۱۳۸۹ خرداد ۳, دوشنبه

فتح خرمشهر و ورود به خاک عراق

.
پس از فتح خرمشهر که با شهادت 30000 تن از سربازان وفرماندهان ارتش [1] و شمار زیادی از سپاهیان و بسیجیان بدست آمد، بهترین فرصت برای صلح و دریافت غرامت ایجاد شد. اما خمینی سه هفته پس از بازپس‌گیری خرمشهر چنین گفت:

«ما بايد از راه شكست عراق به لبنان برويم. ما مي‌خواهيم كه قدس را نجات بدهيم! لاكن بدون نجات كشور عراق از اين حزب منحوس [بعث عراق] نمي توانيم. مقدمه اينكه لبنان را نجات بدهيم، اين است كه عراق را نجات بدهيم.»
.

m9dpfaukj7vfo87wxv19.jpg

.
بنی‌صدر یک سال پیش، با این طرح به شدت مخالفت کرده بود و گفته بود:
«این حرفها که ما می‌خواهیم جنگ را ادامه دهیم تا رژیم عراق برود، رژیم فلان برود، فلان تغییر و تصوری که ما می‌خواهیم بشود، ظاهرن شعار جالبی است اما نخست افکار عمومی دنیا را بر ضد ما بسیج می‌کند؛ دوم اینکه هیچ ملتی حاضر نمی‌شود ما نقش قیم و متولی را برای او بازی کنیم. اگر هم حاضر شود، ما اگر انقلابی هستیم نباید بپذیریم. شرایط را اگر خود مساعد دیدند آماده اند که به ما بپیوندند. شعارهای ظاهرفریبِ پرزیان ندهید. ما باید در حد و مرز حقانیت خود بایستیم.» [3]

7cxlruxqgmo8h19l8k4n.jpg

.
اما خمینی نظری جز این داشت:
«مصالحه با جنایتکار و سازش با جنایتکار، این یک جنایتی است بر مردم متعهد و یک جنایتی است بر اسلام...هیچ مسلمی نباید خیال کند که بین اسلام و غیرمسلم باید صلح ایجاد شود.» [4]

«جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمی‌شناسد... اینکه بگوییم تنها خرمشهر یا شهرهای دیگر آزاد شد، تمامی اینها خیال باطل ملی‌گراهاست. هدفمان پیاده‌کردن اهداف بین‌المللی اسلامی در جهان فقر و گرسنگی است.» [5]

«جنگ را تا از بین‌ رفتن حزب بعث ادامه خواهیم داد، این جنگ تا پیروزی ادامه خواهد یافت و کسانی که با جنگ مخالفند، خلاف رضای خدا است.» [6]

«تب جنگ در کشور ما جز به سقوط صدام نخواهد نشست و انشاالله تا رسیدن به این هدف فاصله چندانی نمانده است و اکنون که به مرز پیروزی مطلق رسیده‌ایم، صدام و جهان‌خواران صلح‌طلب شده‌اند.» [7]

mes424m68b2k8q9xoax.jpg

.
آیت‌الله منتظری درباره خاتمه دادن جنگ و ماجراهای مربوط به آن روزها چنین گفت:

«وقتي كه خرمشهر را فتح كرديم و اينها را بيرون رانديم، احساس كرديم كه نيروها به خصوص ارتش، انگيزه داخل شدن به خاك عراق را ندارند، خودشان مي‎گفتند: ما تا حالا جنگ كرديم كه دشمن را از كشورمان بيرون كنيم ولي حالا اگر بخواهيم در خاك عراق برويم، اين كشور گشايي است و انگيزه نداشتند، روي همين اصل هم من همان وقت پيغام دادم كه هر كاري مي‎خواهيد بكنيد حالا وقتش است و حمله كردن به عراق درست نيست، آن روز حسابي براي غرامت به كشور ما پول مي‎دادند و منت ما را هم مي‎كشيدند و شرايط آماده بود، ولي آقايان فكر مي‎كردند كه الان مي‎رويم عراق را مي‎گيريم، صدام را نابود مي‎كنيم . ولي خوب رهبري با امام بود و نظر ايشان مقدم بود. ما بعد از فتح خرمشهر مرتب شهيد داديم، مرتب از طرفين كشته شدند، كاري هم از پيش برده نشد. بعد از فتح خرمشهر هشت نفر از سران كشورها آمدند [8] پشت سر امام در تهران نماز خواندند، ياسرعرفات بود، احمد سكوتوره بود، ضياء الحق بود، اينها اصرار داشتند كه امام جنگ را پايان بدهند ولي امام قبول نكردند، همان وقت اگر وساطت آنها قبول شده بود ما در موضع بالا بوديم و مي‎توانستيم خسارت بگيريم و عراق را محكوم كنيم، ولي متاسفانه آن فرصت را از دست داديم.» [9]

گرچه بنی‌صدر، این خاطره منتظری را مربوط به بار اول مسافرت سران هشت کشور مسلمان می‌داند که پیش از فتح خرمشهر انجام شده بود. [10]

منتظری در جای دیگر درباره ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر می‌گوید:
«پس از فتح خرمشهر به دفتر ايشان پيغام دادم كه ارتش انگيزه ورود به خاك عراق را ندارد و به علاوه ما را متجاوز به حساب مي‎آورند و تجاوز از هر كه باشد محكوم است، پس بجاست مقدمات صلح فراهم گردد؛ اين در حالي بود كه كشورهاي عربي زياد بر صلح اصرار داشتند و حاضر بودند خسارتهاي ايران را تا اندازه اي جبران نمايند. پس از پيغام من، شنيدم برخي گفته بودند فلاني بوي دلار به مشامش خورده است.» [11]

zbsub5zqo6qeli51akaz.jpg

.
یاسر عرفات، رهبر فلسطینی ها، به پیش خمینی آمده بود و گفته بود: «به خدا فریبتان می‌دهند. نمی‌گذارند هیچوقت پای شما به بغداد برسد. همچنان که نمی‌گذارند صدام به تهران برسد. دنیا آنقدر بی‌حساب و کتاب نیست.» [12]

عرفات از آن جلسه اینطور یاد می‌کند:
«پس از فتح خرمشهر به ديدن خميني رفتم و با خواندن نماز در پشت سر او به همراه رؤساي جمهور پاكستان، گينه و بنگلادش به طور تلويحي به او گفتم كه اينك تو امام اُمت اسلام هستي، و لازم است همچون يك رهبر وقائد رفتاركني و از ورود به خاك عراق بپرهيزي. خميني اما نگاهي تند به من كرد و گفت برويد خود را اصلاح كنيد تا بلكه در زمان آزادسازي قدس جايي هم به شما بدهيم.» [13]

همچنین هاشمی رفسنجانی پس از ردکردن پذیرش خسارت 60 میلیاردی که قرار بود از سوی کشورهای نفت‌خیز منطقه به عنوان غرامت از طرف صدام به ایران داده شود [14] و بعد از فتح خرمشهر گفت:
«کدام بی‌انصافی پیدا می‌شود که امروز به جمهوری اسلامی بگوید ما متقاضی کیفر متجاوز و تنبیه صدام نباشیم؟ فردا اگر صدام در عراق بماند ما جواب این همه انسان فداکار عضوباخته را چه می‌توانیم بدهیم؟ هیچ چیز جز سقوط صدام و ایجاد حکومت اسلامی در عراق نمی‌تواند به دل جانبازان و خانواده شهدا آرامش ببخشد. هر نوع عوض مادی را ما بگیریم باز هم قابل مقایسه با این خسارت عظیمی که ما دیدیم نیست.» [15]

دو هفته پس از فتح خرمشهر، رئیس هیئت صلح کنفرانس اسلامی در 20 خرداد 61 از دو کشور ایران و عراق خواست که با توجه به حمله اسرائیل به لبنان جنگ را خاتمه دهند و نیروهای خود را برای دفع تجاوز اسرائیل به یک کشور مسلمان آماده سازند. صدام در تاریخ 20 خرداد 61 اعلامیه‌ای صادر کرد و آمادگی عراق را برای عقب نشینی فوری نیروهای خود تا مرزهای بین‌المللی شناخته شده در قرارداد 1975 الجزایر اعلام کرد. او اعلام داشت که عقب نشینی ظرف دو هفته به پایان خواهد رسید. برای حل اختلافات نیز مذاکره مستقیم یا ارجاع به سازمان کنفرانس اسلامی یا جنبش غیرمتعهدها یا شورای امنیت سازمان ملل پیشنهاد نمود. عراق در این موقع ضعیفترین موقعیت نظامی خود در سالهای پس از جنگ قرار داشت. [16] در 21 تیر 61 قطعنامه 512 شورای امنیت سازمان ملل متحد که خواستار آتش‌بس و عقب‌نشینی نیروها به مرزهای بین‌المللی شده بود، به اتفاق آرا تصویب شد. عراق بلافاصله قطعنامه را پذیرفت و جمهوری اسلامی بلافاصله آن را رد کرد. [17]

فردای آن روز در 23 تیر 61، سیاست تعرضی ایران با نخستین حمله تهاجمی به خاک عراق تحت نام عملیات رمضان شروع شد که با شکست مواجه گشت. این سیاست با 50 عملیات در خاک عراق [18]، تا 28 فروردین 67 ادامه یافت و دفاع مقدس بدل به حمله نامقدس شد. بنی‌صدر در طول ده ماه مدیریت جنگ در انسانی‌ترین روش ممکن، نگذاشت حتا یک توپ به سمت شهرهای عراق شلیک شود. حال آنکه فرماندهان سپاه و در راس آنها هاشمی رفسنجانی فشار می‌آوردند [19] و اسلحه‌های سنگین می‌خواستند تا همانطور که صدام، شهرهای ایران را هدف می‌گیرد، ایران نیز مقابله به مثل و تلافی کند. پس از برکناری بنی‌صدر، با در اختیار گرفتن سلاحهای سنگین، توپها را به سمت شهرها و منازل مسکونی بصره نشانه رفتند و جنایتی بر جنایتها افزودند. [20] نتایج فاجعه بار ادامه دادن جنگ چنان است که انتظار نمی‌رود ایران تا سده جدید شمسی از زیر بار تبعات آن کمر راست کند.
.

1cv9fgrlxr187zvpse7r.jpg

.
بر طبق آمار دولتی در جنگی که دو سال بیشتر از زمان جنگ جهانی دوم و چهار سال بیشتر از زمان جنگ جهانی اول طول کشید، 217 هزار کشته [21] ، حدود 378 هزار معلول [22] حدود 100 هزار مصدوم شیمیایی [23]، چهار میلیون هکتار زمین آلوده به مین [24]، حدود 16 میلیون مین خنثا نشده [25] و 1000 میلیارد دلار خسارت مادی [26] برجای ماند. گرچه این آمارهای رسمی است و طبق عرف، بازگوکننده کف حداقلی کشته‌‌ها و خسارات؛ حال آنکه طبق بیانیه سازمان ملل، میزان خسارات مستقیم وارده به ایران، 97.2 میلیارد دلار و خسارات غیرمستقیم، 34535 میلیارد دلار برآورد شده است. [27] با توجه به اینکه تعداد بسیار زیادی از سربازان ایرانی پس از فتح خرمشهر در بصره و فاو و خاک عراق کشته شدند و در کارون، دجله و فرات غرق شدند، تعداد کشته‌های جنگ به نظر می‌رسد به مراتب بیش از رقم اعلام شده باشد. آنها که پیکرشان هیچ‌گاه پیدا نشد و اکنون نیز در قعر کانالها و مناطق عملیاتی در خاک عراق مدفون و بی‌نشانند. تنها در عملیات کربلای 5 که به منظور اشغال ابوالخصیب در شرق بصره و در خاک عراق انجام شد، بنا برگفته مقامات جنگ، سپاه ایران متحمل 30 هزار کشته گشت. [28] بر طبق آمار بنیاد شهید رجایی، تعداد کشته‌های ایران در طول جنگ هشت ساله، حدودن معادل یک میلیون نفر است. به این آمارها، باید پول خرید اسلحه‌های قاچاق و غیرقاچاق در بازارهای قانونی و غیرقانونی در طول این شش سال، اختناق و استبداد، ضربه‌های شدید به معنویت و کانون خانواده در اجتماع و فروپاشی دهشتناک اقتصاد کشوررا نیز اضافه کرد.

[1]- آمار کشته‌شد‌گان ارتش تا زمان فتح خرمشهر، 30 هزار و پس از آن 18 هزار بوده است. در کل ارتش 48 هزار کشته داشته است. (نقل از علی شهبازی، فرمانده کل ستاد ارتش، اطلاعات، 29 فروردین 79)

[2]- روزنامه جمهوري اسلامي، 31 خرداد 1361

[3]- روزنامه انقلاب اسلامی، 19 اردیبهشت 60

[4]- جنگ تحمیلی، انتشارات دفتر نمایندگی سازمان تبلیغات اسلامی، اردیبهشت 63، ص122

[5]- نشریه پر، شماره 170، بهمن 78

[6]- سخنرانی خمینی، 4 فروردین 1365

[7]- پیام خطاب به زائران حج، 7 مرداد 1366

[8]- اعضای این هیات عبارت بودند از: احمد سکوتوره، رئیس‌جمهور گینه؛ یاسر عرفات، رئیس کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین؛ حاج داوود، رئیس‌جمهور گامبیا؛ ضیاالرحمن، رئیس‌جمهور بنگلادش؛ ضیا‌الحق، رئیس‌جمهور پاکستان،حبیب شطی، دبیرکل سازمان کنفرانس اسلام؛ بولنت الودسو نخست‌وزیر ترکیه؛ تنکو احمد وزیر امورخارجه مالزی و مصطفی نیاس وزیرامور خارجه سنگال.

[9]- خاطرات آیت‌الله منتظری،ج1، صص589-591. در نامه‌ای که بعدها مهدی کروبی، حمید روحانی و جمارانی در حمله به آیت‌الله منتظری می‌نویسند، قید می‌کنند: «شما در سخنرانيهاي خود روي اين نكته بارها تاكيد داريد كه برخي از شعارهايي كه داديم غلط بوده، تند روي بود، موجب رميدن افكار جهاني شد! حتا در ديدار با هيئت فلسطيني سفارش كرديد كه اشتباهي را كه ما مرتكب شديم شما تكرار نكنيد، شعار نابودي اسرائيل را سر ندهيد.» (خاطرات آیت الله منتظری، جلد دوم، پیوست‌ها، نامه 29 بهمن 67، ص1257)

[10]- تحشیه دکتر بنی‌صدر بر نسخه دستنویس کتاب

[11]- خاطرات آیت‌الله منتظری، ج1، صص 667-668

[12]- نقل از درس تجربه، ص 147

[13]- تبديل پيروزي به شكست"، كيهان لندن، شماره 25 تا 31 فروردين 1384

[14]- عبور از بحران، ص500

[15]- روزنامه اطلاعات، 14 / 10 / 61 و اینچنین رفسنجانی مفتخرانه از عملیاتها در عراق می‌گوید: «ما جزیره مجنون و هور (در داخل عراق) را که هدف نظامی بود گرفتیم. می‌خواستیم خود را به جاده بصره به عراق وصل کنیم... بعد ازعملیات والفجر مقدماتی، من فرماندهی جنگ را به طور رسمی پذیرفتم... از ماروت و جومان مصطفی عبور کرده وبیش از صد کیلومتر در خاک عراق پیش رفته بودیم. به کرکوک نزدیک می‌شدیم و امکان حمله به کرکوک از طریق کردستان برای ما به وجود آمده بود... در عملیات کربلای 5 ما به پشت بصره رسیدیم. خیلی برای عراق خطرناک بود... عملیات کربلای 5 نشان داد ما می‌توانیم پیشروی کنیم. بصره کاملن در آستانه سقوط قرار گرفته بود.» (هاشمی رفسنجانی، حقیقتها و مصلحتها، در گفتگو با مسعود سفیری، نشر نی،تهران 1378، صص91-94)

[16]- تحقیقی درباره تاریخ انقلاب ایران، ناخدا حمید احمدی، ص941

[17]- در خاطرات هاشمی رفسنجانی در روز 22 تیر 1361 در اینباره آمده است: «دیشب شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه‌ای صادر کرده و آتش بس خواسته است. نخست وزیر و وزیرخارجه هم آن را رد کرده‌‌اند.» (پس از بحران، خاطرات روز 22 تیر 1361،ص178)

[18]- نزديك به ۵۰ عمليات کاملن ناموفق و بی هدف در خاك عراق انجام شد كه از آن جمله مى توان به موارد زير اشاره كرد: والفجر دو در منطقه حاج عمران در 29 / 4 / 62، خيبر در هورالهويزه و جزاير مجنون در 3 / 12 / 62، كربلاى ۳ انهدام اسكله الاميه در خليج فارس 11 / 6 / 65، عمليات نامنظم فتح۳ در عمق ۳۰۰ كيلومترى خاك عراق در زاخو 24 / 8 / 65، كربلاى۵ در منطقه شلمچه 19 / 10 / 65، عمليات نامنظم فتح در عمق ۷۰ كيلومترى در منطقه رواندوز عراق ۲۲ / ۱۱ / ۶۵، كربلاى۷ در حاج عمران 12 / 12 / 65، كربلاى۱۰ در ماووت عراق 30 / 1/ 66، نصر۴ در استان سليمانيان 31 / 3 / 66، نصر۸ در ماووت عراق 29 / 8 / 66، والفجر۱۰ در منطقه حلبچه 25 / 12 / 66. (روزنامه شرق،ویژه نامه جنگ،۴ مهر ۱۳۸۴) هاشمی رفسنجانی نیز پس از این حملات ادعا کرد: «ما فقط دفاع کردیم... از آنچه بدست آوردیم، راضی هستیم.» (خبرگزاری مهر، 2 / 7 / 85)

[19]- هاشمی در خاطرات 8 فروردین 60 می‌نویسد: «... از امام خواستم که به مسئولیت فرماندهی کل قوا، توجه بیشتری بفرمایند و از عدم تحرک در جبهه‌ها شکایت کردم و اینکه به ارتش در آبادان، توپ 175 داده نمی‌شود که بتوانند حمله به شهرها را تلافی کنند.» (عبور از بحران، ص41)

[20]- «آقایان جمی و طرفی هم آمدند. قرار شد موقتن توپها شهر بصره را نکوبند.» (عبور از بحران، هاشمی رفسنجانی، خاطرات 28 بهمن60، ص482)

[21]- ویژه نامه هفته دفاع مقدس، روزنامه ایران، 31 / 6 / 1382. این در حالی است که سرلشگر رحیم صفوی سخن از 213 هزار شهید به میان می‌آورد (کیهان، 12 تیر 79). «عباس خامه يار» اما خبر از تدوین فرهنگ زندگینامه 219 هزار شهید داد. (جمهوری اسلامی، 15 شهریور 1384) همچنین ر.ک به آمار عماد‌الدین باقی در مقاله جامعه شناسی جنگ، ویژه نامه جنگ، شرق، 4 مهر 1384. در یک نگاه آماری پیرامون شهدای ایران در طول جنگ، از نظر تحصیلات 80668 نفر تا مقطع ابتدایی و کمتر، 55677 نفر تا مقطع راهنمایی، 66334 تن تا مقطع متوسطه، 8061 نفر دارای تحصیلات دانشگاهی و 3117 تحصیلات حوزوی داشتند. (ویژه نامه هفته دفاع مقدس، روزنامه ایران، 31 / 6 / 1382)

[22]- دقیقن 378540 جانباز که از این تعداد 167898 تن بالای 25 درصد و 210642 تن کمتر از 25 درصد جانبازی داشته‌اند. (ویژه نامه هفته دفاع مقدس، روزنامه ایران، 31 / 6 / 1382)

[23]- مصاحبه با محمد باقر نيكخواه مسؤول واحد« ش.م.ر» سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، روزنامه قدس، 4 مهر 1385

[24]- اعتماد ملی، 1 / 7 / 85، همچنین روزنامه ایران،26 / 2 / 1385. «استانهاى ايلام با مساحت يك ميليون و ۷۰۰ هزار هكتار، خوزستان با مساحت يك ميليون و ۳۸۰ هزار هكتار، استان كرمانشاه با مساحت ۶۹۱ هزار هكتار، آذربايجان غربى با مساحت ۵۹ هزار هكتار و كردستان با مساحتى به وسعت يك هزار و ۴۸۰هكتار، بنا به تحقيق انجمن حمايت از مصدومين مين ايران به ترتيب آلوده ترين نقاط ايران از اين منظر به حساب مى آيند.» (روزنامه ایران، 26 / 2 / 1385)

[25]- «وجود 16 ميليون مين در ايران، شامل يك چهارم كل مين‌هاي خنثي نشده در سرتاسر جهان است.» (ماهنامه گزارش، شماره 166، مرداد 84.) «ايران با داشتن 16 میلیون مین خنثی نشده، همچنان در ميان بيش از ۸۰ كشور جهان بعد از مصر مقام دوم جهان را دارد. طبق اعلام مركز اطلاعات ملل متحد در ايران تخمين زده شده كه سالانه بيش از ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر كشته و مجروحين جديد به واسطه بقاياى اينگونه مواد منفجره هستند كه بيش از ۸۰ درصد از اين قربانيان را غيرنظاميان تشكيل مى دهند.» (روزنامه ایران، 26 / 2 / 85) «حدود 16 میلیون مین عمل نکرده و 4 میلیون هکتار آلوده به مین هر روز جان و اعضای 222 نفر را می‌گیرند.» (اعتماد ملی، 1 / 7 / 85)

[26]- نقل از رفسنجانی، کیهان هوایی،12 مهر 1370.

[27]- گزارش شماره 36822S/ مورخ سی‌ویكم ژوئیه 1991. دبیر كل در گزارش صد و نود و یك صفحه‌ای خود به شورای امنیت در بیست‌ و چهارم دسامبر 1991، این موضوع را به اطلاع اعضای شورا رساند.

[28]- مصاحبه بهزاد نبوی با روزنامه همبستگی، نقل از خبرگزاری انتخاب، 17 آبان 1385


بن مايه: كتاب ايستاده بر آرمان
.

۲ نظر:

  1. دروود
    مطلب جالبي در مورد NSR71.در مورد انواع ماموريت ها..حمله به ليبي و خاطرات يكي از خلبانان بلك بيرد.

    http://www.67rts.org/SR71.htm

    پاسخحذف

facebook