخي سيستم‏های لاوی
لاوی، دارای یک سیستم جستجوگر هوایی جهت کنترل میزان فشار سیستم ایرکاندیشن و مجهز به پیشرانه‏ای مستقل جهت تنظیم فشار داخل کابین بود، ضمن آنکه یک دستگاه سیستم هیدرولیکی خودراه انداز با فشار 207 بار نیز در لاوی تعبیه گشته بود. سیستم‏های الکترونیکی، توان خود را یک ژنراتور با توان خروجی 60 کیلو ولت آمپر دریافت می‏کردند. توان مورد نیاز یک سو (AC) نیز توسط یک باطری آماده به کار با خروجی 400 هرتز تامین می‏گشت.


آویونیک
سیستم‏های آویونیک لاوی، به صورت چند تکه یا ماجولار بودند، ضمن اینکه امکان به‏روزآوری آنها با نصب نرم‏افزارهای جدید بر روی کامپیوتر ساخت Elbit به نام ACE-4 (کامپیوتر ماموریت) فراهم گشته بود. هدف از طراحی لاوی این بود که هواپیما در طول حیات خویش، نیازی به تغییرات در بدنه نداشته باشد. سیستم‏های آویونیک، تمامن ساخت شرکتهای اسرائیلی بودند. انعطاف‏پذیری و موقعیت قرارگیری سیستم‏های هشداردهنده، به گونه‏ای بود که خلبان در موقعیتهایی که تحت فشار گرانش شدید و در برابر تهدیدات گوناگون دشمن قرار می‏گرفت، از بار کاری وی کاسته می‏شد. کامپیوتر داده‏های هوایی، به وسیلهء شرکت Astronautics فراهم گشته بود.




کابین
شیشهء به خوبی پنهان کاری شدهء مقابل خلبان و همچنین شیشهء حبابی شکل بالای سر (کاناپی)، دید بسیار عالی را به اطراف امکان‏پذیر می‏ساختند؛ هرچند نصب یک صندلی شیبدار با یک دستهء کنترل جانبی، درست همانند اف-16 در لاوی انتظار می‏رفت ولی IAI یک صندلی قائم به شکل سنتی و یک اهرم کنترل هواپیما در مرکز همانند اف-4 فانتوم برای این هواپیما انتخاب نمود. استدلال آنها برای این انتخابهایش این بود که صندلی شیبدار خلبان، باعث خم شدن زانوهای وی شده و باعث می‏گردد تا از فضای صفحهء مقابل خلبان کاسته شود و همانند اف-16، به هنگام وارد شدن شتاب گرانشی زیاد، خلبان مجبور گردد گردن و شانه‏های خود را جهت مشاهدهء اطراف و سمت عقب خود، به سمت عقب بکشد و فشار بسیار زیادی را متحمل گردد.

اما برای نصب دستهء کنترل جانبی (در سمت راست صندلی خلبان)، سه نقص عمده مطرح گردید:
1- این دسته، به طور مجازی باعث می‏گردید خلبان به فضای سمت راست خود تسلط بیشتری داشته باشد.
2- در نوع دونفرهء لاوی، به دلیل وضعیت دستگاه مبدل، بسیار دشوار بود تا استاد خلبان به دانشجو، بفهماند که دارد چکار مي‏کند.
3- در مواقع خاص و نادری که به ادوات نصب شده در سمت راست هواپیما، خساراتی وارد می‏شد، خلبان لاوی، قادر نمی‏گشت هواپیمایش را به پایگاه بازگرداند، در صورتی که با استفاده از دستهء کنترل مرکزی، لاوی قادر می‏شد با تحمل کمی سختی، با متمایل نشستن به سمت چپ، خود را به پایگاهش برساند.

طراحی کابین، بسیار هوشمندانه بود؛ استفاده از اهرم کنترل گاز بر روی دستهء هدایت مرکزی یا HOTAS، نمایشگر سربالای بسیار عریض و مقاوم در برابر تابش نورهای اضافی، ساخت هیوز ایرکرافت (Hughes Aircraft)، که در بالای تنها صفحهء نمایشگر الکترواپتیکال و دقیقن در میان تمامی سیستم‏های کابین تعبیه گشته بود؛ ضمن اينكه به جز این نمايشگر سربالا، کابین لاوي، مجهز به تکنولوژی صفحات نمایشگر بود. شرکت کامپیوتری البیت (Elbit Computers Ltd) به عنوان پیمانکار اصلی، جهت یکپارچه‏سازی سیستم‏های مرتبط با صفحات نمایشگر، انتخاب گردید که شامل نمایشگر سربالا (HUD)، سه نمایشگر سرپائین (HDD) که دو تا از آنها رنگی و یکی دیگر، تک رنگ بود، و صفحهء نمایشگر مربوط به کامپیوترها و سیستم‏های ارتباطاتی و کنترلی بود که این سیستم‏های ارتباطاتی، تمامن کامپیوتری بوده و از باند UHF استفاده می‏کردند و کل این سیستم ارتباطی، ARC-70 نام داشت و به وسیلهء شرکت Elta طراحی و ساخته شده بود. به اشتراک گذاری اطلاعات بین سه نمایشگر سرپائین، بر میزان صحت اطلاعات ارائه شده، اضافه می‏کرد. سیستم ناوبری لاوی، شامل دستگاهی به نام Tuman TINS 1700 بود که از روش رهیابی اینرسیایی بهره می‏گرفت. دستهء کنترل مرکزی، دستهء گاز و صفحه کلید نمایشگرها، تمامن به صورت کدگذاری شده به کامپیوتر مرکزی لاوی، متصل می‏گشتند، که این امر، به دلیل امنیت اطلاعات، امکان تهیهء پشتیبانی و ذخیرهء آن در کامپیوتر مرکزی هواپیما یعنی Elbit ACE-4 را فراهم می‏ساخت.


کامپیوتر برنامه‏ریزی ماموریت: Elbit ACE-4
جهت پردازش اطلاعات، کامپیوتر ACE-4 ساخت کمپانی اسرائیلی Elbit، به عنوان کامپیوتر اصلی لاوی، توسط IAI برگزیده شد. این کامپیوتر، با استاندادهای جهانی MIL-STD-1750A و MIl-STD-1553B کاملن سازگاری داشت و جهت پردازش اطلاعات صفحات نمایشگر و رادار دیجیتال، مدیریت ذخیره‏سازی داده‏ها و یکپارچه‏سازی سیستم‏های آویونیک، عمل می‏کرد؛ البته تنها 128 کیلوبایت حافظه داشت که با توجه به تکنولوژی دهه 1980 مقدار مناسبی بوده است.


رادار چندحالتهء پالس داپلر: EL/M-2035Elta
طرح این رادار پیشرفته، بر اساس توسعهء رادار چندحالتهء EL/M-2021B شکل گرفته بود که پیشتر در جنگندهء Kfir-C2 تعبیه گشته بود. این رادار، بسیار پیشرفته بود و دارای فرستنده‏های همسان، و کانال‏های گیرندهء چندتایی برای دارا شدن قابلیت دیدپائین بر فراز منطقه‏ای با فرکانس‏های عریض، و تشکیل نقشه‏ای بسیار دقیق و با وضوح بالا از سطح زمین بود. یک پردازشگر قابل برنامه‏ریزی ساخت Elta، که به طور انبوه تولید گشته بود، در شبکهء کامپیوتری لاوی، جاسازی گشته بود و امکان استفادهء بهینه از توان کامپیوتر فراهم می آورد و دارای انعطاف‏پذیری فراوانی جهت توسعه و بهینه‏سازی الگورتیم‏های به کار گرفته شده در آن بود. رادار همچنين توانايي نمايش سرعت و جهت حركت اهداف هوايي و زميني را دارا بود و قادر بود نقشه‏اي از عوارض سطح زميني را كه هواپيما در حال عبور از روي آن بود، تهيه كرده و در اختيار خلبان قرار دهد. اين رادار، در پنج حالت جستجوي هوا به هوا، اهداف خود را تا 46 كيلومتري رهگيري كند. رادار لاوي همچنين داراي قابليتهايي نظير كشف خودكار اهداف، ردگيري زاويه‏اي، ديد پائين، ديد بالا و سيستم جستجو به هنگام رهگيري يا TWS بود. رادار لاوي، حداقل داراي دو حالت پيش‏بيني شدهء هوا به زمين بود: آنتن دقيق نقشه‏سازي از زمين / جلوگيري از برخورد با عوارض سطحي به هنگام جستجوي اهداف دريايي. پس از كنارگذاري برنامهء ساخت لاوي، رادار آن جهت نصب در چند هواپيماي ديگر نظير جنگندهء Cheetah E ساخت صنايع هوافضاي آفريقاي جنوبي (Denel) پشنهاد گشت.




گيرندهء اخطار راداري Elta/Elistra
سامانهء الكترونيكي گيرندهء اخطار راداري نصب شده در لاوي، به طور مشترك، توسط شركتهاي Elta و Elistra طراحي شده بود. اين سامانه بر اساس يكپارچه‏‎سازي اطلاعات كسب شده از سيستم كامپيوتري اقدامات فعال و غيرفعال الكترونيكي (ESM/ECM) عمل مي‏كرد؛ ضمن اينكه قادر به كشف سريع تهديد راداري و ايجاد اختلال و فريب در ايستگاههاي راداري دشمن بود. اين رادار همچنين قادر بود در محيط‏هاي آينده كه در آن دشمن به سيستم‏هاي پيشرفتهء راداري مجهز است، استفاده شود. جنگندهء لاوي، به صورت نصب غلاف خارجي، قادر بود سيستم‏هاي اغتشاشگر و فريب دهنده اي را كه خود، توان خروجي مورد نيازشان را تأمين مي‏كردند، حمل نمايد.


سيستم ديجيتال كنترل پرواز Lear Siegler/MBT
سيستم كنترل پرواز نصب شده در لاوي، سيستمي است ديجيتال چهاركاناله جهت بقاپذيري بيشتر، و بدون پشتيباني مكانيكي. اين سيستم، داراي دو جعبهء الكترونيكي است كه در هركدام، دو كانال ديجيتال تعبيه گشته است. پيكربندي جعبهء دوگانه، پيوندي حياتي با لاوي دارد كه اطمينان پروازي با لاوي را به شدت افزايش مي‏دهد؛ اگر يكي از جعبه‎ها به نحوي از بين برود، جعبهء ديگر، توانايي لازم جهت كنترل و هدايت لاوي را تا رسيدن به پايگاهش، فراهم مي‎سازد. هر كانال ديجيتال، با يك كانال آنالوگ پيوستگي دارد كه به هنگام بروز خطا، بتواند عمل درخواست شده را به انجام برساند. طراحي سيستم كنترل پرواز به نحوي است كه امكان بروز خطا از 1 در 10 ميليون ساعت پرواز بيشتر نمي‏شود. برنامهء ساخت سيستم ديجيتال كنترل پرواز، به تاريخ اكتبر 1982 كليد خورد و تحويل آن از سال 1988 آغاز گرديد.


سيستم مديريت ذخيره‏سازي Elbit SMS-86
كمپاني Elbit در اوائل سال 1985، جهت طراحي سيستم مديريت ذخيره سازي جنگندهء لاوي به نام SMS-86 انتخاب گرديد. كنترل اين سيستم، تمامن كامپيوتري بود و توسط دو واحد به انجام مي‎رسيد. پردازشگر مديريت ذخيره سازي، شامل يك كامپيوتر به نام MIL-STD-1750 و دو رابط دالان ارتباط داده به نام MIL-STD-1553B بود. رابط استفاده از تسليحات، شامل يك رابط ذخيره سازي سازگار با MIL-STD-1750 بود؛ سامانهء SMS-86 نيز مديريت هر دو واحد استفاده از جنگ‏افزارهاي هوشمند و غيرهوشمند را بر عهده داشت.


جنگ افزارهاي لاوي
حمل مهمات توسط لاوي، نيمه منطبق با بدنه يا Semi-Conformal طراحي شده است؛ يعني به نحوي است كه حداقل پسار ايجاد شود. در زير هر بال، دو جايگاه سخت جهت نصب تسليحات تعبيه شده است، ضمن اينكه دو جايگاه نزديكتر به بدنه در زير بالها، جهت حمل تانكهاي سوخت جمعن به مقدار 2548 ليتر نيز استفاده مي‎شوند. به جز اينها، دو جايگاه نوك بالها و هفت نقطهء سخت در زير بدنهء اصلي (سه جايگاه دوتايي و يك جايگاه تكي در مركز بدنه) نيز وجود دارند. جنگ افزار اصلي لاوي جهت نبردهاي هوايي، موشك Python 3 ساخت كمپاني اسرائيلي Rafael بود كه موشكي كوتاه‎‏برد و گرماياب بود كه تنها در نبردهاي نزديك هوايي كارآيي داشت. نوع بهينه شدهء مسلسل DEFA Type 552 نيز در محل ريشهء بال نصب شده بود. جنگ افزارهاي هوا به زميني كه توسط لاوي مي‏توانستند به كار گرفته شوند عبارت بودند از موشك AGM-65B Maverick ساخت هيوز، موشك Gabriel IIIAS ساخت IAI، انواع راكتها و بمبهاي Mk 81 ، Mk 82 ، Mk 83 ، Mk 84 و M117.


مسلسل بهينه‏سازي شدهء DEFA Type 552
DEFA 552، مسلسلي است تك لول، داراي پنج خان، از نوع رولور اتوماتيك با قدرت نواخت بالا (1100 تا 1500 تير فشنگ در هر دقيقه). اين مسلسل با فشار گاز عمل مي‏كند، با نيروي الكتريكي كنترل مي‏‎شود و فشنگهاي 30 م م آن با نيروي اوليهء الكتريكي، شليك را آغاز مي‎كنند. اين مسلسل، در قسمت سمت چپ لاوي نصب شده است. مسلسل 30 م م DEFA 552، از جنگندهء فرانسوي ميستر ساخت داسو به ارث رسيده است (Dassault Mystere IVA) و در عمل، ثابت كرده است كه بسيار كارآمد مي‎باشد. صنايع جنگ‏افزارسازي اسرائيل (IMI) توانست با دريافت پروانه از شركت فرانسوي، اين مسلسل را به توليد انبوه برساند و امروزه استفاده از اين مسلسل، در ارتش و نيروي هوايي اسرائيل، بسيار متداول گشته است. در سازمان دفاعي اسرائيل، اين مسلسل در جنگنده‏هاي ميراژ 3 (Mirage IIICJ)، كفير و A-4 (اسكاي‏هاوك) به كار گرفته شده است. شكل كنوني اين مسلسل، حاصل بهينه سازي و بهبود عملكرد نوع پايهء آن توسط سازمان صنايع دفاعي اسرائيل مي‏باشد.



مهمات قابل استفاده توسط مسلسل DEFA 552 به شرح زير مي‏باشد:
* آتش زا / با هستهء مركزي مقاوم (Hard Core Projectile/Incendiary) يا AP/I
* به شدت منفجره / آتش زا (High Explosive/Incendiary) يا HE/I
* پوشش نيمه سخت / آتش زا / رسام (Semi Armour Piercing/Incendiary/Tracer) يا SAP/I/T
* پوشش نيمه ساخت / به شدت منفجرهء آتش زا (Semi Armour Piercing/High Explosive Incendiary) يا SAP/HEI
* نوع تمريني (مشقي يا Target Practice) يا TP


موشک هوا به هوای گرمایاب Rafael Python 3
به هنگامي كه موشك شفرير 2 يا « Shafrir 2 » در سال 1978 وارد خدمت در نيروي هوايي اسرائيل گرديد، مهندسين كمپاني رافال (Rafael)، كار طراحي موشك Python 3 را با هدف بزرگتر كردن سرجنگي موشك شفرير2 جهت افزايش مرگ‏‏آوري آن، آغاز كردند. بدنه‏اي تجديدنظر شده و بزرگتر، بالچه‏هايي متمايل به عقب، با يك جستجوگر جديد مادون قرمز كه از الگويي نوين جهت هدفيابي بهره مي‏گرفت، تركيب گرديد و مي شد آن را با زاويه‏اي مثبت يا منفي 30 درجه بر روي هواپيما نصب كرد. پايتون3، وزني در حدود 120 كيلوگرم دارد و قادر به هدفيابي زاويه‏اي (Boresight)، تصويري يا شليك به سمت هدف رديابي شده توسط رادار در حالت كاركرد Slave رادار، در تمامي جهت‏ها (All-Aspect) مي‏باشد. حداكثر سرعت پرواز اين موشك، 3.5 ماخ بوده و پايتون3 قادر است تا 40 برابر فشار ثقل را تحمل نمايد كه از اين نظر، يكي از برترين موشكهاي هوا به هواي جهان محسوب مي‏‎گردد. سرجنگي به شدت منفجره پايتون3، داراي 11 كيلوگرم مواد منفجره مي‏باشد و با يك فيوز فعال ليزري، منفجر مي‎شود. به هنگام جنگ سال 1982 لبنان، پايتون3 كه در خدمت نيروي هوايي اسرائيل قرار داشت، نقش بزرگي را در موفقيت جنگهاي هوايي اسرائيل در برابر سوريه بر فراز درهء بقاء بازي نمود. در جريان نبردهاي درهء بقاء در سال 1982، حدود 50 جنگندهء سوري، توسط پايتون3 ساقط گشتند. پايتون3 به چين و آفريقاي جنوبي نيز صادر شده است و در چين، تحت پروانهء اسرائيل با نام PL-8 توليد مي‏گردد.


موشک هوا به زمین هدایت شونده Hughes AGM-65B Maverick
موشك ماوريك، در جريان جنگ ويتنام طراحي شد و جايگزين موشك قديمي بولپاپ (AGM-12 Bullpup) گرديد. موشك AGM-65B داراي وزني در حدود 212 كيلوگرم است و مجهز به سيستم «بزرگنمايي صحنه» يا scene magnification مي‏باشد كه اين موشك را قادر مي‎سازد به اهدافي كه AGM-65A قفل مي‏نمود، در فاصله‏اي دو برابر دورتر، قفل كرده و شليك شود. حداكثر برد AGM-65B، بستگي به سايز هدف دارد. حداكثر برد آئروديناميكي اين موشك، 23 كيلومتر است، اما برد حقيقي (مؤثر) آن، 15 كيلومتر مي‏باشد. سرجنگي به شدت پرقدرت اين موشك كه به شكل قالب بدنهء آن طراحي شده است، شامل 57 كيلوگرم مواد منفجره است. موشك AGM-65B سفيدرنگ است، و در دو طرفش، جستجوگر گنبدي شكل مجهز به سيستم «بزرگنمايي صحنه» يا scene magnification در آن تعبيه گشته است.


موشک ضدکشتی IAI Gabriel IIIAS (جبرئیل - گاربریل)
موشك گابريل، يك موشك ضدكشتي هدايت شوندهء راداري بوده و از سال 1985 وارد خدمت در سازمان دفاعي ارتش اسرائيل گشته است. موشك گابريل، داراي وزني حدود 560 كيلوگرم است و بردي در حدود 33 كيلومتر دارد و سرجنگي آن داراي پوشش نيمه سخت (semi-armor piercing) يا SAP مي‏باشد. اين موشك، از پيشرانهء راكت با سوخت جامد بهره مي‎گيرد و به وسيلهء هدايت اينرسيايي، و كسب ارتفاع پرواز 20 متر به وسيلهء رادار دروني خويش، به سمت هدف مي‎رود، ضمن اينكه تصحيح مسير مياني آن (midcourse update)، توسط رادار جنگندهء لاوي به انجام مي‎رسد. در مرحلهء نهايي، كه موشك در نزديكي هدف قرار دارد، موشك جهت اصابت به هدف، ارتفاعش را به سطح آب كاهش مي‏دهد.


بمب ها
جنگندهء لاوي، قادر بود بمبهاي سري Mk 80 را حمل نمايد كه دقت آنها در برخورد به هدف، در حدود 50 درصد بود:
بمب Mk 81 با وزن 113 كيلوگرم
بمب Mk 82 با وزن 227 كيلوگرم
بمب Mk 83 با وزن 454 كيلوگرم
بمب Mk 84 با وزن 907 كيلوگرم

بمبهاي سري Mk 80، حاصل تحقيقات صنايع هواپيماسازي داگلاس (Douglas Aircraft)‌ در سال 1946 بودند. توليد اين بمبها، در جريان جنگ كره (1950 تا 1953) آغاز شد، اما اوّلين كاربرد رزمي آنها در جريان جنگ ويتنام (1965 تا 1973) انجام گرفت. در جريان جنگ ويتنام، بمبهاي Mk 81 عملكرد بسيار ضعيف و بي‏اثري داشتند و به همين دليل، استفاده از آنها ادامه پيدا نكرد.

انواع گوناگوني از بالچه‏هاي هدايتگر را مي‏توان بر روي بمبهاي سري Mk 80 سوار نمود:
بالچهء با پساي كم، شامل دو نوع: با پساي كم (Low Drag) و
بالچهء چندمنظورهء با پساي كم (Low Drag General Purpose) يا LDGP مي‏باشد.

بالچهء با پساي زياد (High Drag):
نوع «تاخيرانداز به وسيلهء جريان باد» (Air Inflatable Retard) يا AIR و
نوع مجهز به بالچهء SE يا Snakeye

در جريان جنگ كره، بمبهاي 340 كيلوگرمي M117 با قدرت انفجاري زياد، با دقتي در حدود 65 درصد عمل مي‏كردند؛ اين بمبها در جريان عمليات «طوفان صحرا» يا Desert Storm در سال 1991، به طور گسترده، توسط بمب‏افكن‏هاي سنگين B-52G بر عليه نيروهاي گارد رياست جمهوري صدام به كار گرفته شدند.


آغاز پايان
تمامي مراحل طراحي، توسعه و توليد جنگندهء لاوي در سال 1983، به رقم 6400 ميليون دلار آمريكا (6.4 ميليارد دلار) رسيده بود كه در حدود 40 درصد هزينه‏‎ها را ايالات متحده برعهده گرفته و پرداخت كرده بود. هر فروند نمونهء قابل پرواز لاوي، چيزي در حدود 15 تا 17 ميليون دلار را شامل مي‏‎شد. هزينه‏‎هاي طراحي لاوي كه چيزي در حدود 1370 ميليون دلار بودند، به طور نسبي بسيار اندك تلقي مي‏شدند زيرا در طراحي لاوي، به طور گسترده، از تكنولوژي‏هاي موجود و در دسترس استفاده گشته بود. در سال 1983 و پيش از پرواز نخستین جنگندهء لاوي كه به نمونهء B-01 معروف است، ابرهاي طوفان‏زاي مخالفت با ادامهء پروژه، شروع به وزيدن كردند. سپس در همین سال، دولت ايالات متحده، از اعطاي پروانهء ساخت برخي از قطعات اساسي لاوي (نظير بالها)، خودداري نمود، زيرا در توليد آنها، از تكنولوژي بالايي بهره گرفته شده بود كه صلاح نبود در اختيار كشور ديگري قرار داده شود. در ساخت لاوي تعداد 80 شركت آمريكايي، به شكل اعطاي پروانه، تكنولوژي مورد نياز را فراهم آورده بودند. هرچند در سال 1984، اين پروانه‏ها، جهت ساخت لاوي به اسرائيل اعطا گشتند؛ اما گذشته از اينها، دولت ايالات متحده، تمايل نداشت هم پول و هم آخرين تكنولوژي خود را جهت ساخت هواپيمايي بدهد كه مي‏توانست رقيب جدي و شايد بالاتري براي جنگنده‏هاي F-16C/D و F/A-18C/D خويش باشد و باعث ايراد خسارت در صادرات آنها در آينده شود.

بازدید آقای شیمون پرز از مراحل تولید لاوی


در بهار سال 1985، اسرائيل در وضعيت ركود شديد اقتصادي قرار داشت و برنامهء توليد لاوي، تقريبن كنسل شده محسوب مي‏گرديد। سپس لشگر بزرگی از مخالفین برنامهء لاوی به دليل هزينه‏هاي تمام شده به راه افتاد، هرچند كه نمودارهاي دولت، ارقام را بسيار كمتر از محاسبات آمريكايي‏ها نشان مي‎دادند؛ در نهايت، كنگرهء ايالات متحده، پشتيباني مالي از برنامهء لاوي را متوقف ساخت. دولت اسرائيل، به تنهايي قادر نبود بدون كمك ايالات متحده، پشتيباني مالي پروژه را فراهم سازد و به همين دليل، به تاريخ 30 آگوست 1987، با 12 راي موافق در برابر 11 راي مخالف، برنامه ساخت جنگندهء لاوي براي هميشه كنار گذاشته شد. پس از لغو توليد لاوي، دولت ايالات متحده، جنگنده‏هاي A-10A، AV-8B، F-15E، F-16C/D و هليكوپتر جنگي AH-64A را جهت جايگزيني لاوي به اسرائيل پيشنهاد نمود اما اسرائيلي‏ها، تمامي اين پيشنهادات را رد كردند؛ اما سرانجام به تاريخ مي 1988، دولت اسرائيل، سفارش خرید 30 فروند جنگندهء F-16C Block 50 و 30 فروند F-16D Block 40 را تحت قراردادي به نام Peace Marble III ارائه کرد. برنامهء لاوي، يك برنامهء ملي و درست بود و هر شهروند اسرائيلي، به دقت، مراحل پيشرفت اين پروژه را دنبال مي‏كرد. لغو اين برنامه، يك واقعهء بسيار غم‏انگيز بود.


پس از لغو ساخت لاوي
اگرچه قابليتهاي پروازي لاوي، به دليل كامل نشدن آزمونها، هيچگاه مشخص نگشتند، اما به نظر مي‏رسد توان جنگندهء لاوي، در اغلب موارد، چيزي در حد F-16C/D بوده و در برخي موارد نيز در سطحي بالاتر قرار گيرد. محاسبات انجام شده نشان مي‏دادند كه لاوي به هنگام انجام يك گردش سريع، در حدود نصف ثانيه، سريع‏تر از اف-16 عمل مي‏كرد، زيرا سكانهاي عمودي و افقي سنتي اف-16، باعث مي‎شدند درخواست كشش به سمت بالا، اندكي با تأخير عمل گردد؛ زيرا واكنش يك هواپيماي مجهز به كانارد، لحظه‏اي است. به همان دليلي كه ارائه گرديد، هدفگيري به وسيلهء يك جنگندهء مجهز به كانارد، بسيار سريع‏تر و دقيق‏تر انجام مي‎شود. البته لاوي به هنگام انجام مانورهاي مافوق صوت، امتياز خاصي نمي‏گيرد، زيرا پساي ناشي از كاناردهاي مثلثي شكل، باعث كاستن از شدت بادهاي عبوري مي‏شوند. طبق برنامه، مقرر شده بود كه نمونهء لاوي B-03 تنها جهت آزمونهاي زميني استفاده گردد، اما اين نمونه از لاوي، با استفاده از قطعات نمونه‏هاي B-01 و B-02، به شكل دوسرنشينه تكميل گرديد و در حدود 15 درصد بزرگتر از نمونهء تك سرنشينه بود.

لاوی TD (اثباتگر تکنولوژی) برای اولین بار به تاريخ 25 سپتامبر 1989 به وسيلهء سرخلبان ارشد آزمايشگر صنايع IAI، مناخيم شيمول، از فرودگاه بين‏المللي بن‏گورين در تل آويو به پرواز درآمد.


نمونهء اثباتگر تكنولوژي لاوي (Lavi Technology Demonstrator) يا TD، در جايگاه مياني بدنه، يك غلاف ويژهء سنجش و مسافت‏سنجي از راه دور را حمل مي‎كرد. هواپيماي TD، پس از لغو برنامهء توليد جنگندهء لاوي، كنار گذاشته شد. TD قرار بود به عنوان اثباتگر تكنولوژي جنگنده‏هاي پيشرفته و كابين آنها، به كار گرفته شود و IAI قصد داشت بدين شكل، با نصب و تعبيه برخي از تكنولوژي‏هاي به كار گرفته شده در لاوي، در ساير جنگنده‏هايي كه از نظر تكنولوژي در سطحي پائين‏‎تر قرار داشتند، توانمندي خود را به نمايش گذارد. لاوي TD يا همان B-03، براي اوّلين بار، به تاريخ 25 سپتامبر 1989 به وسيلهء سرخلبان ارشد آزمايشگر صنايع IAI، مناخيم شيمول، از فرودگاه بين‏المللي بن‏گورين در تل‏آويو به پرواز درآمد. بلافاصله، درخواستي جهت بهبود سيستم ديجيتال كنترل پرواز به هنگام انجام مانورهاي پيچيده و همچنين اصلاحاتي در سيستم تهاجمي آن ارائه گرديد. لاوي TD تا سال 1994 پرواز مي‎كرد.

لاوی B-2


لاوي B-02 در محل موزهء نيروي هوايي و وزارت دفاع اسرائيل در Hatzerim در معرض ديد عموم قرار دارد؛ اين جنگنده، فاقد موتور است، زيرا از موتور آن جهت نصب بر روي لاوي TD استفاده شده است. موتور توربوفن PW1120 هيچگاه توليد نگرديد، زيرا IAI به تعداد بيشتري نياز نداشت و تنها موتور موجود، هنوز كار مي‎كرد. لاوي هاي B-01، B-04 و B-05 به صنايع فلزي فروخته شدند و در سال 1996، تبديل به شمش‏هاي آلومينيم گشتند، زيرا به صنايع فلزي، اجازهء جداسازي قطعات هواپيما و فروش آنها داده نشده بود. (اين واقعه، توسط رسانه‏هاي اسرائيل، پوشش كامل داده شد.) در اوائل دههء 1990، شايعاتي مبني بر واگذاري لاوي به آفريقاي جنوبي پخش شده بود. طرح جنگندهء چيني Chengdu J-10 يا F-10، به نظر مي‎رسد شباهتهايي با لاوي داشته باشد؛ اما آزمونهايي كه از نزديك بر روي مدلي از J-10 به انجام رسيدند، جملگي نشان دهندهء يك تكنولوژي قديمي از هواپيماهاي جنگنده در قالبي جديد و فريبنده بودند. اوّلين پيش نمونهء J-10 در اواخر سال 1997 در مراحل پاياني خود قرار داشت و مهندسين كمپاني‎‏هاي روسي و اسرائيلي، به طور مشترك، بر روي طراحي رادار و سيستم‏هاي مرتبط با آن، نظير جنگ افزارهاي هوا به هوا و هوا به زمين در آن فعاليت مي‏كردند.


تجربيات پروازي
ويرايشگر مجلهء معروف فلايت اينترنشنال، در سال 1989 با لاوي پرواز كرد و تجربيات خود در پرواز با اين هواپيما را در سال 1991 و همزمان با انجام عمليات «طوفان صحرا» منتشر ساخت. وي نوشت:

«اكنون، يعني زماني كه نيروهاي ائتلاف، بر روي خليج (فارس) پرواز مي‏كنند، آنها از پرواز با هواپيمايي كه به آن نياز واقعي دارند، محروم هستند. بسيار شرم آور است كه بگويم با بهترين جنگندهء جهان كه تاكنون شناخته‏ام اما به خدمت درنيامده، پرواز كرده‏ام.»


Now when the coalition forces fight in the Gulf they miss the aircraft they really need. It's a real shame that I had to fly the world's best fighter knowing it would never get into service.


عکسی زیبا از پرواز فرمیشن دو جنگنده لاوی B-1 و B-2



شماره سريال جنگنده هاي لاوي

B-01
اوّلين پرواز به تاريخ 31 دسامبر 1986
به صنايع فلزي فروخته شد و به سال 1996 به شمش‏هاي آلومينيم تبديل گرديد.

B-02
اوّلين پرواز به تاريخ 30 مارس 1987
اكنون در محل موزهء نيروي هوايي و وزارت دفاع اسرائيل، در معرض ديد بازديدكنندگان قرار دارد.

B-03
نمونهء دو سرنشينهء لاوي كه به نام TD (اثباتگر تكنولوژي) شناخته مي‎شود.
با استفاده از قطعات نمونه‏هاي B-01 و B-02 كامل گشت.
در حدود 15 درصد بزرگتر از نمونهء تك سرنشينه
اوّلين پرواز به تاريخ 25 سپتامبر 1989
ادامهء پروازها تا سال 1994

B-04 و B-05
هيچگاه كامل نگرديد. به صنايع فلزي فروخته شد و در سال 1996 به شمش‏هاي آلومينيم تبديل گرديد.


برخي مشخصات فني لاوی
ماموريت اوليه: جنگندهء چندكاره (Multirole) تك سرنشينه و دوسرنشينه جهت آموزش
سازنده: اسرائيل

پيشرانه
يك موتور توربوفن با پس‏سوز ساخت «پرات اند ويتني» به نام PW1120 با كشش خشك 6137 كيلوگرم و كشش با پس‏سوز 9337 كيلوگرم

گنجايش سوخت
مخازن داخلي: 3330 ليتر (2722 كيلوگرم)
مخازن خارجي: در دو مخزن قابل رهاسازي هركدام 2548 ليتر در مجموع به وزن 4164 كيلوگرم


کارکرد

حداكثر سرعت:
1965 كيلومتر بر ساعت در ارتفاع 10975 متري با 50 درصد پرشدگي مخازن سوخت داخلي و دو موشك Python 3
1482 كيلومتر بر ساعت در ارتفاع 11000 متري و در حال انجام ماموريت CAS (پشتيباني نزديك ضربتي هوايي)
1106 كيلومتر بر ساعت با دو بمب 907 كيلوگرمي Mk 84 و دو موشك Python 3
997 كيلومتر بر ساعت در سطح دريا با هشت بمب 340 كيلوگرمي M117 و دو موشك Python 3

درجهء اوج‏گيري: 245 متر بر ثانيه
سقف پرواز خدمتي: 15239 متر

شعاع عمل جنگي:
2131 كيلومتر در وضعيت پروازي بالا - پائين - بالا با دو بمب 454 كيلوگرمي Mk 84 يا شش بمب 227 كيلوگرمي Mk 82
1853 كيلومتر به هنگام انجام ماموريت گشت هوايي (CAP) با چهار موشك Python 3
1112 كيلومتر در وضعيت پروازي پائين – پائين – پائين با هشت بمب 340 كيلوگرمي M117 و دو موشك Python 3

نسبت كشش به وزن: 0.94 به هنگام يك برخاست نرمال
بارگذاري بالها: 302 كيلوگرم بر مترمربع به هنگام برخاست نرمال و 523 كيلوگرم بر مترمربع در حالت حداكثر وزن قابل برخاست

مسافت مورد نياز جهت برخاست: 305 متر با حداكثر وزن
ميزان تحمل شتاب گرانش: g 9 +

ابعاد
طول: 14.57 متر
فاصلهء دو سر بالها: 8.78 متر
ارتفاع: 4.78 متر
مساحت بالها: 33.05 متر مربع و با درنظر گرفتن كاناردها برابر 38.50 متر مربع

سنگيني
وزن خالي: 7031 كيلوگرم
وزن نرمال جهت برخاست: 9991 كيلوگرم
حداكثر وزن قابل برخاست: 19277 كيلوگرم

جنگ افزار ها و جايگاه ها
يك دستگاه مسلسل پرقدرت 30 م م از نوع بهينه شدهء DEFA Type 552 متصل به سايت نشانه‏روي داخل كلاه خلبان
4 موشك هوا به هواي Python 3 ساخت Rafael

حداكثر وزن قابل بارگذاري: 7257 كيلوگرم در 7 جايگاه سخت زير بدنه (سه جايگاه دوتايي و يك جايگاه تكي در مركز) به همراه 4 جايگاه در زير بالها و دو جايگاه ريلي شكل جهت نصب موشك هوا به هواي Python 3 در نوك بالها. (دو جايگاه نزديك بدنه، جهت حمل تانكهاي سوخت 2584 ليتري مي‏توانند استفاده شوند.)

پیوندها:
آشنایی با جنگنده نشر
آشنایی با جنگنده کفیر
مشاهدهء فیلمی درباره لاوی
موشکهای سری شفریر، پایتون و دربی
موشک گابریل (جبرئیل)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

facebook