روز 12 اكتبر 1971 ساعت 11 صبح، زير آفتاب گرم پائيزي، در برابر آرامگاه كوروش كبير، بنايي كه تقريبن از 25 قرن پيش تا آن زمان سالم مانده بود، در ميدانگاهي كه به همان مناسبت ساخته شده بود، پادشاه فقيد ايران، محمدرضا پهلوي، خطاب به بنيانگذار امپراطورياي كه دو هزار و پانصدمين سالگشت ايجادش را گرامي ميداشتند، سخناني ايراد كرد. محمدرضا پهلوي در آن زمان 51 سال داشت. در سلامت كامل جسم و روان به سر ميبرد، اعتماد به نفس فراواني داشت و به آيندهء كشورش بسيار اميدوار بود. كشوري كه در طول دو دههء گذشته، پيشرفت چشمگيري كرده بود كه جهان تحسيناش ميكرد و همه جا از آن به عنوان نمونهء جهشي به پيش، ياد ميشد. «آندره پييتر» اقتصاددان برجستهء فرانسوي، ايران را كشوري با رشد شتابان و عاري از تورم ميخواند كه تجربهاي درخشان در مديريت و توسعهء اجتماعي بود.
از افتخارهای ایرانیان این است كه هیچگاه بردهداری در ایران مرسوم نبوده است در بین صدها پیكره تراشیده شده بر سنگهای تخت جمشید حتی یك تصویر برهنه و عریان وجود ندارد. در تصاویر حكاكی شده بر سنگهای تخت جمشید هیچكس عصبانی نیست؛ هیچكس سوار بر اسب نیست؛ هیچكس را در حال تعظیم نمیبینید؛ هیچكس سر افكنده و شكست خورده نیست؛ هیچ قومی بر قوم دیگر برتر نیست و هیچ تصویر خشنی در آن وجود ندارد. كوروش كبير، بر اساس سندي كه اكنون در لندن محفوظ است و «استوانهء كوروش» خوانده ميشود، اصولي را كه نخستين منشور حقوق بشر در تاريخ محسوب ميشود، چنين اعلام كرد:
«به همهء مردم، آزادي پرستش خداياني را كه ميخواهند، عطا كردهام و فرمان ميدهم كه هيچكس، حق آزار آنان را به خاطر باروهايشان ندارد. فرمان دادم كه هيچ خانهاي ويران نشود و اموال و ماواي هيچكس به غارت نرود. من صلح و آرامش همهء مردم را تصمين ميكنم.»
شاه فقید سخنور برجستهاي بود كه به زبانهاي فرانسه و انگليسي تسلط كامل داشت. وي هر زمان كه بدون يادداشت براي جمعيتي سخنراني ميكرد يا در مجلسي سخن ميگفت، تسلطش بر زبان فارسي و توانايي سخنپردازياش، باعث ميشد به خوبي از عهدهء كار برآيد. آنگاه كه نيز قرار ميشد متني آماده شده را در برابر گروهي بخواند، تنها يك بار آن را ميخواند و سپس بيهيچ دشواري بيانش ميكرد.
«كوروش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه هخامنشي، شاه ايرانزمين، از جانب من، شاهنشاه ايران و از جانب ملت من، خاطره فراموش نشدني تو را پاس ميداريم. در لحظهاي كه ايران پيوند خود را با تاريخ تجديد ميكند، حقشناسي خود را نثار تو، قهرمان ناميراي تاريخ، بنيانگذار كهنترين امپراطوري تاريخ ياد ميكنيم. تو؟ اي فرزند شايستهء بشريت، اي آزاديبخش بزرگ، كوروش، در برابر آرامگاه ابدي تو، خطاب به تو ميگويم آسوده بخواب كه ما بيداريم و پاسدار ابدي ميراث باشكوه تو هستيم.»
دست کم ده ميليون بيننده، اين مراسم را به طور زنده از تلويزيون تماشا كردند. همهء آنها متوجه هيجان سرشار شاه فقيد در پايان خطابه شدند. پس از پايان اين پيام تاريخي، 101 تير توپ در آسمان آبي پاسارگاد شليك شد. تاج گل بسيار با شكوهي در پاي آرامگاه آن پادشاه كبير ايران نهاده شد. بيگمان آن روز و آن لحظه، اوج دوران پادشاهي محمدرضا پهلوي بود. آن سال، سيامين سال رسيدن او به پادشاهي، پس از كنارهگيري اجباری پدرش در سال 1941 و همچنين سالگرد اصلاحات اساسي در كشورش بود كه آنها را «انقلاب سپيد» نامگذاري كرده بود. در پي اين اصلاحات، كشور جهشي بزرگ و راستين به سوي آيندهاي درخشان كرده بود: اصلاحات ارضي، صنعتي شدت شتابان، توسعهء زيربناها، برابر حقوق زن و مرد از لحاظ سياسي و اجتماعي. ايران، همچنين در عرصهء بينالمللي ظهور كرده بود. پس از خروج انگليسيها از خليج فارس، مسئوليت حفظ امنيت آن منطقه را بر عهده گرفته بود؛ و «اوپك» در اثر اقداماتي كه شاه فقيد ايران و «ملك فيصل» عربستان سعودي در آن نقش عمدهاي ايفا كرده بودند، به نخستين پيروزي بزرگ خود، دست يافته بود. اقداماتي كه هم «ملك فيصل» و هم شاه، به خاطر آن، بهاي بسيار گزافي را پرداختند.
گزیده ای از سخنان شاه فقید:
«اکنون ژرف و بنیادی عصر حاضر، همه این جوامع با سنتها و معیارهای فکری هزاره ها و سده های گذشته خود، با ضوابط خاص اجتماعی و حکومتی خود، با شرایط و امکانات اقتصادی ویژه خود، به صورتی ناگهانی و تقریبن غافلگیرانه، در کنار یکدیگر و مقارن با یکدیگر پا به صحنه واحد جهانی گذاشته و خویشتن را اعضای غالبن ناشناختهء یک خانوادهء بزرگ و واحد بشری یافته اند. در عین حال، بدین حقیقت آگاه شده اند که دیگر مقررات این خانواده، اجازهء بازگشت به انزوای گذشته را بدانها نمی دهد. بلکه از هر کدام از آنان انتظار قبول و ایفای مسئولیت خاص خویشتن را در برابر سایر اعضای خانواده دارد، و در مقابل بدانان اجازه می دهد که همین انتظار را از دیگر اعضای خانواده نسبت به خودشان داشته باشند.»
از کتاب به سوی تمدن بزرگ
«وقتی تمدن و هنر جدید را از روی کمال هوشیاری اقتباس و آنچه را برای ما ضروری است انتخاب کنیم، به هدف نهایی خود که دموکراسی حقیقی و سعادت عمومی است نزدیکتر خواهیم شد. برای وصول به این هدف، هر مرارتی را می توان با مسرت خاطر تحمل نمود.»
از کتاب ماموریت برای وطنم
«یک دموکراسی سیاسی نمی تواند مفهومی داشته باشد، مگر آنکه با دموکراسی اقتصادی تکمیل شود. در این اقتصاد دموکراتیک، هیچگونه عامل استثماری نباید دخالت داشته باشد، خواه این استثمار به وسیلهء شخص یا به وسیلهء دولت و خواه توسط دسته ای که مدافع یک اقلیت یا یکی از طبقات اجتماع باشند انجام پذیرد.»
از کتاب انقلاب سفید
«نفعی که از زبان به دیگری حاصل می شود حرام است. پر شدن شکمی که حاصل آن گرسنه ماندن سایرین باشد، در حکم قتل نفس است. انباشتن کیسهء معدودی که نتیجه اش تهی ساختن کیسهء هزاران فرد دیگر باشد، مخالف عقل و انصاف و صرف وحشیگری است. محکوم کردن بی گناه مظلوم، بزرگترین عامل خرابی کشور است.»
از پیام شاه فقید به ملت ایران به مناسبت جشن مشروطیت – 14 مرداد 1321
«از اموری که باید حتمن به آن متوجه باشیم این است که برای فردفرد این ملت، حداقل پوشاک و خوراک و منزل را تأمین نموده و بهداشت و فرهنگ را برای همه تعمیم داده و در دسترس کلیهء افراد به طور تساوی بگذاریم. این پنج چیز، از اصول حتمیه و اولیهء زندگانی یک ملت بوده و خواهد بود.»
از سخنان شاه فقید در شرفیابی نمایندگان مجلس شورای ملی به مناسبت جشن مشروطیت – 14 مرداد 1324
پیوندها:
سپاسگزارم عالی بود
پاسخحذفسپاسگزارم عالی بود
پاسخحذف