«اگر ما، تاسیسات هستهای عراق را نابود نكرده بوديم، آنها موفق ميشدند نخستین بمب اتمي خود را بر روي يكي از شهرهاي ايران آزمايش كنند.»
ازر وايزمن (رئيس جمهور پيشين اسرائيل - نقل از كتاب دقيقتان فوق بغداد)
.
.
در اواخر دههء 1970، عراق، يك رآكتور كلاس اوسيريس (Osiris class) را از فرانسه خريداري نمود. سازمان اطلاعات نظامي اسرائيل در گزارش خود اعلام كرد كه عراقيها قصد دارند از پلوتونيوم توليد شده، جهت پيشبرد سريعتر برنامهء ساخت سلاح هستهاي خود سود جويند. سرويس اطلاعاتي اسرائيل همچنين بر اين باور بود كه تابستان سال 1981 (برابر تابستان 1360)، آخرين بخت براي نابود كردن آن قبل از بارگذاري سوخت هستهاي ميباشد. به تاريخ 7 ژوئن 1981، يك اسكادران از جنگندههاي F-16A با اسكورت شكاريهاي F-15A، رآكتور اتمي اسيراك را به شدت بمباران كردند و به آن خسارات سنگين و غيرقابل جبراني وارد كردند.
برنامه اتمي عراق
عراقيها برنامهء اتمي خود را از دهه 1960 آغاز كرده بودند و در اواسط دههء 1970، از طريق دريافت رآكتور هستهاي، قصد داشتند آن را گسترش دهند. پس از اينكه متقاعد كردن فرانسويها براي ارسال رآكتور گرافيت-گاز توليد كنندهء پلوتونيم و بازفرآوري آن ناكام ماند، و همچنين درخواست از ايتاليا براي ارسال رآكتور نوع Cirene بينتيجه شد، عراقيها بر آن شدند تا از فرانسه، رآكتور تحقيقاتي نوع Osiris را به همراه لابراتوارهاي مربوطه خريداري نمايند. ساخت نيروگاه آب سبك 40 مگاواتي عراق، در سال 1979، در «مركز اتمي التواريث» در نزديكي بغداد، و اندكي پس از انقلاب نوامبر 1979 در ايران آغاز شد. فرانسويها به رآكتور، نام اوسيراك (Osiraq) دادند، كه برگرفته شده از نام كشور عراق و نام رآكتور اوسيريس بود؛ عراقيها، رآكتور را تموز 1 ناميدند كه در تقويم عربي، بيانگر ماه به قدرت رسيدن حزب بعث در سال 1968 بود.
واكنشهاي ديپلماتيك اسرائيل
اسرائيليها در زمان دولت اسحاق رابين، از وجود برنامهء اتمي عراق آگاه شدند و نظارهگر دريافت رآكتور اتمي توسط عراق بودند كه ميتوانست منجر به توليد سلاح هستهاي و ايجاد يك تهديد جدي براي اين كشور باشد. عراقيها همواره اظهار ميكردند كه علاقهء آنها به انرژي هستهاي، صلحآميز است و آنها قرارداد منع گسترش سلاحهاي هستهاي (NPT) را امضاء كردهاند و فعاليت رآكتور آنها به طور كامل زير نظر آژانس بينالمللي انرژي اتمي (IAEA) قرار دارد؛ با اين حال، برنامههاي نظارتي آژانس، به اندازهء كافي نميتوانستند مانعي بر سر تحقيقات ساخت سلاح هستهاي ايجاد نمايند. وزير امور خارجهء وقت اسرائيل، موشه دايان، مذاكرات ديپلماتيك را با فرانسه، ايتاليا و ايالات متحده بر سر اين موضوع آغاز نمود. (اسرائيل ادعا ميكرد كه برخي بازرگانان يا شركتهاي ايتاليايي، به عنوان فروشندهء قطعات يا به عنوان شركتهاي پيمانكاري در برنامهء اتمي عراق دخالت دارند) اما اين مذاكرات شكست خوردند، زيرا اسرائيليها نتوانستند تضمينهاي كافي را براي متوقف ساختن برنامهء اتمي عراق، بدست آورند؛ ضمن اينكه موفق نشدند دولت ژيسكار دستن و فرانسوا ميتران در فرانسه را متقاعد به توقف كمك به برنامهء اتمي عراق نمايند.
برنامهريزي عمليات جنگي
فاصلهء بين پايگاههاي نظامي اسرائيل و رآكتور اتمي عراق، تا حد قابل توجهي دور بود (در حدود 1600 كيلومتر)، و اين بدان معنا بود كه نيروهاي نظامي عمل كننده، قادر به تجديد آماد نخواهند بود، ضمن اينكه ميبايست از ميان قلمرو كشورهاي اردن و عربستان سعودي عبور نمايند؛ به جز اينها، سازمان اطلاعات اسرائيل، اطلاعات دقيقي از وضعيت سيستمهاي دفاعي عراقيها در اختيار نداشت. پس از مشورتهاي فراوان، اسرائيليها تصميم گرفتند كه يك اسكادران با حداكثر سوخت قابل بارگذاري و حداكثر مهمات قابل نصب از جنگندههاي F-16A را آماده نمايند؛ ضمن اينكه يك گروه از شكاريهاي F-15A را به منظور پشتيباني و ايجاد پوشش هوايي اين اسكادران، همراه كنند. هدف عمليات نيز انهدام كامل مركز اتمي عراق، بدون نياز به سوختگيري مجدد، بود. اسرائيليها همچنين بر اين عقيده بودند كه انهدام كامل و اساسي رآكتور اتمي عراق، ميبايست قبل از سوختگيري آن به انجام رسد تا تأثيرات ناشي از انهدام رآكتور، به كمترين ميزان كاهش يابد. با توجه به اطلاعات رسيده مبني بر بارگيري كشتي حامل سوخت هستهاي از فرانسه به سمت عراق، كابينهء اسرائيل، به رياست مناخيم بگين، نخست وزير وقت اسرائيل، در جلسهاي، مجوز عمليات نظامي را صادر نمود.
مرگهاي اسرارآميز
بر اساس گزارش سري سرويس اطلاعاتي آمريكا (Stratfor)، در طي ماههاي منتهي به سال 1981، كه منجر به حملهء هوايي اسرائيل به رآكتور اتمي اسيراك در عراق گرديد، در حاشيهء دستيابي به توليد پلوتونيوم جهت برنامهء ساخت سلاح هستهاي، حداقل سه تن از دانشمندان اتمي عراق، به طرز بسيار مشكوكي درگذشتند.
حمله
عمليات اپرا ، با دقت هر چه تمام، جهت اجرا در روزي كه يكشنبه باشد طراحي شد تا از تلفات احتمالي خارجيان شاغل در مركز اتمي عراق، كاسته شود؛ ضمن اينكه ساعت بمباران، براي اواخر غروب در نظر گرفته شده بود تا امكان نجات خلبانان احتمالي ساقط شده براي تيم جستجو و نجات اسرائيل، در تمامي طول شب، وجود داشته باشد. يك اسكادران 8 فروند از جنگندههاي F-16A نيروي هوايي اسرائيل، كه هر كدام به دو بمب 2000 پوندي سقوط آزاد و تأخيري Mk 84 و تانكهاي سوخهت خارجي مجهز بودند، آماده شده بود. همچنين يك اسكادران 6 فروند از شكاريهاي F-15A نيز جهت ايجاد پوشش هوايي جنگندههاي F-16A در نظر گرفته شده بودند.
.
برنامه اتمي عراق
عراقيها برنامهء اتمي خود را از دهه 1960 آغاز كرده بودند و در اواسط دههء 1970، از طريق دريافت رآكتور هستهاي، قصد داشتند آن را گسترش دهند. پس از اينكه متقاعد كردن فرانسويها براي ارسال رآكتور گرافيت-گاز توليد كنندهء پلوتونيم و بازفرآوري آن ناكام ماند، و همچنين درخواست از ايتاليا براي ارسال رآكتور نوع Cirene بينتيجه شد، عراقيها بر آن شدند تا از فرانسه، رآكتور تحقيقاتي نوع Osiris را به همراه لابراتوارهاي مربوطه خريداري نمايند. ساخت نيروگاه آب سبك 40 مگاواتي عراق، در سال 1979، در «مركز اتمي التواريث» در نزديكي بغداد، و اندكي پس از انقلاب نوامبر 1979 در ايران آغاز شد. فرانسويها به رآكتور، نام اوسيراك (Osiraq) دادند، كه برگرفته شده از نام كشور عراق و نام رآكتور اوسيريس بود؛ عراقيها، رآكتور را تموز 1 ناميدند كه در تقويم عربي، بيانگر ماه به قدرت رسيدن حزب بعث در سال 1968 بود.
واكنشهاي ديپلماتيك اسرائيل
اسرائيليها در زمان دولت اسحاق رابين، از وجود برنامهء اتمي عراق آگاه شدند و نظارهگر دريافت رآكتور اتمي توسط عراق بودند كه ميتوانست منجر به توليد سلاح هستهاي و ايجاد يك تهديد جدي براي اين كشور باشد. عراقيها همواره اظهار ميكردند كه علاقهء آنها به انرژي هستهاي، صلحآميز است و آنها قرارداد منع گسترش سلاحهاي هستهاي (NPT) را امضاء كردهاند و فعاليت رآكتور آنها به طور كامل زير نظر آژانس بينالمللي انرژي اتمي (IAEA) قرار دارد؛ با اين حال، برنامههاي نظارتي آژانس، به اندازهء كافي نميتوانستند مانعي بر سر تحقيقات ساخت سلاح هستهاي ايجاد نمايند. وزير امور خارجهء وقت اسرائيل، موشه دايان، مذاكرات ديپلماتيك را با فرانسه، ايتاليا و ايالات متحده بر سر اين موضوع آغاز نمود. (اسرائيل ادعا ميكرد كه برخي بازرگانان يا شركتهاي ايتاليايي، به عنوان فروشندهء قطعات يا به عنوان شركتهاي پيمانكاري در برنامهء اتمي عراق دخالت دارند) اما اين مذاكرات شكست خوردند، زيرا اسرائيليها نتوانستند تضمينهاي كافي را براي متوقف ساختن برنامهء اتمي عراق، بدست آورند؛ ضمن اينكه موفق نشدند دولت ژيسكار دستن و فرانسوا ميتران در فرانسه را متقاعد به توقف كمك به برنامهء اتمي عراق نمايند.
برنامهريزي عمليات جنگي
فاصلهء بين پايگاههاي نظامي اسرائيل و رآكتور اتمي عراق، تا حد قابل توجهي دور بود (در حدود 1600 كيلومتر)، و اين بدان معنا بود كه نيروهاي نظامي عمل كننده، قادر به تجديد آماد نخواهند بود، ضمن اينكه ميبايست از ميان قلمرو كشورهاي اردن و عربستان سعودي عبور نمايند؛ به جز اينها، سازمان اطلاعات اسرائيل، اطلاعات دقيقي از وضعيت سيستمهاي دفاعي عراقيها در اختيار نداشت. پس از مشورتهاي فراوان، اسرائيليها تصميم گرفتند كه يك اسكادران با حداكثر سوخت قابل بارگذاري و حداكثر مهمات قابل نصب از جنگندههاي F-16A را آماده نمايند؛ ضمن اينكه يك گروه از شكاريهاي F-15A را به منظور پشتيباني و ايجاد پوشش هوايي اين اسكادران، همراه كنند. هدف عمليات نيز انهدام كامل مركز اتمي عراق، بدون نياز به سوختگيري مجدد، بود. اسرائيليها همچنين بر اين عقيده بودند كه انهدام كامل و اساسي رآكتور اتمي عراق، ميبايست قبل از سوختگيري آن به انجام رسد تا تأثيرات ناشي از انهدام رآكتور، به كمترين ميزان كاهش يابد. با توجه به اطلاعات رسيده مبني بر بارگيري كشتي حامل سوخت هستهاي از فرانسه به سمت عراق، كابينهء اسرائيل، به رياست مناخيم بگين، نخست وزير وقت اسرائيل، در جلسهاي، مجوز عمليات نظامي را صادر نمود.
مرگهاي اسرارآميز
بر اساس گزارش سري سرويس اطلاعاتي آمريكا (Stratfor)، در طي ماههاي منتهي به سال 1981، كه منجر به حملهء هوايي اسرائيل به رآكتور اتمي اسيراك در عراق گرديد، در حاشيهء دستيابي به توليد پلوتونيوم جهت برنامهء ساخت سلاح هستهاي، حداقل سه تن از دانشمندان اتمي عراق، به طرز بسيار مشكوكي درگذشتند.
حمله
عمليات اپرا ، با دقت هر چه تمام، جهت اجرا در روزي كه يكشنبه باشد طراحي شد تا از تلفات احتمالي خارجيان شاغل در مركز اتمي عراق، كاسته شود؛ ضمن اينكه ساعت بمباران، براي اواخر غروب در نظر گرفته شده بود تا امكان نجات خلبانان احتمالي ساقط شده براي تيم جستجو و نجات اسرائيل، در تمامي طول شب، وجود داشته باشد. يك اسكادران 8 فروند از جنگندههاي F-16A نيروي هوايي اسرائيل، كه هر كدام به دو بمب 2000 پوندي سقوط آزاد و تأخيري Mk 84 و تانكهاي سوخهت خارجي مجهز بودند، آماده شده بود. همچنين يك اسكادران 6 فروند از شكاريهاي F-15A نيز جهت ايجاد پوشش هوايي جنگندههاي F-16A در نظر گرفته شده بودند.
.
.به تاريخ 7 ژوئن 1981، در ساعت 15:55 دقيقه به وقت محلي (برابر 12:55 به وقت گرينويچ)، عمليات آغاز شد. نيروهاي شركت كننده، از پايگاه هوايي اتزيون (Etzion) در صحراي نقب، 240 مايل پرواز بحثانگيز بر فراز كشورهاي اردن و عربستان سعودي را آغاز كردند. پس از طي 1000 كيلومتر، عمليات به دليل وجود تانكهاي سوخت خارجي جنگندههاي F-16A به مشكل برخورده بود. هواپيماها به دليل بارگذاري بيش از حد تانكهاي سوخت، دچار خستگي شده بودند و اين در زماني بود كه نيروهاي عمل كننده، هنوز در راه رسيدن به تأسيسات اوسيراك قرار داشتند. اين تانكها، پس از مصرف سوخت درونشان، بايد رها ميشدند، اما جنگندههاي F-16A كه با بمبهاي Mark-84 مسلح شده بودند، در صورت رهاسازي تانكهاي سوخت، اين امكان برايشان وجود داشت كه به يكي از جايگاههاي حمل بمب، برخورد نمايند.
.
.
عمليات در شرائط بحراني قرار گرفته بود؛ اما رهاسازي مخازن سوخت بدون مشكل به انجام رسيد و جنگندههاي F-16A، تانكهاي خارجي سوخت خود را بر فراز صحراي عربستان رها نمودند. به محض ورود به حريم هوايي عراق، اسكادرانها تقسيم شدند: دو فروند از جنگندههاي F-15A آرايش اسكورت از فاصلهء نزديك را براي اسكادران F-16A را تشكيل دادند و مابقي جنگندههاي F-15A، در آسمان عراق، جهت گمراه نمودن يا در صورت نياز در دسترس بودن، پراكنده شدند.
اسكادران تهاجمي، تا ارتفاع حدود 30 متري پائين آمد، تا از ديد رادار عراقيها در امان باشند. در ساعت 18:55 به وقت محلي (برابر 17:35 به وقت اسرائيل و 14:35 به وقت گرينويچ)، در فاصلهء حدود 20 كيلومتري تأسيسات اوسيراك، هواپيماهاي F-16 تا ارتفاع 2100 متري اوج گرفتند تا بتوانند با سرعت حدود 1100 كيلومتر بر ساعت، و با زاويهء 35 درجه، روي تأسيسات رآكتور، شيرجه روند.
در فاصلهء حدود 1100 متري، 5 ثانيه مانده به هدف، جنگندههاي اف-16، بمبهاي Mk-84 را به صورت دوتايي رها كردند. طبق گزارش اسرائيل، تمامي 16 بمب به تأسيسات رآكتور اتمي عراق، اصابت نمودند، هرچند كه دو بمب نيز عمل نكردند. هنگامي كه آتشبارهاي ضدهوايي عراق اقدام به گشودن آتش كردند، اسكادران، به ارتفاع 12200 متري صعود كرده و در راه بازگشت به اسرائيل بود. آتشبارهاي ضدهوايي عراق، حالت دفاعي گرفته بودند و بسيار كند عمل ميكردند. به هرحال، آتشبارهاي ضدهوايي عراق، به هيچ وجه نتوانسته كوچكترين خسارتي به اسكادران حملهور، وارد كنند. به منظور دوري از برخورد با رهگيرهاي نيروي هوايي عراق، اسكادران به سرعت و در همان مسيري كه منتهي به اوسيراك شده بود، به اسرائيل بازگشت. تمامي اين 14 هواپيما، به هنگام رسيدن به آسمان اسرائيل، دچار كمبود شديد سوخت بودند.
.
.
نتيجه حمله
راكتور اتمي عراق، مطابق برنامهريزي انجام شدهء عمليات اپرا به شدت آسيب ديد. یازده سرباز عراقي و يك كارشناس فرانسوي در جريان حمله كشته شدند. در آن زمان برخي تحليلگران ادعا كردند كه كارشناس برجستهء اتمي فرانسه، Damien Chaussepied، براي سازمان جاسوسي موساد (Mossad) كار ميكند و عهدهدار نصب چراغهاي راهنما در سايت اتمي عراق، جهت نشان دادن مركز به هواپيماهاي حملهور بوده است؛ اگرچه هيچ مدركي براي اين ادعا تاكنون ارائه نگشته است.
نتيجه حمله
راكتور اتمي عراق، مطابق برنامهريزي انجام شدهء عمليات اپرا به شدت آسيب ديد. یازده سرباز عراقي و يك كارشناس فرانسوي در جريان حمله كشته شدند. در آن زمان برخي تحليلگران ادعا كردند كه كارشناس برجستهء اتمي فرانسه، Damien Chaussepied، براي سازمان جاسوسي موساد (Mossad) كار ميكند و عهدهدار نصب چراغهاي راهنما در سايت اتمي عراق، جهت نشان دادن مركز به هواپيماهاي حملهور بوده است؛ اگرچه هيچ مدركي براي اين ادعا تاكنون ارائه نگشته است.
.
واكنشهاي جهاني نسبت به عمليات
در آن زمان، حمله به اين تأسيسات، به طور گسترده مورد سرزنش قرار گرفت. اسرائيل در پاسخ، گفت كه اين يك عمليات دفاعي بوده است و بنابراين طبق بند 51 منشور سازمان ملل، قابل توجهي است. برخي از منتقدان، توجيه دفاع از خود را به دليل نبود تهديد جدي، نپذيرفتند؛ به ويژه فرانسه كه به دليل كشته شدن يك كارشناس فرانسوي، بسيار خشمگين بود و با وقوع جنگ شديد ديپلماتيك، روابط بين دو كشور فرانسه و اسرائيل تاكنون بسيار تيره مانده است. شوراي امنيت سازمان ملل متحد، اين حمله را به طور شديد محكوم كرد و آن را نقض آشكار منشور سازمان ملل دانست و عراق را براي زیانهای وارد شده، مستحق دريافت خسارت اعلام نمود. يكي ديگر از نتايج اين عمليات، اين بود كه اسرائيل وادار شد فعاليت تأسيسات هستهاي خود را تحت نظر آژانس بينالمللي انرژي اتمي قرار دهد. ايالات متحده از اين اقدام اسرائيل بسيار استقبال نمود؛ ديگر نتيجهء اين حمله، تأخير در واگذاري هواپيماهاي جنگي خريداري شده به اسرائيل بود.
از آن زمان تاكنون، به ويژه پس از جنگ اول خليج فارس، چندين كارشناس برجستهء آمريكايي، اجراي عمليات اپرا را درست دانستهاند؛ آنهايي كه بر اين باورند عراقيها در دههء 1980، به شدت برنامهء توليد سلاح هستهاي را دنبال ميكردند، اجراي اين عمليات را بسيار لازم ميدانند، اگرچه اجراي اين عمليات، خارج از قوانين بينالمللي شوراي امنيت سازمان ملل ارزيابي شود. برخي ديگر از پژوهشگران حقوقدان نيز اجراي اين عمليات را در چارچوب اصل دفاع از خود، مجاز ميدانند.
پروفسور لوئيس رنه برس (Louis Rene Beres) اينطور نوشته است:
«شهروندان اسرائيل، چه يهودي چه عرب؛ امريكاييها؛ و ديگر كشورهايي عضو ائتلافي كه در جريان جنگ خليج فارس جنگيدند، شايد زندگي خود را مديون شجاعت، دورانديشي و مهارت نيروهاي اسرائيلي عمل كننده در عمليات ژوئن 1981 باشند. اگر عمليات در اوسيراك موفقيتآميز نبود، نيروهاي صدام در سال 1991 شايد به سلاحهايي با كلاهك اتمي مجهز شده بودند؛ شايد مسخره به نظر برسد، ولي سعوديها نيز به نوعي وامدار اورشليم محسوب ميشوند؛ زيرا اگر مناخيم بگين جهت محافظت مردم اسرائيل در سال 1981، دستور چنين حملهاي را صادر نميكرد، موشكهاي اسكاد عراقي كه در خاك عربستان سعودي فرود ميآمدند، باعث خسارات فراوان شده و تشعشعات مرگبارشان، باعث قتلعام بيشماري ميگرديد.»
واكنشهاي جهاني نسبت به عمليات
در آن زمان، حمله به اين تأسيسات، به طور گسترده مورد سرزنش قرار گرفت. اسرائيل در پاسخ، گفت كه اين يك عمليات دفاعي بوده است و بنابراين طبق بند 51 منشور سازمان ملل، قابل توجهي است. برخي از منتقدان، توجيه دفاع از خود را به دليل نبود تهديد جدي، نپذيرفتند؛ به ويژه فرانسه كه به دليل كشته شدن يك كارشناس فرانسوي، بسيار خشمگين بود و با وقوع جنگ شديد ديپلماتيك، روابط بين دو كشور فرانسه و اسرائيل تاكنون بسيار تيره مانده است. شوراي امنيت سازمان ملل متحد، اين حمله را به طور شديد محكوم كرد و آن را نقض آشكار منشور سازمان ملل دانست و عراق را براي زیانهای وارد شده، مستحق دريافت خسارت اعلام نمود. يكي ديگر از نتايج اين عمليات، اين بود كه اسرائيل وادار شد فعاليت تأسيسات هستهاي خود را تحت نظر آژانس بينالمللي انرژي اتمي قرار دهد. ايالات متحده از اين اقدام اسرائيل بسيار استقبال نمود؛ ديگر نتيجهء اين حمله، تأخير در واگذاري هواپيماهاي جنگي خريداري شده به اسرائيل بود.
از آن زمان تاكنون، به ويژه پس از جنگ اول خليج فارس، چندين كارشناس برجستهء آمريكايي، اجراي عمليات اپرا را درست دانستهاند؛ آنهايي كه بر اين باورند عراقيها در دههء 1980، به شدت برنامهء توليد سلاح هستهاي را دنبال ميكردند، اجراي اين عمليات را بسيار لازم ميدانند، اگرچه اجراي اين عمليات، خارج از قوانين بينالمللي شوراي امنيت سازمان ملل ارزيابي شود. برخي ديگر از پژوهشگران حقوقدان نيز اجراي اين عمليات را در چارچوب اصل دفاع از خود، مجاز ميدانند.
پروفسور لوئيس رنه برس (Louis Rene Beres) اينطور نوشته است:
«شهروندان اسرائيل، چه يهودي چه عرب؛ امريكاييها؛ و ديگر كشورهايي عضو ائتلافي كه در جريان جنگ خليج فارس جنگيدند، شايد زندگي خود را مديون شجاعت، دورانديشي و مهارت نيروهاي اسرائيلي عمل كننده در عمليات ژوئن 1981 باشند. اگر عمليات در اوسيراك موفقيتآميز نبود، نيروهاي صدام در سال 1991 شايد به سلاحهايي با كلاهك اتمي مجهز شده بودند؛ شايد مسخره به نظر برسد، ولي سعوديها نيز به نوعي وامدار اورشليم محسوب ميشوند؛ زيرا اگر مناخيم بگين جهت محافظت مردم اسرائيل در سال 1981، دستور چنين حملهاي را صادر نميكرد، موشكهاي اسكاد عراقي كه در خاك عربستان سعودي فرود ميآمدند، باعث خسارات فراوان شده و تشعشعات مرگبارشان، باعث قتلعام بيشماري ميگرديد.»
.
نتايج
عمليات اپرا، يك موفقيت كامل بود. مجموعهء راكتور، براي هميشه از رده خارج شد و برنامهء اتمي عراق به طور قابل ملاحظهاي به عقب بازگردانده شد. عراق در آن زمان گفت كه به آساني آن را بازسازي خواهد نمود و فرانسه نيز موافقت اصولي خود را براي بازسازي اعلام كرد. با اين حال، فرانسه در سال 1984 خود را از اين پروژه كنار كشيد. برخي از پژوهشگران عراقي ادعا كرده بودند از زماني كه برنامهء اتمي عراق، زيرزميني دنبال شد، اين برنامه، بسيار گوناگون و گسترده گرديد. كوششهاي عراق جهت ساخت يك رآكتور توليدگر پلوتونيوم (كه تخمين ميرفت بسته به اندازهاش تا ميزان يك پوند از پلوتونيوم مورد نياز يك سلاح را در هرسال توليد كند، يا هر 10 تا 11 ماه، يك بمب آماده شود) به نظر ميرسيد كه خيلي كمتر از آن چيزي باشد كه جهت برنامهء جديد اتمي نياز دارد.
.
نتايج
عمليات اپرا، يك موفقيت كامل بود. مجموعهء راكتور، براي هميشه از رده خارج شد و برنامهء اتمي عراق به طور قابل ملاحظهاي به عقب بازگردانده شد. عراق در آن زمان گفت كه به آساني آن را بازسازي خواهد نمود و فرانسه نيز موافقت اصولي خود را براي بازسازي اعلام كرد. با اين حال، فرانسه در سال 1984 خود را از اين پروژه كنار كشيد. برخي از پژوهشگران عراقي ادعا كرده بودند از زماني كه برنامهء اتمي عراق، زيرزميني دنبال شد، اين برنامه، بسيار گوناگون و گسترده گرديد. كوششهاي عراق جهت ساخت يك رآكتور توليدگر پلوتونيوم (كه تخمين ميرفت بسته به اندازهاش تا ميزان يك پوند از پلوتونيوم مورد نياز يك سلاح را در هرسال توليد كند، يا هر 10 تا 11 ماه، يك بمب آماده شود) به نظر ميرسيد كه خيلي كمتر از آن چيزي باشد كه جهت برنامهء جديد اتمي نياز دارد.
.
.
تأسيسات اوسيراك، تا زمان جنگ سال 1991 خليج فارس، به همان شكل نیمه خراب و آسيب ديده رها شدند؛ با طولاني شدن حملات هوايي آمريكا، در نهايت باقيماندهء آن نيز طي بمبارانهاي سنگين به طور كامل از ميان برده شد. از لحاظ سياسي، عمليات اپرا داراي نتايج دلپذير و مطلوبي براي حاكميت حزب ليكود به رياست مناخيم بگين بود، زيرا وي دوباره موفق شد با اكثريت قاطع پارلمان اسرائیل، در انتخابات سه هفتهء بعد به قدرت برسد.
ساير موارد
در ژوئن 1991، وزير دفاع آمريكا، ديك چني، به فرمانده وقت نيروي هوايي اسرائيل، ديويد ايوري، يك تصوير ماهوارهاي از تأسيسات منهدم شدهء اسرائيل را اهداء نمود و بر روي عكس چنين نوشت: «تقديم به ژنرال ديويد ايوري، با تشكر و قدرداني فراوان بابت عمليات برجستهاي كه شما بر عليه برنامهء اتمي عراق در سال 1981 انجام داديد، و باعث شد كار ما در جريان عمليات طوفان صحرا، بسيار آسان شود.»
اسحاق شامير:
«هيچكدام از كشورهاي فرانسه، ايتاليا و ايالات متحده، قادر نشدند مانع فعاليت اتمي عراق شوند. تنها اسرائيل و تصميم نخستوزير آن بود كه عراقيها را (از ادامهء برنامهء اتمي) بازداشت؛ نخست وزيري كه تصميم گرفت، عمل نمود و يك حقيقت را به اثبات رساند: متاسفانه در دنياي امروز، هيچ كشوري، دشمني با آرزوهاي دشمنان ما ندارد.»
از بريفينگ ارائه شده توسط سرهنگ زئو راز (Ze'ev Raz) ليدر اسكادران حملهور به اوسيراك جهت توجيه ساير خلبانان:
«ما در مسيري بر فراز بنادر ايلات و عقبه پرواز ميكنيم، و سپس از جنوب اردن در امتداد خط مرزي عربستان سعودي ادامه ميدهيم. اين مسيري است كه در آن سعي شده از روستاها و شهرهاي اعراب به دور باشد، زيرا امكان شناسايي ما وجود دارد. بعد از آن تا رسيدن به بغداد، ما بايد بر روي منطقهاي بياباني پرواز كنيم. اين كوتاهترين مسير پرواز نيست، اما باعث ميشود به وسيلهء رادار شناسايي نشويم. سپس بايد تا رسيدن به هدف، همانطور شناسايي نشده باقي بمانيم. در مسيري كه به هدف ميرسيم، بايد در ارتفاع 150 فوتي پرواز كنيم. ارتفاع مسير بازگشت، ارتفاع بالا خواهد بود. ما از نظر سوخت، محدوديت بسيار داريم. آنهايي كه درگير داگفايت شوند، امكان بازگشت نخواهند داشت!»
.
ساير موارد
در ژوئن 1991، وزير دفاع آمريكا، ديك چني، به فرمانده وقت نيروي هوايي اسرائيل، ديويد ايوري، يك تصوير ماهوارهاي از تأسيسات منهدم شدهء اسرائيل را اهداء نمود و بر روي عكس چنين نوشت: «تقديم به ژنرال ديويد ايوري، با تشكر و قدرداني فراوان بابت عمليات برجستهاي كه شما بر عليه برنامهء اتمي عراق در سال 1981 انجام داديد، و باعث شد كار ما در جريان عمليات طوفان صحرا، بسيار آسان شود.»
اسحاق شامير:
«هيچكدام از كشورهاي فرانسه، ايتاليا و ايالات متحده، قادر نشدند مانع فعاليت اتمي عراق شوند. تنها اسرائيل و تصميم نخستوزير آن بود كه عراقيها را (از ادامهء برنامهء اتمي) بازداشت؛ نخست وزيري كه تصميم گرفت، عمل نمود و يك حقيقت را به اثبات رساند: متاسفانه در دنياي امروز، هيچ كشوري، دشمني با آرزوهاي دشمنان ما ندارد.»
از بريفينگ ارائه شده توسط سرهنگ زئو راز (Ze'ev Raz) ليدر اسكادران حملهور به اوسيراك جهت توجيه ساير خلبانان:
«ما در مسيري بر فراز بنادر ايلات و عقبه پرواز ميكنيم، و سپس از جنوب اردن در امتداد خط مرزي عربستان سعودي ادامه ميدهيم. اين مسيري است كه در آن سعي شده از روستاها و شهرهاي اعراب به دور باشد، زيرا امكان شناسايي ما وجود دارد. بعد از آن تا رسيدن به بغداد، ما بايد بر روي منطقهاي بياباني پرواز كنيم. اين كوتاهترين مسير پرواز نيست، اما باعث ميشود به وسيلهء رادار شناسايي نشويم. سپس بايد تا رسيدن به هدف، همانطور شناسايي نشده باقي بمانيم. در مسيري كه به هدف ميرسيم، بايد در ارتفاع 150 فوتي پرواز كنيم. ارتفاع مسير بازگشت، ارتفاع بالا خواهد بود. ما از نظر سوخت، محدوديت بسيار داريم. آنهايي كه درگير داگفايت شوند، امكان بازگشت نخواهند داشت!»
.
.
«در 20 كيلومتري شرق رآكتور، پسسوز ها را جهت دستيابي به حداكثر كشش، روشن كرده و اقدام به افزايش ارتفاع ميكنيم. در قله، به سمت هدف چرخيده و شيرجه را با سرعت 600 نات در زاويهء 35 درجه آغاز ميكنيم. رهاسازي بمبها در ارتفاع 3500 فوت انجام ميشوند تا به قسمت اصلي ساختمان اصابت كنند، سپس فليرها را رها ميكنيم تا از گزند موشكهاي زمين به هوا، ايمن باشيم. تمام خلبانها، ميبايست در فاصلهء زماني 5 ثانيه مانده به هدف، بمبها را رها كنند. شما بايد در مجموع تعداد 16 بمب را بيندازيد، اما اصابت تنها 8 بمب براي تمام شدن كار، كافي است.»
.
.
.
«شما با دو بمب 1000 كيلوگرمي مسلح خواهيد شد كه به فيوزهاي تأخيري مجهز شدهاند تا اطمينان حاصل شود انفجار در عمق قسمت مركزي رآكتور انجام ميشود و حداكثر خسارت به آن وارد ميآيد.»
«راكتور خود داراي سيستمهاي دفاع هوايي ميباشد كه تركيبي از آتشبارها و موشكهاي ضدهوايي ميباشد. پيرامون هدف را استحكاماتي بلندي فرا گرفتهاند.»
.
«راكتور خود داراي سيستمهاي دفاع هوايي ميباشد كه تركيبي از آتشبارها و موشكهاي ضدهوايي ميباشد. پيرامون هدف را استحكاماتي بلندي فرا گرفتهاند.»
.
سرهنگ ايلان رامون (که در سال 2003 بر اثر سانحهء شاتل كلمبيا كشته شد) پروازش را شرح ميدهد:
«ما در عمق عراق پرواز ميكرديم، تمام دور و اطراف ما، به هنگام رسيدن به نقطههاي علامتگذاري شدهء مسير پرواز، تا چشم كار ميكرد بيابان بود. من سعي ميكردم تنها بر روي هدايت هواپيماي اف-16 ام تمركز داشته باشم، اما لحظه به لحظه تنها به هدفي كه قرار بود به آن حمله كنيم و مسئوليتي كه بر گردنم گذاشته شده بود، فكر ميكردم. اين اوّلين بار در طول زندگيم بود كه واقعن حس ميكردم مسئول سرنوشت مردم كشورمان بر دوشم قرار دارد. مدتي بعد، نماي بيرون تغيير كرد، يك رودخانهء آبي رنگ در وسط كوير ديدم. ما 2500 سال پيش اينجا بودهايم. (اشاره به اسارت يهوديان توسط پادشاه بابل) من ساختمانها و يك پايگاه هوايي متروك را ميديدم. ناگهان شخصي از طريق راديو فرياد كشيد: مواظب شليك توپهاي ضدهوايي باشيد! و به ناگه، آسمان از انفجار گلولههاي توپهاي ضدهوايي انباشته شد. من پسسوز را روشن كردم و اهرم كنترل را جهت افزایش ارتفاع كشيدم. درست در مقابل چشمانم، استحكامات سطح زمين پديدار شدند و پشت آنها، شما نميتوانيد احساس كنيد، گنبد نقرهاي شكل راكتور ... »
.
«ما در عمق عراق پرواز ميكرديم، تمام دور و اطراف ما، به هنگام رسيدن به نقطههاي علامتگذاري شدهء مسير پرواز، تا چشم كار ميكرد بيابان بود. من سعي ميكردم تنها بر روي هدايت هواپيماي اف-16 ام تمركز داشته باشم، اما لحظه به لحظه تنها به هدفي كه قرار بود به آن حمله كنيم و مسئوليتي كه بر گردنم گذاشته شده بود، فكر ميكردم. اين اوّلين بار در طول زندگيم بود كه واقعن حس ميكردم مسئول سرنوشت مردم كشورمان بر دوشم قرار دارد. مدتي بعد، نماي بيرون تغيير كرد، يك رودخانهء آبي رنگ در وسط كوير ديدم. ما 2500 سال پيش اينجا بودهايم. (اشاره به اسارت يهوديان توسط پادشاه بابل) من ساختمانها و يك پايگاه هوايي متروك را ميديدم. ناگهان شخصي از طريق راديو فرياد كشيد: مواظب شليك توپهاي ضدهوايي باشيد! و به ناگه، آسمان از انفجار گلولههاي توپهاي ضدهوايي انباشته شد. من پسسوز را روشن كردم و اهرم كنترل را جهت افزایش ارتفاع كشيدم. درست در مقابل چشمانم، استحكامات سطح زمين پديدار شدند و پشت آنها، شما نميتوانيد احساس كنيد، گنبد نقرهاي شكل راكتور ... »
.
.
«اشكول هشت (Eshkol 8) در راديو گفت: Everybody Charlie! كه چارلي كد رمزي به معناي انداخته شدن تمامي بمبها بود.»
«بسيار شگفتانگيز بود، من به طور مستقيم شاهد برخورد بمبها به ساختمان گنبدي شكل و فرو ريختن ساختمان آن بودم! اين بمباران بسيار عالي انجام گرفت و ما اكنون در ارتفاع بالا در حال پرواز به سمت پايگاهمان بوديم. من اميدوارم آنها اقدام به تعقيب ما نكنند تا دچار كمبود سوخت نشويم ... »
«ما از ميان آراوا (Arava) عبور كرديم و به اسرائيل بازگشتيم. صداي فرمانده نيروي هوايي اسرائيل در راديوي هواپيما شنيده شد و گفت: همگي شما كه اين كار انجام ديد، اكنون زمان فرود است... »
.
«بسيار شگفتانگيز بود، من به طور مستقيم شاهد برخورد بمبها به ساختمان گنبدي شكل و فرو ريختن ساختمان آن بودم! اين بمباران بسيار عالي انجام گرفت و ما اكنون در ارتفاع بالا در حال پرواز به سمت پايگاهمان بوديم. من اميدوارم آنها اقدام به تعقيب ما نكنند تا دچار كمبود سوخت نشويم ... »
«ما از ميان آراوا (Arava) عبور كرديم و به اسرائيل بازگشتيم. صداي فرمانده نيروي هوايي اسرائيل در راديوي هواپيما شنيده شد و گفت: همگي شما كه اين كار انجام ديد، اكنون زمان فرود است... »
.
تصويري كه از نمايشگر HUD يكي از اف16 هاي اسرائيلي به هنگام رهاسازي بمبها بر روي اوسيراك برداشته شده است
.
نوشتهء زیر، نقل قولی است از دوست گرامی آقای برخیا :
ترديد دانستن اين موضوع كه بايد بخشي از اين موفقيت قابل توجه اين عمليات را سهم خلبانان ايراني نيروي هوايي اسراييل دانست ميتواند براي شما جالب و افتخارآميز باشد. اگر ما اين عمليات را كه به نام عمليات اپرا (Opera) مشهور است در دو بخش مورد بررسي قرار دهيم؛ بخش اول: طراحي و برنامهريزي عمليات و بخش دوم: اجراي عمليات؛ متوجه خواهيم شد اين عمليات با وجود تمام برنامهريزي دقيق و طراحي هوشمندانه خود بيشتر موفقيت خود را مديون خلبانان كارآزموده و شجاعي ميباشد كه با لياقت و مهارت خود اين عمليات را به انجام رساندند. نيروي هوايي اسراييل براي اين عمليات كه از جهات فراوان داراي اهميت بسيار براي اين كشور بود بهترين و ارزشمندترين خلبانان خود را انتخاب نمود و اين خلبانان نيز اين ماموريت دشوار را با موفقيت به انجام رساندند. اسامي خلبانان هواپيماهاي F-16A عمليات اپرا كه در حمله به نيروگاه اتمي اوسيراك (Osirak) مشاركت داشتند:
گروه اول (اسكادران 117) :
Ze ev Raz
Amos Yaldin
سروان دو بي يوفه (Dubi Yoffe)
Hagai Catz
گروه دوم (اسكادران 110) :
سرهنگ امير ناهومي (Amir Nahumi)
Yiftah Spector
Relik Shafir
ليدر اسكادران و فرمانده حمله (Ilan Ramon )
نام خلبانان ایرانی این عملیات با رنگ قرمز مشخص شده است که نشان از آن دارد 25% از خلبانان هواپیماهای F-16A اين عمليات ایرانی بودهاند و از سوی نیروی هوایی اسراییل به عنوان بهترین خلبانان برای اجرای این عملیات دشوار انتخاب شده بودند. مطالعه خاطرات رلیک شافیر (Relik Shafir) از خلبانان این عمليات به شما در نشان دادن کار بسیار دشوار خلبانان در انجام این ماموریت کمک مینماید: (اینجا)
سرهنگ امیر ناهومی و دو بی یوفه از بهترین خلبانان نیروی هوایی اسراییل بودند و کارنامه بسیار موفقی از خود بر جای گذاشته اند: (اینجا)
البته دیدن سرهنگ امیر ناهومی در رتبه سوم تک خالهای تاریخ نیروی هوایی اسراییل نیز دلیل دیگر بر شایستگی ایشان است: (اینجا)
ترديد دانستن اين موضوع كه بايد بخشي از اين موفقيت قابل توجه اين عمليات را سهم خلبانان ايراني نيروي هوايي اسراييل دانست ميتواند براي شما جالب و افتخارآميز باشد. اگر ما اين عمليات را كه به نام عمليات اپرا (Opera) مشهور است در دو بخش مورد بررسي قرار دهيم؛ بخش اول: طراحي و برنامهريزي عمليات و بخش دوم: اجراي عمليات؛ متوجه خواهيم شد اين عمليات با وجود تمام برنامهريزي دقيق و طراحي هوشمندانه خود بيشتر موفقيت خود را مديون خلبانان كارآزموده و شجاعي ميباشد كه با لياقت و مهارت خود اين عمليات را به انجام رساندند. نيروي هوايي اسراييل براي اين عمليات كه از جهات فراوان داراي اهميت بسيار براي اين كشور بود بهترين و ارزشمندترين خلبانان خود را انتخاب نمود و اين خلبانان نيز اين ماموريت دشوار را با موفقيت به انجام رساندند. اسامي خلبانان هواپيماهاي F-16A عمليات اپرا كه در حمله به نيروگاه اتمي اوسيراك (Osirak) مشاركت داشتند:
گروه اول (اسكادران 117) :
Ze ev Raz
Amos Yaldin
سروان دو بي يوفه (Dubi Yoffe)
Hagai Catz
گروه دوم (اسكادران 110) :
سرهنگ امير ناهومي (Amir Nahumi)
Yiftah Spector
Relik Shafir
ليدر اسكادران و فرمانده حمله (Ilan Ramon )
نام خلبانان ایرانی این عملیات با رنگ قرمز مشخص شده است که نشان از آن دارد 25% از خلبانان هواپیماهای F-16A اين عمليات ایرانی بودهاند و از سوی نیروی هوایی اسراییل به عنوان بهترین خلبانان برای اجرای این عملیات دشوار انتخاب شده بودند. مطالعه خاطرات رلیک شافیر (Relik Shafir) از خلبانان این عمليات به شما در نشان دادن کار بسیار دشوار خلبانان در انجام این ماموریت کمک مینماید: (اینجا)
سرهنگ امیر ناهومی و دو بی یوفه از بهترین خلبانان نیروی هوایی اسراییل بودند و کارنامه بسیار موفقی از خود بر جای گذاشته اند: (اینجا)
البته دیدن سرهنگ امیر ناهومی در رتبه سوم تک خالهای تاریخ نیروی هوایی اسراییل نیز دلیل دیگر بر شایستگی ایشان است: (اینجا)
پس از عملیات، این علامت مثلث شکل با زمینه سبز و نقش یک گنبد درون آن بر روی تمامی جنگنده های اف-16 رنگ آمیزی شد، که نشاندهنده شرکت آنان در عملیات نابودسازی رآکتور اوسیراک می باشد.
.
بر طبق برخی اسناد، اسرائیل در این عملیات از نقشه ها، عکسهای هوایی هواپیماهای شناسایی RF-4E و اطلاعاتی بهره برد که توسط ایران به آنها داده شده بود. همچنین طبق هماهنگی انجام گرفته، هواپیماهای اسرائیلی میتوانستند برای حمله از حریم هوایی ایران نیز استفاده کنند. به گفته آری بن مناشه (Ari Ben-Menashe)، مقامات اسرائیلی و فرستاده خمینی یک ماه قبل از این عملیات در پاریس جهت تبادل نظر و اطلاعات محرمانه با یکدیگر دیدار کردند که در آن حتا موافقت شد که در صورت بروز مشکل فنی در حین اجرای این عملیات، بمب افکن های اسرائیلی در پایگاه شکاری تبریز فرود اضطراری انجام دهند.
بر طبق برخی اسناد، اسرائیل در این عملیات از نقشه ها، عکسهای هوایی هواپیماهای شناسایی RF-4E و اطلاعاتی بهره برد که توسط ایران به آنها داده شده بود. همچنین طبق هماهنگی انجام گرفته، هواپیماهای اسرائیلی میتوانستند برای حمله از حریم هوایی ایران نیز استفاده کنند. به گفته آری بن مناشه (Ari Ben-Menashe)، مقامات اسرائیلی و فرستاده خمینی یک ماه قبل از این عملیات در پاریس جهت تبادل نظر و اطلاعات محرمانه با یکدیگر دیدار کردند که در آن حتا موافقت شد که در صورت بروز مشکل فنی در حین اجرای این عملیات، بمب افکن های اسرائیلی در پایگاه شکاری تبریز فرود اضطراری انجام دهند.
.
پیوندها:
فیلم مرتبط: Operation Opera 1981: Destroying Saddam's Nuclear Reactor
تمبر یادبود ایلان رامون
فیلم مرتبط: Operation Opera 1981: Destroying Saddam's Nuclear Reactor
تمبر یادبود ایلان رامون
.
درود
پاسخحذفبار دیگر رژیم سفاک و خونخوار جمهوری اسلامی دست به جنایت بزرگی زد و خانوده های پنج فرزند دلیر ایران زمین را داغدار کرد. به امید نابودی این رژیم پلید و جنایتکار و به امید آزادی میهن عزیزمان به مبارزه ادامه خواهیم داد.
پاینده ایران
با درود و عرض خسته نباشید و سپاس بابت مطالب زیبا و کارشناسانه تان
پاسخحذفخواهشمند است در صورت امکان و با هدف اگاهی بخشی و زنده کردن نام بزرگان مطالبی در مورد زنده یادان ارتشبد نصیری و ارتشبد غلامعلی اویسی به نگارش در اورید