۱۳۸۹ دی ۱, چهارشنبه

كنكاشي پيرامون قتلهاي زنجيره اي (1)

قتلهای زنجیره ای:
چهره ی واقعی حکومت فتنه (1)

آن چه در پیامد کشتار بی‌رحمانه پیروز دوانی، مجید شریف، داریوش و پروانه فروهر، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در پاییز 77 به قتل‌های زنجیره‌ای دگراندیشان از پرده برون افتاد، تنها بخش کوچکی از فاجعه‌ای بزرگ برای حذف مخالفان، دگرانديشان، منتقدان و ... در داخل و خارج از کشور بود که پیشتر کلید خورده بود و در پاییز 77 اندکی آشکار گردید. اينك شما خوانندگان گرامي با انديشه و روش اصلي فتنه و سران فتنه كه با حيله‌گري و دروغپراكني، جنبش آزاديخواهي مردم ايران را فتنه مي‌خوانند آشنا مي‌شويد.


سيدمحمود طالقاني
dqpq132dw5fzo7a26m0.jpg
پس از مصرف داروي مربوط به بيماري قلبي اش، ظرف 3 دقيقه از دنيا مي رود و ماجراي مرگ مشكوك وي مسكوت گذاشته می شود.


سید احمد خمینی
48yuisv3usog35tb7vl7.gif
سید احمد خمینی در 25 اسفند 1373 با تعویض داروهایی که برای بیماری قلبی خویش مصرف می‌کرد به قتل رسانده شد. «وقتی باخبر شديم كه حاج احمد آقا در جلسات خصوصی به مسئولان نظام و حتا به ولايت امر اهانت می‏كند، آن را ارجاع داديم و بلافاصله دستور آمد كه همه رفت و آمدهای ايشان را زير نظر بگيريد و از مكالمات و ملاقاتهای ايشان نوار تهيه كنيد. ما هم به مدت يكسال همين كار را كرديم. متاسفانه حاج احمد آقا به راه يك طرفه بدی وارد شده بود كه برگشت نداشت. وقتی دستور حذف حاج احمد آقا را آقای فلاحيان به من ابلاغ كرد مضطرب شدم و حتا به ترديد فرو رفتم. دو روز بعد، همراه با آقای فلاحيان به ديدار آيت‌‏الله مصباح يزدي رفتيم، آقايان محسنی اژه‏ای و بادامچيان هم آنجا بودند البته بعدن حاج آقا خوشوقت هم از بيت [رهبری] آمدند آنجا و نظر جمع بر اين بود كه نبايد به كسانی كه با ولی امر مسلمين جهان خصومت می‏كنند، رحم كرد.» (اعترافات سعید امامی، ج16، ص 384. این اعترافات در 18 جلد و 970 صفحه توسط گروه تحقیق و بررسی سید محمد خاتمی، متشکل از علی ربیعی، علی یونسی و سرمدی، تهیه شده است.)



دکتر جمشید پرتوی
avdbl8n290d7o3j6fp4h.jpg
متخصص قلب و پزشک ویژه سید احمد خمینی در 24 دیماه سال 77 در منزل مسکونی‌اش کشته شد. بعدها سعید امامی (معاون وزیر اطلاعات در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی) در اعترافات خویش پیرامون قتل سید احمد خمینی به نکات تازه‌ای اشاره کرد كه شوربختانه با كشته شدن وي در زندان، جزئيات و آمران اين قتل هيچگاه فاش نگشتند.


تقي محمدي
how to make a gif
یک ماه پس از نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، رسانه های غربی تصویری را در خصوص اشغال سفارت ايالات متحده منتشر کرده و مدعی شدند محمود احمدی نژاد یکی از گروگانگیران سفارت بوده است. پس از انتشار این عكسها، سعید حجاریان در مصاحبه با آسوشیتدپرس گفت: گروگانگیر حاضر در عکس گرفته شده در سال ۱۹۷۹ محمود احمدی نژاد رئیس جمهور منتخب مردم ایران نیست، بلکه یکی از مبارزانی است که در زندان خودکشی کرد. تقی محمدی متولد 1336 و ساکن نازی آباد، از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود. او که پیش از انقلاب قرون وسطايي، به شغل آزاد اشتغال داشت، در 13 آبان 1358 به میان دانشجویان اشغالگر سفارت ايالات متحده رفت و از دانشجویانی بود که در یکی از روزهای نخستين اشغال سفارت، باری روزن، وابسته مطبوعاتی سفارت آمریکا که به زبان فارسی نیز تسلط داشت را به میان خبرنگاران آورد؛ همان فردی که در اشغال سفارت کنار گروگانها دیده می‌شود و در اوایل به اشتباه عکس او به خاطر شباهت با احمدی نژاد معروف شد. محمدی که در کمیته انقلاب منطقه نازی‌آباد فعال بود، به کمیته اداره دوم ارتش رفت و در بخش ضد جاسوسی، پیگیری جریانات ضد انقلاب راست و ستاد ضد کودتای نوژه فعال شد. سپس به جمع حاضر در اطلاعات نخست وزیری پیوست. پس از انفجار هشت شهریور 1360 در فاصله کوتاهی ابتدا به عنوان مأمور دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری به کویت اعزام شد و سپس به عنوان کاردار ایران در افغانستان منصوب گردید. دادستانی انقلاب به دلیل نزدیکی او با مسعود کشمیری عامل انفجار نخست‌وزیری، با هماهنگی وزارت خارجه و بدون آشکار نمودن موضوع، او را از کابل فراخواند و بازداشت کرد. اما تقی محمدی که پس از شنیدن برخی اعترافات هم پرونده‌ای هایش علیه او، در بازداشتگاه برای اعتراف اعلام آمادگی کرده بود، پس از بیان برخی نکات با نظر کارشناس مربوطه ساعاتی فرصت استراحت دریافت می‌کند اما در این فاصله در تاريخ 19 / 1 / 1365 به طرز ماهرانه اي خودكشانده مي‌شود. کارشناسان امنیتی دادستانی انقلاب معتقد بودند که این‌گونه خودکشی با توجه به اینکه بر روی رگهای گردن تقی محمدی چوب کبریت گذاشته بودند، به هيچ وجه امکان ندارد و اشخاص دیگری او را کشته‌اند و بعد حلق‌آویزش کرده‌اند. این امر حتا مورد تصریح علنی روح الله حسینیان در سخنرانی 10 / 6 / 1379 نیز قرار گرفت.


فخر السادات برقعی
0x1b4il278u19aq8dy.jpg
روز 16 اسفند 1374 محله سالاريه قم شاهد يک جنايت هولناک بود. خانم برقعی به دلیل روابط خانوادگی شوهرش با مقامات بالای رژيم اسلامی در معرض اطلاعاتی قرار می‌گيرد که می‌بايست به گونه‌ای سر به نيست گردد. پورمحمدي، از جلادان معروف كشتار سال 67 ، پسرعموي شوهر خانم برقي بود. خانم برقعی اطلاعات دقيق و مستندی درباره قتل سيد احمد خمينی داشت و اين را به خانواده آيت الله خمينی نيز منتقل كرده بود. برادر شوهر او از معاونان وزارت اطلاعات و امنيت فلاحيان بود كه در قتل‌های زنجيره‌ای نيز دست داشت و به احتمال زياد سر نخ قتل احمد خمينی از اين طريق و به طور اتفاقي بدست او رسيده بود. خانم برقعی را در يك نيمروز در خانه اش به قتل رساندند و رويش اسيد و پودری مخصوص ريختند تا بدنش خورده شود و نحوه قتل او مشخص نشود. فرزند او از مدرسه می‌آيد و با ديدن مادر خود در اتاق همجوار آشپزخانه، همسايه‌ها و پدربزرگش را خبر می‌كند. جسد قبل از آنكه با اسيد و پودر مخصوص خورده شود به پزشكی قانونی منتقل می‌شود و در آنجا علت قتل ضربه مخصوص به گردن و خفكی با ريسمان اما به صورت ضربه‌ای تشخيص داده می‌شود؛ يعنی همان شيوه‌ای كه با استفاده از آن پوينده و مختاری خفه شدند.

دكتر فلاح يزدي
دکتر فلاح یزدی در برابر چشمان فرزندانش به طرز فجيعي به قتل رسید. او پزشک آيت الله حسینعلی منتظری بود.


دكتر کاظم سامی
5w6rti9j4sfs3hz646tw.jpg
پروژه قتلهای زنجیره‌ای با هدف حذف دگراندیشان، درواقع از دوم آذر 1367، با قتل فجيع دكتر کاظم سامی، وزیر بهداشت دولت موقت در مطبش آغاز شد و در سالهای بعد، به بیرون مرزهای کشور گسترش یافت و از پاییز سال 69 بار دیگر در داخل کشور ادامه پیدا کرد. دکتر کاظم سامی در دوم آذر ماه 1367 در مطبش به قتل رسید. او که عهده‌دار سمت وزارت بهداشت در دولت مهدی بازرگان بود، در هنگام مرگ بیشتر به فعالیت‌های پزشکی انسان‌دوستانه مشغول بود. هیچ شخص یا گروهی مسولیت قتل سامی را بر عهده نگرفت و پرونده قضایی قتل او مدتی بعد با اعلام مرگ قاتلش در گرمابه‌ای در اهواز برای همیشه به بایگانی سپرده شد. قاتل، فردي به نام محمود جليليان بود كه به دليل تخلفات مكرر اداري، دوراني كه مرحوم دكتر سامي رياست سازمان هلال احمر را عهده‌دار بوده است از اين سازمان اخراج و پس از استعفاي مرحوم سامي از رياست سازمان و انتخاب دكتر فيروز آبادي، مجددن دعوت به كار مي‌شود. ده روز پس از حادثه، در ساعت 14:15 جنازه مردي كه در حمام برليان اهواز به قتل رسیده بود، پيدا مي‌شود كه حدود بيست روز بعد مشخص مي‌گردد وي همان محمود جليليان (با نام مستعار غلام همتی) قاتل دكتر است. بنابر اخبار جرايد در آن زمان، قاتل، تعدادي شناسنامه جعلي، چند پاسپورت، مقداري فشنگ و ... با خود به همراه داشته است.


سید خسرو بشارتی
سید خسرو بشارتی از متفکرین مذهبی که در زمینه بعضی از اعتقادات شیعه نظرات انتقادی داشت، در پاییز 69 برای ادای توضیح به وزارت اطلاعات احضار، و مدتی بعد پیکر بی‌جانش در جاده کن، با گلوله‌ای در جمجمه، کشف مي‌شود.


دكتر سعیدی سیرجانی
oy9d6z181qlt7y3gmlfo.jpg
استاد سعیدی سیرجانی، نویسنده و منتقد برجسته، در 23 اسفند 72 توسط وزارت اطلاعات دستگیر شد. بر اساس اظهارات يكي از همكاران سعيد امامي نزد يكي از روحانيون شناخته شده¬ و نمايندة تهران در مجلس شوراي اسلامي، مرحوم سعيدي سيرجاني در ششم آذرماه 73 در زندان با استعمال شیاف پتاسیم به قتل رساند مي شود.


شمس الدین امیر علایی
0cs59sd367tt3elqomkt.jpg
شمس الدین امیر علایی (نفر سمت چپ)، همکار مصدق و اولین سفیر ایران پس از انقلاب اسلامی در فرانسه، در مرداد 73 بر اثر تصادف ساختگی کشته شد.


دكتر حسين برازنده
jubvzkpet556a57676.jpg
حسین برازنده، در 14 دی سال 73 از منزل در مشهد به قصد شرکت در یک جلسه تفسير قرآن هفتگی خارج می‌شود و در ساعت 11 شب پس از پایان جلسه محل را به قصد منزل خود‌ ترک می‌کند و صبح روز بعد پیکر بی‌جانش در کنار اتومبیلش در حوالی خیابان فلسطین در نزدیکی زندان وکیل آباد در حالی پیدا می‌شود که در دستش آثار دستبند و در پشت و پهلوی او آثار ضربه مشهود بود. پزشکی قانونی علت فوت را فشار شديد بر ناحیه گردن و انسداد مجاری تنفسی اعلام کرد. مرحوم برازنده فردی به شدت مذهبی بود که تملق گویی سران رژیم اسلامی را شرک آلود می‌دانست.


دکتر احمد صیاد
zy04swwknqp9kinnwc49.jpg
دكتر احمد ميرين صياد از روحانیون برجسته اهل سنت چاه بهار بود. در اسفند 67 دستگیر می‌شود و مدت بیش از یک سال را در زندان انفرادی سپری می‌کند. سپس به 15 سال زندان محکوم می‌شود که با گذشت 5 سال مشول عفو قرار گرفته آزاد می‌شود. پس از آزادی به طور مداوم به اداره اطلاعات احضار می‌شود. یک سال و نیم پس از آزادی، با اجازه اداره اطلاعات برای دیدم اقوامش به امارات می‌رود. در بازگشت در فرودگاه بندرعباس توسط دو مامور اطلاعاتی دستگیر می‌شود و آنها به خانواده ایشان می‌گویند که شما بروید ما بعد از چند ساعت آزادش می‌کنیم. جسد دکتر احمد صیاد چهار روز پس از دستگیری در فلکه میناب کشف شد. آثار تزریق آمپول هوا در دست ایشان و علائم خفگی ناشی از ایست قلبی کاملن مشهود بود.


ملامحمد ربیعی
ملامحمد ربیعی (ماموستا ربیعی) امام جمعه اهل سنت کرمانشاه، 9 آذر سال 75 با تزریق آمپول هوا و ایست قلبی به قتل رسید و جسدش در خیابان پیدا شد.


ماموستا فاروق فرساد
ماموستا فاروق فرساد اهل سقز از شاگردان احمد مفتی زاده در سال 74 با تزریق آمپول هوا و ایست قلبی به قتل رسید و جسدش در خیابان پیدا شد.


مولوی عبدالملک ملازاده - مولوی جمشید زهی
مولوی عبدالملک ملازاده و مولوی جمشید زهی از روحانیون اهل تسنن بلوچستان درسال 74 و در جریان انتخابات مجلس پنجم در کراچی پاکستان ‌ترور شدند. مولوی عبدالملک، قبل از رفتن به پاکستان، مدتی را در ایران زندانی بود.


دکتر عبدالعزیز بجد
در سال 74 دکتر عبدالعزیز بجد، استاد دانشگاه زاهدان پس از یک سخنرانی انتقادی درباره «سریال امام علی» ربوده شد و سپس جسد او در بیابانهای زاهدان و اتومبیلش در کنار یکی از ادارات دولتی در استان پیدا شد.

احمد میرعلایی
xnpf2qwpcnn420g7dav1.jpg
احمد میر علایی، نویسنده و مترجم صاحب‌نام، در 2 آبان 74 در اصفهان به قتل رسید. او ساعت 7:45 صبح از خانه بیرون ‌می‌آید. ساعت 8 صبح در کتابفروشی‌اش با کسی قرار داشته است که هرگز به این قرار نمی‌رسد. همان روز در ساعت 2 بعد از ظهر در دانشکده پزشکی اصفهان سخنرانی داشته که کسانی خبر می‌دهند این سخنرانی لغو شده است و هرگز معلوم نشد چه کسانی این اطلاع را داده‌اند. ساعت 11 شب از طرف نیروی انتظامی به خانواده او خبر می‌دهند که جسدش کشف شده است. علت مرگ ایست قلبی در نتیجه تزریق الکل بود. الکل را از ناحیه دست به او تزریق کرده بودند و در کنار جسدش یک بطری مشروب گذاشته بودند.


کشیش مهدی دیباج
yofzkt5xnkqdo9j2x8ax.jpg
مهدی دیباج روز ۱۴ مرداد ۱۳۱۳ برابر ۵ ماه اوت ۱۹۳۴ میلادی در اصفهان به دنیا آمد. در ۱۴ سالگی به مسیحیت گروید و بلافاصله از خانه پدری اخراج گردید و مجبور شد به تهران برود. چندین سال بعد برای ادامه تحصیلات به هندوستان و سوئیس مسافرت کرد و پس از برگشت به ایران مدتی در دانشکده فنی بابل به تدریس زبان انگلیسی پرداخت. مدتی بعد از این کار استعفا داد تا بتواند بیشتر و بهتر به امور ترجمه و تالیف متون مذهبی بپردازد. اوایل سال ۱۹۸۵ میلادی دستگیر و به جرم ارتداد روانه زندان گردید. پس از گذراندن ۹ سال و ۲۷ روز در زندان به سبب فشارهای جهانی و بدون کوچکترین توضیحی از زندان آزاد شد. پس از پنج ماه آزادی در ۲۴ ژوئن ۱۹۹۴ میلادی برابر با ۱۳ تیر ۱۳۷۳ توسط آدمكشان گمنام ربوده شد و چند روز پس از آن مامورین وزارت اطلاعات خبر پیدا شدن جسد بیجان وی را منتشر کردند. چهار سال بعد و پس از افشاي قتلهاي زنجيره اي سال 77، یک منبع آگاه اعلام کرد که مهدی دیباج توسط مامورین وزارت اطلاعات کشته شد.


كشيش هایک هوسپیان مهر
a9rtfmr61zah6btjfeie.jpg
هایک هوسپیان مِهر روحانی مسیحی برجسته ایرانی بود که تا زمان مرگش، اسقف کلیسای جماعت ربّانی بود. او همچنين سروده هايي عرفاني براي پرستش در كليسا سروده است. سالها برای دفاع از حقوق اقلیتهای دینی و نجات زندانیان سیاسی و عقیدتی تلاش کرد. سه روز پس از به نتیجه رسیدن تلاشهایش برای آزادی کشیش مهدی دیباج و در حالی که به فرودگاه مهرآباد می‌رفت در بین راه توسط آدمكشان گمنام ربوده شد (۱۹ ژانویه ۱۹۹۴). چند روز پس از آن، جسد قطعه قطعه شده وی در فريزر يخچالي در کرج کشف شد.


کشیش میکائیلیان
73fa3rj3cy8payrclqog.jpg
کشیش طاطه‌وس میکائلیان در سال 74 و در اصفهان ربوده و همانند كشيش هوسپيان مهر، جسد قطعه قطعه شده‌اش در یک فریزر در كرج کشف شد. ایشان در طول زندگی پربرکت خود بیش از ۶۰ جلد کتاب در زمینه‌های روحانی و اخلاقی ترجمه نمودند. همچنین علاوه بر شبانی کلیساهای انجیلی، پس از شهادت اسقف هایک، ریاست شورای شبانان کلیساهای پروتستان ایران را نیز بر عهده داشتند. کشیش میکائلیان در تاریخ ۲۹ ژوئن سال ۱۹۹۴ ظاهرن جهت ملاقات با کسانی که خود را «حق‌جو» معرفی کرده بودند از منزل خارج شد، اما هیچگاه به خانه بازنگشت. مدتی بعد معلوم شد که آدمكشان گمنام، ایشان را در آپارتمانی در تهران به ضرب گلوله به قتل رسانده‌اند. قتل ایشان تنها چند روز پس از قتل کشیش مهدی دیباج اتفاق افتاد.


كشيش محمد روانبخش
ah67rwft7kq196w4fb.jpg
كشيش محمد روانبخش، (محمد باقر یوسفی) ملقب به روانبخش در سال ۱۹۶۴ میلادی در شهرستان امیرکلا واقع در استان مازندران چشم به جهان گشود. او خدمت را فارغ از تشریفات مذهبی، عین زندگی می‌دانست. در زمانی که کشیش دیباج در حبس به سر می‌برد، سرپرستی دو پسر نوجوان او را برعهده گرفت. سرانجام در صبح شنبه 7 مهر 1375 برای دعا از منزل خارج شد ولی هیچگاه دیگر به خانه بازنگشت. او را در جنگلهای مازندران به دار زده بودند. (رژیم اسلامی با کمک صدا و سیما و روزنامه کیهان تلاش بسیاری کرد تا قتل کشیش ها را به گردن اعضای گروهک مجاهدین خلق بیندازد)


دکتر عبدالعزیز کاظمی
استاد دانشگاه و از روشنفکران اهل سنت بود. وی روز سه شنبه 14 آبان 1375 ساعت 6 بعد از ظهر به قصد منزل مادرش از خانه اش خارج شد و دیگر هیچگاه بازنگشت. روز پنجشنبه 16 آبان، جسد وی که آثار شکنجه‌های فراوان بر آن مشهود بود پيدا شد. وی با 17 گلوله به طرز بسيار فجيعي به قتل رسیده بود.

ادامه دارد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

facebook