شاهپور علیرضا پهلوی، دومین فرزند پسر اعلاحضرت محمد رضا پهلوی، شاه فقيد ایران، صبح روز سه شنبه، 14 دی ماه 1389 (برابر 4 ژانویه) در خانه خود در بوستون بر اثر خودکشی درگذشت. در بیانیه ای که خانواده گرانقدر پهلوی در وبسایت رسمی شاهزاده رضا پهلوی، ولیعهد ایران و برادر بزرگتر او منتشر کرده اند، آمده است: «علیرضا پهلوی همچون میلیونها جوان ایرانی، از آنچه که به ناروا بر میهن عزیزش میگذشت سخت آزرده و غمگین بود.» در ادامه این بیانیه آمده است که علیرضا پهلوی «در صبحگاه چهاردهم دی ماه 1389 (چهارم ژانویه 2011) درژ منزل مسکونی خود در شهر بوستون آمریکا به زندگی خود خاتمه داد و همه خانواده و دوستدارانش را در غمی عمیق فرو برد.»
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، پلیس بوستون گفت که بعد از ساعت دو صبح به وقت محلی در روز سه شنبه، جسد مردی را در خانه ای در محله "سات اند" پیدا کرد که خود را به ضرب گلوله کشته بود. پلیس هویت این مرد را تایید نکرد، اما یک مقام که نخواست نامش فاش شود به آسوشیتدپرس گفت که جسد متعلق به علیرضا پهلوی است. در بیانیه وبسایت شاهزاده رضا پهلوی آمده است که «خاطره دردناک مرگ پدر و خواهر عزیزش» هرگز علیرضا پهلوی را رها نکرده بود.
نزدیکان خانواده پهلوی گفته اند که شاهپور علیرضا پهلوی در پی مرگ خواهرش لیلا دچار افسردگی بسيار شدیدی شده بود و هرگز از آن رهایی نیافت. شاهپور علیرضا پهلوی سومین فرزند شاه فقيد ایران و شهبانو فرح پهلوی، متولد سال 1345 بود. علیرضا در تهران متولد شد. او که در جریان انقلاب قرون وسطايي سال 57 همراه خانواده اش مجبور به ترک ایران شده بود تحصیلات دبیرستانی را در ایالت ماساچوست آمریکا به پایان برد. آقاي اردشیر زاهدی، آخرين وزير خارجه دولت شاهنشاهي ایران و از نزیکان خانواده پهلوی در مصاحبه ای چنين گفت: «علیرضا پهلوی تحصیلات بسیاری عالیه ای داشت، به موسیقی کلاسیک بی نهایت علاقمند بود.»
علیرضا پهلوی در سال 1992 در رشته مطالعات ایران باستان از دانشگاه کلمبیا فوق لیسانس گرفت و در رشته ایران شناسی و فلسفه در دانشگاه هاروارد به مطالعه پرداخت. زنده ياد عليرضا پهلوي وصيت كرده است كه جسدش را بسوزانند و خاكستر آن را در آبهاي درياي مازندران بريزند.
شاهدخت لیلا پهلوی آخرین فرزند اعلاحضرت محمدرضا پهلوی در سال 1380 در سن 31 سالگی در هتلی در لندن خودکشی کرده بود. او در پاریس دفن شده است. محمدرضا شاه پهلوی که از مدتی پيش از انقلاب سال 1357 گرفتار بيماری سرطان غدد لنفاوی بود، در روز 27 ژوئيه 1980 (5 مرداد 1359) در بيمارستانی در قاهره در گذشت و در همان شهر دفن شد.
علیرضا پهلوی همچون میلیونها جوان ایرانی، از آنچه که به ناروا بر میهن عزیزش میگذشت سخت آزرده و غمگین بود.
نازی افتخاری که در دفتر شاهزاده رضا پهلوی در واشنگتن کار می کند گفت که آقاي رضا پهلوی روز چهارشنبه به بوستون خواهد رفت و انتظار می رود که شهبانو فرح پهلوی نیز همزمان از پاریس به این شهر برود. دفتر اعلاحضرت رضا پهلوی در واشينگتن گفت که خانواده پهلوی چند روز برای عزاداری به طور خصوصی وقت می خواهد و هنوز هیچ برنامه ای برای عزاداری عمومی اعلام نشده است. با اینکه هنوز ۲۴ ساعت از زمان انتشار خبر خودکشی علیرضا پهلوی نمیگذرد، دلایل دیگری هم در باره مرگ او بر سر زبانها افتاده که حدود ۱۰ سال پیش پس از درگذشت خواهر جوانترش، لیلا، هم شنیده میشد. احتمالن علت به وجود آمدن این شایعات، مشکل بودن باور کردن خودکشی او برای کسانی است که بیشتر جنبههای مادی زندگی را در نظر دارند.
چگونه میتوان درک کرد که شاهزاده جوانی که ظاهرا همه چیز از جمله پول و سلامتی و عنوان و احترام در زندگیاش دارد، تحصیل کرده ترین فرد خانواده است و حتا به عنوان یکی از مطلوب ترین شاهزادگان مجرد جهان انتخاب شده، ناگهان خود را با گلوله بکشد؟ باور کردن این امر واقعن مشکل است، اما شاید نگاهی به زندگی علیرضا و خواهرش لیلا از دید انسانی و عاطفی بتواند به فهم بهتر این موضوع کمک کند. زمانی که فتنه انقلاب اسلامی ایران روی داد، علیرضا کمتر از ۱۳ سال و لیلا حدود ۹ سال داشتند، کودکانی که در آن سن درک وقایع ایران و تجزیه و تحلیل سیاسی برایشان امکان نداشت. آنچه که آنان تا آن زمان دیده بودند درون کاخهای سلطنتی و روبه رو شدن با درباریانی بود که در مقابلشان کرنش میکردند. آنان در سنی نبودند که از واقعیتهای جامعه اطلاع داشته باشند. از آن گذشته به گفته اطرافیان خانواده پهلوی، محمدرضا شاه بر خلاف پدرش، برای دو فرزند کوچکتر خود، پدری بیش از حد عادی مهربان بود به طوری که علیرضا و لیلا وابستگی شدیدی به او احساس میکردند. در عکسهای خانوادگی سالهای آخر سلطنت شاه هم میتوان این رابطه نزدیک عاطفی را به خوبی دید. با وقوع فتنه انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ دنیای رویایی دو شاهزاده خردسال فرو ریخت. نه تنها درهای کاخهای سلطنتی بر روی آنان بسته شد و دیگر امکان بازگشت به میهن خود را نداشتند. از آن سختتر، پدر مهربانشان تبدیل به بیماري شد که در مقابل چشمانشان آب میشد. آنها که تا آن زمان از بیماری پدر هم اطلاعی نداشتند، نمیتوانستند درک کنند چرا کسی که از نظر آنها قدرتمندترین و مقتدرترین فرد بود، دچار چنین سرنوشتی شده است. زمانی که شاه فقيد در بیمارستانی در کشوری غریبه آنها را تنها گذاشت، علیرضا ۱۴ ساله و لیلا ۱۰ ساله بودند.
نوع زندگی خاص علیرضا و لیلا و انتظاری که به عنوان شاهزادگان جوان ایرانی از آنان میرفت و همواره زندگیشان را تحت الشعاع قرار داده بود، و شاید هم دور بودن از دیگر اعضای خانواده و محروم بودن از محبت آنان، نگذاشت که این دو نیز بتوانند همچون دیگران به مسیر زندگی عادی بازگردند و باعث شد که زودهنگام از زندگی در این جهان خسته و سیر شوند. شک نیست که چنین ضربه هایی زخمی ماندگار بر روح علیرضا و لیلا گذاشت که تا آخر عمر با آنها باقی ماند. آنها پس از دوران بلوغ که درک بهتری از اوضاع به دست آوردند، بیشتر با این بحران روحی دست به گریبان شدند و روز به روز هرچه بیشتر در خود فرو رفتند. لیلا که جوانتر بود و روحی لطیفتر داشت حدود ۱۰ سال پیش مقاومت خود را از دست داد و در لندن پس از خوردن بیش از حد قرصهای خوابآور درگذشت. مرگ او بر افسردگی علیرضا افزود. به طور قطع فرزندان شاته فقيد تنها جوانانی نبودند که بر اثر فتنه انقلاب قرون وسطايي دچار ضربههای روحی شدند. فرزندان شخصیتهای دوران پهلوی که در اولین سالهای پس از انقلاب اعدام یا آواره شدند و فرزندان چند صد هزار ایرانی که در جنگ با عراق کشته شدند نیز با چنین بحرانهای روانی و شاید شدیدتر هم روبهرو هستند و به احتمال زیاد، در میان آنان هم نمونههایی از خودکشی وجود داشته است. نوع زندگی خاص علیرضا و لیلا و انتظاری که به عنوان شاهزادگان جوان ایرانی از آنان میرفت و همواره زندگیشان را تحت الشعاع قرار داده بود، و شاید هم دور بودن از دیگر اعضای خانواده و محروم بودن از محبت آنان، نگذاشت که این دو نیز بتوانند همچون دیگران به مسیر زندگی عادی بازگردند و باعث شد که زودهنگام از زندگی در این جهان خسته و سیر شوند.
چگونه میتوان درک کرد که شاهزاده جوانی که ظاهرا همه چیز از جمله پول و سلامتی و عنوان و احترام در زندگیاش دارد، تحصیل کرده ترین فرد خانواده است و حتا به عنوان یکی از مطلوب ترین شاهزادگان مجرد جهان انتخاب شده، ناگهان خود را با گلوله بکشد؟ باور کردن این امر واقعن مشکل است، اما شاید نگاهی به زندگی علیرضا و خواهرش لیلا از دید انسانی و عاطفی بتواند به فهم بهتر این موضوع کمک کند. زمانی که فتنه انقلاب اسلامی ایران روی داد، علیرضا کمتر از ۱۳ سال و لیلا حدود ۹ سال داشتند، کودکانی که در آن سن درک وقایع ایران و تجزیه و تحلیل سیاسی برایشان امکان نداشت. آنچه که آنان تا آن زمان دیده بودند درون کاخهای سلطنتی و روبه رو شدن با درباریانی بود که در مقابلشان کرنش میکردند. آنان در سنی نبودند که از واقعیتهای جامعه اطلاع داشته باشند. از آن گذشته به گفته اطرافیان خانواده پهلوی، محمدرضا شاه بر خلاف پدرش، برای دو فرزند کوچکتر خود، پدری بیش از حد عادی مهربان بود به طوری که علیرضا و لیلا وابستگی شدیدی به او احساس میکردند. در عکسهای خانوادگی سالهای آخر سلطنت شاه هم میتوان این رابطه نزدیک عاطفی را به خوبی دید. با وقوع فتنه انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ دنیای رویایی دو شاهزاده خردسال فرو ریخت. نه تنها درهای کاخهای سلطنتی بر روی آنان بسته شد و دیگر امکان بازگشت به میهن خود را نداشتند. از آن سختتر، پدر مهربانشان تبدیل به بیماري شد که در مقابل چشمانشان آب میشد. آنها که تا آن زمان از بیماری پدر هم اطلاعی نداشتند، نمیتوانستند درک کنند چرا کسی که از نظر آنها قدرتمندترین و مقتدرترین فرد بود، دچار چنین سرنوشتی شده است. زمانی که شاه فقيد در بیمارستانی در کشوری غریبه آنها را تنها گذاشت، علیرضا ۱۴ ساله و لیلا ۱۰ ساله بودند.
نوع زندگی خاص علیرضا و لیلا و انتظاری که به عنوان شاهزادگان جوان ایرانی از آنان میرفت و همواره زندگیشان را تحت الشعاع قرار داده بود، و شاید هم دور بودن از دیگر اعضای خانواده و محروم بودن از محبت آنان، نگذاشت که این دو نیز بتوانند همچون دیگران به مسیر زندگی عادی بازگردند و باعث شد که زودهنگام از زندگی در این جهان خسته و سیر شوند. شک نیست که چنین ضربه هایی زخمی ماندگار بر روح علیرضا و لیلا گذاشت که تا آخر عمر با آنها باقی ماند. آنها پس از دوران بلوغ که درک بهتری از اوضاع به دست آوردند، بیشتر با این بحران روحی دست به گریبان شدند و روز به روز هرچه بیشتر در خود فرو رفتند. لیلا که جوانتر بود و روحی لطیفتر داشت حدود ۱۰ سال پیش مقاومت خود را از دست داد و در لندن پس از خوردن بیش از حد قرصهای خوابآور درگذشت. مرگ او بر افسردگی علیرضا افزود. به طور قطع فرزندان شاته فقيد تنها جوانانی نبودند که بر اثر فتنه انقلاب قرون وسطايي دچار ضربههای روحی شدند. فرزندان شخصیتهای دوران پهلوی که در اولین سالهای پس از انقلاب اعدام یا آواره شدند و فرزندان چند صد هزار ایرانی که در جنگ با عراق کشته شدند نیز با چنین بحرانهای روانی و شاید شدیدتر هم روبهرو هستند و به احتمال زیاد، در میان آنان هم نمونههایی از خودکشی وجود داشته است. نوع زندگی خاص علیرضا و لیلا و انتظاری که به عنوان شاهزادگان جوان ایرانی از آنان میرفت و همواره زندگیشان را تحت الشعاع قرار داده بود، و شاید هم دور بودن از دیگر اعضای خانواده و محروم بودن از محبت آنان، نگذاشت که این دو نیز بتوانند همچون دیگران به مسیر زندگی عادی بازگردند و باعث شد که زودهنگام از زندگی در این جهان خسته و سیر شوند.
888 Casino App: Download Android App - Jtm Hub
پاسخحذف888 Casino App: Download Android App. 888 Casino 정읍 출장안마 App: Download Android App. 7.9.8 보령 출장안마 - 천안 출장안마 Latest Version. 공주 출장샵 7.9.0. Download The 888 Casino 대구광역 출장안마 app can be downloaded by